شاید بتوان زندگی را
بهشکل یک جلسه مذاکره طولانیِ از گهواره تا گور دید. مذاکره هیچگاه متوقف
نمیشود. مذاکره بخش اساسی زندگی و ارتباط با دیگران است. این عمل باعث
میشود افراد با ارزشها و علایق مختلف روشهایی سودمند برای زندگی و کار
در کنار همدیگر پیدا کنند. توانایی مذاکره برای موفقیت در همه تعاملات
حیاتی است.
مذاکره
از ابتدای تمدن وجود داشته است، زیرا انسانها همواره به بهبود وضع
نسبیشان در زندگی علاقهمند بودهاند. هرکسی خواستار کسب مقدار بیشتری از
چیزهای خوب مثل شادی، ثروت، مقام، عشق، امنیت، جایگاه، وجهه و موفقیت است.
مردم میخواهند با روشهایی سریعتر و سادهتر و با حداقل هزینه زمانی و
پولی ممکن به اهدافشان دست یابند. هر یک از ما بهنوعی با بسیاری از افراد
رقابت میکنیم که آنها نیز میخواهند به همان اهداف، نتایج و خروجیها
برسند.
با مصالحه، مبادله
و مذاکره است که میتوانیم خواستهها و نیازهای متضاد را سازگار کرده و
اطمینان حاصل کنیم که به بهترین نتیجه ممکن دست خواهیم یافت.
ارزش شخصی است
قیمت
یا ارزش هرچیزی همواره فقط با میزان تقاضا یا اشتیاق برای آن تعیین
میشود. ارزش هرچیز اینگونه مشخص میشود که فردی خاص، در زمانی خاص و تحت
شرایطی خاص آن را ارزشمند بیابد.
از آنجاکه این نوع
قضاوت ارزشی همیشه شخصی است، هیچگاه نمیتوان قیمت یا شرایط مناسب و نهایی
را از پیش تعیین کرد. قیمتهایی که مردم میپردازند یا میپذیرند همیشه به
افراد و نیازهای نسبیشان در زمان معامله بستگی دارد. ارزیابی شخصی همان
چیزی است که محرک مبادله کالا، خدمات، پول و چیزهای دیگر است. در هر معامله
یا مبادله داوطلبانه، اگر طرفهای دخیل باور داشته باشند که پس از انجام
معامله نسبت به قبل وضعشان بهتر میشود، سر قیمتها و شرایط به توافق
میرسند. به گفته آنان، همین اختلاف نظر است مسابقه اسبدوانی را شکل
میدهد.
استراتژیها و روشهای عملی
در
طول سالها برای بسیاری از قراردادهای چند میلیوندلاری املاک مسکونی،
تجاری و صنعتی از جمله مراکز خرید، ساختمانهای ادارای و توسعه کاربری زمین
مذاکره کردهام. من برای قراردادهای واردات و توزیع اتومبیل به ارزش 25
میلیون دلار و قراردادهای نشر، مشاوره، آموزش، تبلیغات، کنفرانسها، جلسات و
فروش هزاران مورد به ارزش میلیونها دلار مذاکره کردهام.
بنابراین، ایدههای این کتاب مبتنی بر تجربیاتی گسترده و خوب و بد است که با سالها مطالعه در زمینه هنر و علم مذاکره تکمیل میشود. در این کتاب مجموعهای از مهمترین استراتژیها و تاکتیکهای کشفشده در حوزه مذاکره را خواهید آموخت.
هر یک از این
ایدهها بسیار عملی، تائیدشده و کاربردی است. آنها ثمربخش هستند و شما را
قادر میسازند تا تقریبا در هر شرایطی سود کسب کنید. من این مهارتها را به
صدها هزار شاغل کسبوکار در سراسر دنیا یاد دادهام و نتایج مثبتی که از
مذاکرات کسب کردهاند، زندگیشان را متحول کرده است. اگر حتی بخش کوچکی از
آنچه قرار است یاد بگیرید را با نظم بهکار بندید، موجب پیشرفت بزرگی در
کمیت و کیفیت نتایج خواهید شد.
