منبع :شمال نیوز
یکی از تاکیدهای اصلی نویسنده در این مقاله اشاره به بیثباتی، ناامنی، خطرات و تهدیدات شغل ماهیگیری است. ماهیگیری در یک محیط ناامن و بیثبات اتفاق میافتد.
این بیثباتی نه تنها از یک محیط فیزیکی بلکه از محیط اجتماعی که ماهیگیری در آن صورت میگیرد نیز ناشی میشود. دریا خطرناک و یک محیط بیگانه است و همچنین محیطی است که انسان برای بقا و زنده ماندن به اندازه کافی مجهز نیست و فقط با کمک ابزارهای مصنوعی وارد آن میشود (مثل قایقها، بلمها، تجهیزات تنفس زیر آب یا دیگر فنآوریها)؛ آن هم در صورتی که شرایط جوی و دریا اجازه دهد.
تهدید همیشگی طوفان، حادثه یا کمبود ابزار، ماهیگیری را بهعنوان شغلی بسیار خطرناک در همه نقاط دنیا تبدیل کرده است. تجهیزات ماهیگیری باید با شرایط و وضعیت آب تطابق داشته باشد، که به این معنی است که تجهیزات ماهیگیری صرفاً انتقال دادن ابزارهای شکارِ مورد استفاده در خشکی به دریا نیست و بسیاری از ویژگیهای تکنولوژیکی ابزارهای ماهیگیری در وسیلههای شکار که بیرون آب مورد استفاده قرار میگیرد، وجود ندارند. مناطق ساحلیِ در معرضِ جذر و مد، به اندازه اقیانوسهای آزاد خطرناک نیستند، اما مردم در چنین مکانهایی نیز باید در مواجهه با جذر و مد عقبنشینی کنند و ابزارها و تکنیکهای طراحیشده برای خشکی در اینجا جوابگو نیست.
مناطق دریایی نوعاً گونههای بسیار زیادی با ویژگیهای متفاوت را در بر میگیرند که روشهای صید متفاوتی را میطلبد. بنابراین ماهیگیرانِ یک فرهنگ واحد، باید در تکنیکهای ماهیگیری متفاوت ماهر باشند. بسیاری از گونهها فقط گاهی در دسترس هستند. نه فقط بسیاری از گونهها بهصورت فصلی مهاجرت میکنند، بلکه دسته ماهیها میتوانند طوری افزایش یا کاهش یابند که حتی برای متخصصان آموزشدیده ماهیگیری نیز پیشبینی کردن آن دشوار است.
این مساله که ماهیگیران در یک وضعیت یکنواخت کار میکنند و حیواناتی را مورد بهرهبرداری قرار میدهند که به سختی قابل دیدن هستند، بیثباتی را افزایش میدهد. برای ماهیگیران، مکانیابی همیشه مسألهساز بوده است؛ و بسیار سختتر و شاید غیرممکن است که به اندازه شکارچیان و کشاورزان درباره گونههای مطلوب بدانند، کسانی که از نزدیک حیوانات و گیاهان مورد بهرهبرداری را مشاهده میکنند. بهعلاوه، صید افراد میتواند بر اساس فعالیتهای شرکای ماهیگیر نوسان داشته باشد، و حتی ماهیگیرانی که با تکنولوژی نسبتاً ابتدایی کار میکنند، میتوانند بر موجودی آبزیان در مغازهها یا بازار تاثیر داشته باشند. در اغلب بازارهای ماهیفروشان در دنیا، قیمتها نوسان دارند، بنابراین یک صید خوب همیشه به معنی درآمد یک روز خوب نیست.
جغرافیدانانی نظیر سائور معتقدند که قبل از ظهور کشاورزی، دریاها ذخیره غذایی بیپایان و مداومی را برای بشر فراهم میکردند. ثبات طولانیمدت موجودات زنده دریایی ممکن است فرصتهای فوقالعادهای را برای اسکان در اختیار بشر قرار داده باشد. اما شواهد انسانشناسی اجتماعی جدید نشان میدهد که گشادهدستی و بخشایش دریاها در کوتاهمدت بهطور آشکار غیرقابل اتکا است و زیستشناسان تاکید کردند که ماهیگیری صنعتیشده میتواند همه منابع را صید و آن را تمام کند.
