یکی از تاکیدهای اصلی نویسنده در این مقاله اشاره به بیثباتی، ناامنی، خطرات و تهدیدات شغل ماهیگیری است. ماهیگیری در یک محیط ناامن و بیثبات اتفاق میافتد.
این بیثباتی نه تنها از یک محیط فیزیکی بلکه از محیط اجتماعی که ماهیگیری در آن صورت میگیرد نیز ناشی میشود. دریا خطرناک و یک محیط بیگانه است و همچنین محیطی است که انسان برای بقا و زنده ماندن به اندازه کافی مجهز نیست و فقط با کمک ابزارهای مصنوعی وارد آن میشود (مثل قایقها، بلمها، تجهیزات تنفس زیر آب یا دیگر فنآوریها)؛ آن هم در صورتی که شرایط جوی و دریا اجازه دهد.
تهدید همیشگی طوفان، حادثه یا کمبود ابزار، ماهیگیری را بهعنوان شغلی بسیار خطرناک در همه نقاط دنیا تبدیل کرده است. تجهیزات ماهیگیری باید با شرایط و وضعیت آب تطابق داشته باشد، که به این معنی است که تجهیزات ماهیگیری صرفاً انتقال دادن ابزارهای شکارِ مورد استفاده در خشکی به دریا نیست و بسیاری از ویژگیهای تکنولوژیکی ابزارهای ماهیگیری در وسیلههای شکار که بیرون آب مورد استفاده قرار میگیرد، وجود ندارند. مناطق ساحلیِ در معرضِ جذر و مد، به اندازه اقیانوسهای آزاد خطرناک نیستند، اما مردم در چنین مکانهایی نیز باید در مواجهه با جذر و مد عقبنشینی کنند و ابزارها و تکنیکهای طراحیشده برای خشکی در اینجا جوابگو نیست.
مناطق دریایی نوعاً گونههای بسیار زیادی با ویژگیهای متفاوت را در بر میگیرند که روشهای صید متفاوتی را میطلبد. بنابراین ماهیگیرانِ یک فرهنگ واحد، باید در تکنیکهای ماهیگیری متفاوت ماهر باشند. بسیاری از گونهها فقط گاهی در دسترس هستند. نه فقط بسیاری از گونهها بهصورت فصلی مهاجرت میکنند، بلکه دسته ماهیها میتوانند طوری افزایش یا کاهش یابند که حتی برای متخصصان آموزشدیده ماهیگیری نیز پیشبینی کردن آن دشوار است.
این مساله که ماهیگیران در یک وضعیت یکنواخت کار میکنند و حیواناتی را مورد بهرهبرداری قرار میدهند که به سختی قابل دیدن هستند، بیثباتی را افزایش میدهد. برای ماهیگیران، مکانیابی همیشه مسألهساز بوده است؛ و بسیار سختتر و شاید غیرممکن است که به اندازه شکارچیان و کشاورزان درباره گونههای مطلوب بدانند، کسانی که از نزدیک حیوانات و گیاهان مورد بهرهبرداری را مشاهده میکنند. بهعلاوه، صید افراد میتواند بر اساس فعالیتهای شرکای ماهیگیر نوسان داشته باشد، و حتی ماهیگیرانی که با تکنولوژی نسبتاً ابتدایی کار میکنند، میتوانند بر موجودی آبزیان در مغازهها یا بازار تاثیر داشته باشند. در اغلب بازارهای ماهیفروشان در دنیا، قیمتها نوسان دارند، بنابراین یک صید خوب همیشه به معنی درآمد یک روز خوب نیست.
جغرافیدانانی نظیر سائور معتقدند که قبل از ظهور کشاورزی، دریاها ذخیره غذایی بیپایان و مداومی را برای بشر فراهم میکردند. ثبات طولانیمدت موجودات زنده دریایی ممکن است فرصتهای فوقالعادهای را برای اسکان در اختیار بشر قرار داده باشد. اما شواهد انسانشناسی اجتماعی جدید نشان میدهد که گشادهدستی و بخشایش دریاها در کوتاهمدت بهطور آشکار غیرقابل اتکا است و زیستشناسان تاکید کردند که ماهیگیری صنعتیشده میتواند همه منابع را صید و آن را تمام کند.