این مساله که بسیاری از ماهیگیران ساعتهای طولانی در قایقهای شلوغ و در یک محیط کاملا مردانه که دور از خانه است کار میکنند، مشکلات جسمانی و روانشناختی را برای ماهیگیران و خانوادههایشان که جدا از آنها هستند به وجود میآورد. مهمتر اینکه، این مساله هم ماهیگیران و هم خانوادههایشان را مجبور میکند نقشهایی را بازی کنند که اغلب در فرهنگی که از آن آمدهاند، مورد قبول نیست. مردان باید گروههای کاری کارامدی را سازماندهی کنند و به زندگی خصوصی نیز توجه کافی داشته باشند؛ زنان باید در طول مدتی که مردان برای زمان طولانی به ماهیگیری رفتهاند از خانواده مراقبت و آنرا را اداره کنند. جای تعجب نیست که ماهیگیری در مقایسه با مشاغل روی خشکی در یک فرهنگ یکسان، ویژگیهای روانشناختی متفاوتی را اتخاذ میکند و مشکلاتی در زمینه استخدام افراد در ماهیگیری وجود دارد.
از آنجایی که ماهیگیران اغلب اوقات غایب هستند و در عرصه سیاسی نیز حضور ندارند، اکثر اوقات به دلالان و صاحبان قایق وابسته هستند که این افراد میتوانند ماهیگیران را مورد استثمار قرار دهند. مهمترین مساله اینکه ماهی یک منبع مالکیت همگانی است. پیشینه تحقیقاتی رو به افزایشی در این زمینه در حال شکلگیری است که نشان میدهد همه منابع تحت مالکیت عموم (مثل هوا، اقیانوسها، رودخانهها و مراتع) مورد سوءاستفاده و بهرهکشی قرار میگیرند؛ طوری که در مورد منابع تحت مالکیت خصوصی چنین اتفاقی نمیافتد. داراییهای شخصی و خصوصی توسط مالکان آن محافظت و نگهداری میشوند که سود هر نوع سرمایهگذاری صورت گرفته نصیب خودشان میشود. برعکس، آنهایی که به منابع همگانی وابسته هستند در سیستمی حبس شدهاند که به نظر میرسد تنها کار عاقلانه برای آنها این است که بهرهکشی خود را بدون هیچ محدودیتی افزایش دهند. چرا ماهیگیران باید در چنین شغلی بمانند در صورتی که هیچ راهی وجود ندارد که سود به خودشان برگردد؟ این مساله، بیثباتی را هم در بلندمدت و هم در کوتاهمدت نشان میدهد. در کوتاهمدت به این معنی است که بازدهی جسمانی ماهیگیر نه فقط به منابع بلکه به عملکرد بیثبات سایر ماهیگیران نیز بستگی دارد. در دراز مدت به این معنی است که ماهیگیر با فکر و خیالِ ورشکستگی کامل زندگی میکند.
بهطور خلاصه میتوان گفت که ماهیگیری محدودیتها و مشکلات غیرمعمولی را مطرح میکند. تطابق و سازگاری با شرایط دریا یکی از مهمترین دستاوردهای بشر بوده است. سهم عمده گروهی از انسانشناسان که به مطالعه ماهیگیری میپردازند، افزودن به ادبیات این موضوع و وضع مفاهیمی بوده است که از طریق آن مردم مشکلات به وجود آمده در مسیر امرار معاش در این محیط ناامن و بیثبات را حل کردهاند ....
در ادامه مطلب می توانید این مقاله را کاملتر در صفحه ی مقدمهای بر انسانشناسی ساحلی مطالعه کنید ....
فناوری اطلاعات / اسپیکر آمازون
سیستم میکروفن صدای داخلی این اسپیکر آمازون میتواند از هر نقطه اتاق صدای مخاطب را به آسانی بشنود.
اکو هفت میکروفون داخلی را به همراه دارد و حتی در هنگام پخش موسیقی نیز صدای مخاطب را دریافت میکند. طبق توضیحات گفته شده در وبسایت آمازون، “سنسورهای درونی اکو از تکنولوژی Beam-Forming جهت شنیدن صدای مارا از هر طرف بهره میبرند.”
این اسپیکر همچنین توانایی تولید یک صدای ۳۶۰ درجه را دارد تا نقطه ای از اتاق، بی بهره از موسیقی شما نباشد. در عین حال با پشتیبانی از بلوتوث میتوان گستره وسیعی از سرویسهای استریمینگ چون اسپاتیفای و پاندورا را نیز به آن متصل کرد.