این مساله که بسیاری از ماهیگیران ساعتهای طولانی در قایقهای شلوغ و در یک محیط کاملا مردانه که دور از خانه است کار میکنند، مشکلات جسمانی و روانشناختی را برای ماهیگیران و خانوادههایشان که جدا از آنها هستند به وجود میآورد. مهمتر اینکه، این مساله هم ماهیگیران و هم خانوادههایشان را مجبور میکند نقشهایی را بازی کنند که اغلب در فرهنگی که از آن آمدهاند، مورد قبول نیست. مردان باید گروههای کاری کارامدی را سازماندهی کنند و به زندگی خصوصی نیز توجه کافی داشته باشند؛ زنان باید در طول مدتی که مردان برای زمان طولانی به ماهیگیری رفتهاند از خانواده مراقبت و آنرا را اداره کنند. جای تعجب نیست که ماهیگیری در مقایسه با مشاغل روی خشکی در یک فرهنگ یکسان، ویژگیهای روانشناختی متفاوتی را اتخاذ میکند و مشکلاتی در زمینه استخدام افراد در ماهیگیری وجود دارد.
از آنجایی که ماهیگیران اغلب اوقات غایب هستند و در عرصه سیاسی نیز حضور ندارند، اکثر اوقات به دلالان و صاحبان قایق وابسته هستند که این افراد میتوانند ماهیگیران را مورد استثمار قرار دهند. مهمترین مساله اینکه ماهی یک منبع مالکیت همگانی است. پیشینه تحقیقاتی رو به افزایشی در این زمینه در حال شکلگیری است که نشان میدهد همه منابع تحت مالکیت عموم (مثل هوا، اقیانوسها، رودخانهها و مراتع) مورد سوءاستفاده و بهرهکشی قرار میگیرند؛ طوری که در مورد منابع تحت مالکیت خصوصی چنین اتفاقی نمیافتد. داراییهای شخصی و خصوصی توسط مالکان آن محافظت و نگهداری میشوند که سود هر نوع سرمایهگذاری صورت گرفته نصیب خودشان میشود. برعکس، آنهایی که به منابع همگانی وابسته هستند در سیستمی حبس شدهاند که به نظر میرسد تنها کار عاقلانه برای آنها این است که بهرهکشی خود را بدون هیچ محدودیتی افزایش دهند. چرا ماهیگیران باید در چنین شغلی بمانند در صورتی که هیچ راهی وجود ندارد که سود به خودشان برگردد؟ این مساله، بیثباتی را هم در بلندمدت و هم در کوتاهمدت نشان میدهد. در کوتاهمدت به این معنی است که بازدهی جسمانی ماهیگیر نه فقط به منابع بلکه به عملکرد بیثبات سایر ماهیگیران نیز بستگی دارد. در دراز مدت به این معنی است که ماهیگیر با فکر و خیالِ ورشکستگی کامل زندگی میکند.
بهطور خلاصه میتوان گفت که ماهیگیری محدودیتها و مشکلات غیرمعمولی را مطرح میکند. تطابق و سازگاری با شرایط دریا یکی از مهمترین دستاوردهای بشر بوده است. سهم عمده گروهی از انسانشناسان که به مطالعه ماهیگیری میپردازند، افزودن به ادبیات این موضوع و وضع مفاهیمی بوده است که از طریق آن مردم مشکلات به وجود آمده در مسیر امرار معاش در این محیط ناامن و بیثبات را حل کردهاند ....
در ادامه مطلب می توانید این مقاله را کاملتر در صفحه ی مقدمهای بر انسانشناسی ساحلی مطالعه کنید ....