منبع :چرتکه
اقتصاد اطلاعات / بازاریابی / اخلاق حرفه ای
در شاهراه بازاریابی ؛ ترافیک اخلاق بازاریابی ، پر ترددترین راه رسیدن به بازار اخلاق مداری است که همواره مورد توجه بازاریابان حرفه ای می باشد .
در اخلاق حرفه ای ، این اخلاق بازاریابی است ، که بازاریابان را می تواند متهم به این نماید که اندیشه و فرهنگ عمومی همواره این قضاوت را داشته باشد ؛ بازاریاب حرفه ای بودن یعنی ؛ مسلتزم دروغ ، تقلب ، بی عدالتی ، و بی توجهی به رفاه اجتماعی بودن است .
اما واقعیت این نبوده و نیست . اگرحرفه بازاریابی آلوده به تقلب و اخلاق غیرحرفه ای باشد هرگز بازاریابان نمی توانند برای کمک به اقتصاد تمام کشورهایی که به سطحی از توسعه یافتگی رسیده اند تاثیر گذار باشند .
حذف بازاریابی در اقتصاد پاسخ مناسبی به مشکلات اخلاق غیرحرفه ای آن توسط بازاریابان تقلبی نیست . بلکه باید به دنبال تدوین و اجرای یک تئوری اخلاقی برای بازاریابی بود .
جریانات اصولی درنظام اخلاقی
نظام اخلاق بازاریابی براساس تفکر نظامند اصولی بنا نهاده شد تا بتواند بازاری را فراهم کند تا بازاریابان و کسانی که هدف بازاریابی هستند ازنظر اخلاقی و ارزیابی شده درباره آن ها قضاوت کنند .
هنگامی که مردم درباره اخلاق بازاریابی صحبت می کنند عموما" به اصول ،ارزش ها وایده آنهایی اشاره می کنند که انتظار دارند بازاریابان و موسسات بازاریابی به آن ها وفادار باشند . زیرا این هنجارها ی هسته یک نظام بازاریابی را بازاریابان تشکیل میدهند . در واقع اخلاق بازاریابی یک اخلاق بهنجاری است . اما از آنجا که این اخلاق بهنجاری بحث های تجربی و تحلیلی نیز به همراه دارند ، بنابراین بهتراست عنوان اخلاق بازاریابی را به طور گسترده تر به کاربرد .
● اخلاق بازاریابی توصیفی
اخلاق توصیفی ، مطالعه وپژوهش در باب توصیف وتبیین اخلاق افراد ، گروه ها یا جوامع مختلف است . روش بحث و تحقیق در این نوع مطالعات اخلاقی تجربی و نقلی و نه استدلالی و عقلی است . هدف از آن نیزصرفا" آشنایی با نوع رفتار و اخلاق فرد ، گروه و یا جامعه ای خاص ونه توصیه و ترغیب افراد به عمل برطبق اخلاقیات گزارش شده و یا اجتناب از آن هااست . اخلاق بازاریابی توصیفی به دنبال پاسخ دادن به پرسش هایی نظیر پرسش های زیر است .
جوامع مختلف چه عقاید اخلاقی درباره بازاریابی دارند ؟
بازاریابان هنگامی که می خواهند تصمیمات اخلاقی بگیرند چه فرآیندهایی را طی می کنند ؟
اثرات بازاریابی برتوسعه اقتصادی محیط فقرا چیست ؟
تبلیغات به چه طریقی برمردم اثر می گذارد ؟
چه شرایط ادراکی لازم است تا یک فرد بتواند هدف تبلیغات را تشخیص دهد ؟
مهم ترین و مورد بحث ترین زمینه اخلاق بازاریابی توصیفی طی دو دهه گذشته مطالعه تجربی تصمیم گیری در بازاریابی بوده است . این زمینه در دو قالب عمده مورد مطالعه قرار می گیرد که همیشه قابل تمییز آن از هم نیستند . یک قالب ، مطالعه عوامل موثر بر رفتار تصمیم گیری اخلاقی بازاریابان است و دیگری طراحی مدل هایی که روند تصمیم گیری اخلاقی آنان را توصیف می کنند .در مورد شکل اول مطالعات ، عوامل موثر در رفتار تصمیم گیری اخلاقی افراد به دوبخش کلی تقسیم میشوند :
۱) عوامل فردی
۲) عوامل موقعیتی .
عوامل فردی شامل متغیرهایی است که در ارتباط با خود تصمیم گیرندگان است ، از جمله جنسیت ، ملیت ، سطح سواد ، مذهب ، سن ، وضعیت شغلی ، شخصیت ، نگرش ها و ارزش ها ، نتایج حاصل از مطالعات عوامل فردی موثر بر رفتار حاصل از مطالعات عوامل فردی موثر بر رفتار تصمیم گیری بیش از سایر عوامل است .
بسیاری از اوقات موقعیت ها و شرایط مختلفی که فرد در آن قرار گرفته برتصمیم گیری اخلاقی او موثر است . آثار موقعیت برفرآیند تصمیم گیری اخلاقی عبارتند از : تاثیر گروه های غیررسمی ، فرهنگ و جو سازمانی ، مدیریت عالی سازمان ، مدیریت عالی سازمان ، کد اخلاق سازمان ، پاداش ها وتشویق ها ، اندازه وسطح سازمان و فاکتورهای مختلف صنعت از جمله نوع و درجه رقابتی بودن صنعت ، به عنوان مثال Akaah ارتباط رتبه و نقش سازمانی را با اخلاق بررسی کرد و دریافت که متخصصین بازاریابی دارای رتبه سازمان پایین تر ، تفاوت معناداری با همکارانی که دارای رتبه سازمانی بالاتر هستند ندارند و نیز دریافت که بازاریابان دارای نقش اجرایی ، قضاوت های اخلاقی بهرتی نسبت به بازاریابان دارای نقش تحقیقاتی دارند .
شکل دوم مطالعه تجربی تصمیم گیری در بازاریابی شامل ایجاد چارچوب ها ومدل های توصیفی تصمیم گیری اخلاقی است که به دنبال شناسایی گام های مختلفی است که در رسیدن به تصمیمات اخلاقی طی میشوند ، یکی از مدل های مبسوط مدلی است که Hunt و Vitell طراحی کرده اند که دارای دیدگاهی ادراکی و چند مرحله ای است .
تقریبا" تمام مدل های توصیفی تصمیم گیری اخلاقی از تشخیص مسئله اخلاقی شروع میشوند ، به جستجوی راهکار ها ، ارزیابی آن ها وانتخاب بهترین راهکار می پردازند و درنهایت یک انتخاب بهترین راهکار می پردازند و در نهایت یک رفتار شکل میگیرد ، اختلاف این مدل ها معمولا" در جزییات است . پیامد مدل های توصیفی تصمیم گیری اخلاق ممکن است منجر به طراحی مجدد مکانیسم های سازمانی و مکانیسم های استراتژیک برای بهبود تصمیم گیری های اخلاقی شود . علاوه بر این ، مدل های توصیفی ممکن است روندها و تعارضات اخلاقی را فاش کنند که درغیر اینصورت بازاریابان هرگز درباره آن ها مورد سوء ظن قرار نمی گرفتند . مطالعات توصیفی اخلاق بازاریابی نقش مهمی در جهت دهی مطالعات هنجاری اخلاقی بازاریابی بازی میکند .
● اخلاق بازاریابی هنجاری
اخلاق هنجاری به مطالعات و بررسی های هنجاری درباره تعیین اصول ، معیارها و روش هایی برای تبیین حسن وقبح درست و نادرست ، باید و نباید و امثال آن گفته میشود . این بخش از پژوهش های اخلاقی به بررسی افعال اختیاری انسان از حیث خوبی یا بدی ، بایستگی و نبایستگی و امثال آن می پردازد . صرفنظر از اینکه فرد، قوم یا دین خاصی چه نوع دیدگاهی درباره آن ها دارد .
اخلاق بازاریابی هنجاری دارای دو جنبه نظری و کاربردی است . مباحث نظری از طرفی به دنبال تعیین ارزش ها و استانداردهایی هستند که بازاریابان باید به آن ها وفادار باشند . تدوین منشورهای اخلاق و رفتار درسازمان ها در همین راستا است و از طرف دیگر دستورالعمل های هنجاری برای مدیران فراهم می کنند تا در حل مشاجرات اخلاقی و نیز در بررسی های اخلاقی زمینه های کاربردی بازاریابی نظیر تحقیقات بازاریابی ، تبلیغات و خرده فروشی از آن ها پیروی کنند .
بعنوان مثال طبق مدل fritzsche ، تصمیمات ابتدا مورد تجزیه و تحلیل سودمندی قرار می گیرند و منافع آن ها برای جامعه ارزیابی میشود . اگر تصمیم از این مرحله گذر کرد ، در مرحله بعد تاثیر آن بر افراد از جنبه رعایت حقوق آن ها و رعایت عدالت در مورد آنها سنجش میشود .
جنبه کاربردی با تمسک به ارزش ها و اصول مختلف اخلاقی ، بازاریابی را ارزیابی و برای تغییر فعالیت های غیر اخلاقی بازاریابی تلاش می کند .
به عنوان مثال Murphy و Lacszniak مجموعه سئوالات زیر را برای ارزیابی اخلاقی بودن فعالیت های بازاریابی به کار می برند :
- آیا این اقدام قانون را نقض می کند ؟ ( قسمت قانونی )
- آیا این اقدام مخالف تعهدات اخلاقی پذیرفته شده توسط اکثریت جامعه است ؟ ( تست ویژه تعهدات )
- آیا نیت ضرر رساندن از انجام این کار وجود دارد ؟( تست انگیزه )
- آیا احتمال دارد که در نتیجه این اقدام خسارت قابل توجهی به مردم یا سازمان ها وارد شود؟( تست نتایج )
- آیا جایگزین رضایت بخشی برای این اقدام وجود دارد که منافعی هم اندازه یا بیشتر از آن برای گروه های متاثر از اقدام داشته باشد ؟ ( تست بهره مندی )
- آیا این اقدام موجب تجاوز به حق دارایی ، حق تحریم خصوصی یا حقوق سلب ناشدنی مصرف کننده میشود ؟ ( تست حقوق )
- آیا این اقدام باعث کاهش ثروت فرد یا گروهی خواهد شد ؟ آیا این فرد یا گروه جزء قشر محروم جامعه است ؟ ( تست انصاف )
پاسخ مثبت به هریک از پرسش های فوق میتواند موجب غیر اخلاقی ارزیابی شدن تصمیم و لزوم تجدید نظر در آن میشود .
چهار ارزش اساسی که به طور چشمگیری در مباحث کاربردی اخلاق بازاریابی هنجاری به چشم می خورند عبارتند از صداقت ، آزادی ، رفاه و عدالت ،
دررابطه با ارزش صداقت ، شکل های مختلف پیشبرد و مخصوصا" تبلیغات به خاطر اغراق و دروغ مورد انتقاد قرار می گیرند . محققان بازاریابی به خاطر استفاده از کدهای مخفی برای شناسایی پاسخ دهندگان در پاسخنامه هایی که تعهد کرده اند بی نام و نشان باشد ، به خاطر فرستادن افراد نفوذی به فروشگاه ها برای مشاهده رفتار مشتریان و کارکنان و به خاطر پنهان کردن ماهیت تحقیقاتشان از افرادی که برای آن ها اطلاعات جمع آوری می کنند نکوهش میشوند . در برخی کشورها بازاریابان با تعیین قیمت چشمگیر مردم را به خرید ترغیب میکنند .
وقتی ارزش آزادی مطرح میشود انتقادات به برخی شکل های پیشبرد که مصرف کنندگان معمولی و قشر آسیب پذیر را تحت فشار قرار میدهد سر برمی آورد . گفته میشود که بازاریابان با ترغیب و در واقع اغوای سالمندان و کودکان به خرید چیزهایی که لازم ندارند یا نمی شناسند ارزشی برای حق انتخاب آنان قائل نیستند ، در کانال های توزیع ، خرده فروشان بزرگ ، گاهی متهم به این می شوند که تامین کنندگان کوچک را مجبور به قبول قراردادهایی می کنند که در صورت نبود اجبار هرگز آن را نمی پذیرفتند .
نویسنده : مرتضی سلطانی
منبع : روزنامه تفاهم
خبرگزاری رویترز روز دوشنبه 20 آبان گزارشی منتشر می کند مبنی بر این که «دارایی رهبر انقلاب بالغ بر 95 میلیارد دلار تخمین زده می شود». حال باید پرسید این گزارش چطور به این نتیجه جالب رسیده است؟
در مورد ثروت رهبر معظم انقلاب، قبل از اینکه این موج جدید راه بیافتد گزارش ها و مقاله هایی نوشته شده بود. یادم می آید زمانی صحبت از ثروت کلان رهبری در خارج از مرزهای کشور بود. حتی می گفتند چند خیابان، با همه آن چه در آن هست، در فلان کشور متعلق به آیت الله خامنه ای است.
آنها حتی در حساب و کتاب خصمانه شان، پول ها و شمش های طلای رهبر انقلاب در صندوق خزانه داری یک کشور اروپایی را هم به آن خیابان اضافه می کردند! همان زمان، در جمعی که این مسئله، یعنی ثروت رهبری مطرح شد، یکی از آشنایان رندی کرد و گفت: رهبر انقلاب از نظر استکبار جهانی و همپیمانانش در لیست سیاه قرار دارد.
ایشان چطور توانسته در کشوری که همپیمان و هم کاسه آمریکا و انگلیس و... است سرمایه گزاری کند!؟
و در ثانی، حتی فرض کنیم که آن کشور به دلایلی خاص سرمایه ایشان را پذیرفته است، آنوقت ایشان کی و چطور قرار است از این ثروت استفاده کند!؟ سوالات عارفانه آن آشنای قدیمی، حقیقتا پرده از دروغی که با آب و آتش بین عناصر ضد انقلاب و افراد ساده لوحی که گوششان فقط به پمپاژ دروغ های رسانه ای استکبار است و هرچه می شنود تکرار می کنند برداشت.
مدتها از آن روز گذشته و امروز باز ادعای جدیدی توسط «رویترز» منتشر و توسط بلندگوهایی که صدای استکبار را منعکس می کنند بازنشر شده است. گزارش رویترز، چیز جدیدی نیست. همان ادعای قدیمی است، اما از زاویه ای دیگر. و اینبار سعی شده به گونه ای به مسئله پرداخته شود که به راحتی نتوان آنرا زیر سوال برد. رویترز، و رویترزی ها اما از یک فرمول قطعی غافل بوده اند: «ماه همیشه پشت ابر نمی ماند!»
خبرها ؛ بحث و بررسی
خبرگزاری رویترز روز دوشنبه 20 آبان گزارشی منتشر می کند مبنی بر اینکه «دارایی رهبر انقلاب بالغ بر 95 میلیارد دلار تخمین زده می شود».
حال باید پرسید این گزارش چطور به این نتیجه جالب رسیده است؟
ساده است؛گزارش نویسان رویترز، با یک حساب سرانگشتی از سرمایه های انقلاب، و سازمانی که به فرمان امام خمینی (ره) تاسیس شد، آن را ثروت رهبر معظم انقلاب تلقی کرده اند! .
رویترزی ها دارایی «ستاد اجرایی فرمان حضرت امام» را محاسبه کرده اند و آن را دارایی رهبر انقلاب بحساب آورده اند.
اما شاید بشود این گزارش را نیمه خالی بخشی از دارایی های عمومی که متعلق به دارایی های نظام است، دانست . نظام مقدس جمهوری اسلامی، که در سایه ایمان و اعتقاد مردم و به رهبری امام خمینی (ره) شکل گرفته است، آن قدر ثروت مند هست که تحریم های ریز و درشت خارجی هم از پس آن برنیاید.
در درون کشور عزیزمان ایران، هرچه بخواهیم ثروت وجود دارد. از منابع نفت و گاز گرفته تا طلا و مس و اورانیوم. از زمین های حاصل خیز گرفته، تا اقلیم چهار فصلی که برای یک کشور ثروت بزرگی محسوب می شود. از طرف دیگر موقعیت جغرافیایی ایران هم در نوع خود یک ثروت بزرگ است. به نحوی که ایران تقریبا شاهراه منطقه محسوب می شود.
بگذریم از قدرت سیاسی ایران، که حتی خود آمریکایی ها و همپیمانانشان هم متوجه شده اند که کوچکترین اقدامی در منطقه، بدون در نظر گرفتن قدرت جمهوری اسلامی تقریبا غیر ممکن است. همه اینها ثروت است، و گزارشگران رویترز از خیلی از این موراد غافل مانده اند.
آنها می توانستند دریای خزر و خلیج فارس را هم ارزش گزاری کنند و به ثروت رهبر انقلاب اسلامی بیافزایند! حتی همه آنچه زیبایی های گردش گری و توریستی است، یا آثار باستانی هم می توانستند با فرمول غلطی که دارند، جزو ثروت رهبر انقلاب به حساب بیاورند. اما شاید در پشت پرده این غلفت، تیزبینی و مکری نهفته باشد؛ چراکه اگر این ثروت ها را هم در گزارش قید می کردند، بیشتر شبیه یک گزارش طنز می شد تا گزارشی خبری!