مذاکره قابل یادگیری است
حتی
کودکان هم مذاکره میکنند. آنها میدانند که در آغوش گرفتن و مهرورزی
واحد پول رایج مذاکره با والدین و خویشاوندان است. فعالیتهایی مثل مذاکره
(یا عدم مذاکره)، مصالحه (یا عدم مصالحه) و تلاش برای آشتی دادن سلایق
متضاد بخشی حیاتی از زندگی انسان است. توانایی شما برای مذاکره میتواند
تفاوت چشمگیری در زندگی مالی، شغل، روابط و تقریباً همه داد و ستدهای
زندگی روزمره ایجاد کند.
خوشبختانه، مذاکره یک مهارت است و هر مهارتی قابل یادگیری است.هرکسی که امروز مذاکرهکنندهای فوقالعاده است، زمانی مذاکرهکننده ضعیفی بوده که معاملاتی بسیار بدتر از امروز انجام میداده است.
هرچه بیشتر اصول مذاکره را یاد بگیرید، به آن بیندیشید و تمرین کنید، به مذاکرهکننده بهتری تبدیل میشوید. وقتی به نتایج بهتری دست یابید، احساس شادی، اعتمادبهنفس و مسئولیتپذیری بیشتری خواهید داشت.یکی از نیرومندترین روشهایی که یاد میگیریم مقایسه کاری که انجام میدهیم با کاری است که میتوانستیم انجام دهیم. به حوزهای مهم در زندگی کاری یا شخصی خود بیندیشید که امروز در آن مذاکره میکنید. وقتی این کتاب را میخوانید، به روش اجرای این تکنیکها برای کسب نتیجه بهتر از نتایج امروز خود فکر کنید. وقتی این ایدهها را عملی کنید، از نتایج بسیار بهتر و شادی بسیار بیشتر حاصل از مذاکره، شگفتزده خواهید شد.
توانایی مذاکره به نفع خودتان در هر شرایطی، تعیینکننده موفقیتتان در کسبوکار و زندگی است. مذاکره مهارتی کلیدی است که بر همه اعمال و گفتارتان و تقریبا همه تعاملات شخصی و کاری اثر میگذارد. اگر نتوانید به نفع خودتان مذاکره کنید، خودبهخود قربانی افرادی میشوید که نسبت به شما مذاکرهکنندگان بهتری هستند. اگر مذاکرهکننده خوبی باشید، همیشه درآمد بهتری دارید و معاملات بهتری انجام میدهید.
شاید بتوان زندگی را بهشکل یک جلسه مذاکره طولانیِ از گهواره تا گور دید. مذاکره هیچگاه متوقف نمیشود. مذاکره بخش اساسی زندگی و ارتباط با دیگران است. این عمل باعث میشود افراد با ارزشها و علایق مختلف روشهایی سودمند برای زندگی و کار در کنار همدیگر پیدا کنند. توانایی مذاکره برای موفقیت در همه تعاملات حیاتی است.
روش و چگونگی مذاکره
مذاکره قابل یادگیری استحتی کودکان هم مذاکره میکنند. آنها میدانند که در آغوش گرفتن و مهرورزی واحد پول رایج مذاکره با والدین و خویشاوندان است. فعالیتهایی مثل مذاکره (یا عدم مذاکره)، مصالحه (یا عدم مصالحه) و تلاش برای آشتی دادن سلایق متضاد بخشی حیاتی از زندگی انسان است. توانایی شما برای مذاکره میتواند تفاوت چشمگیری در زندگی مالی، شغل، روابط و تقریباً همه داد و ستدهای زندگی روزمره ایجاد کند.
خوشبختانه، مذاکره یک مهارت است و هر مهارتی قابل یادگیری است. هرکسی که امروز مذاکرهکنندهای فوقالعاده است، زمانی مذاکرهکننده ضعیفی بوده که معاملاتی بسیار بدتر از امروز انجام میداده است. هرچه بیشتر اصول مذاکره را یاد بگیرید، به آن بیندیشید و تمرین کنید، به مذاکرهکننده بهتری تبدیل میشوید. وقتی به نتایج بهتری دست یابید، احساس شادی، اعتمادبهنفس و مسئولیتپذیری بیشتری خواهید داشت.
انواع مذاکرهدو نوع مذاکره وجود دارد. هر یک هدفی متفاوت و نتیجه مطلوب متفاوتی دارد. مشکل اینجاست که مذاکرهکنندگان اغلب آنها را با هم اشتباه میگیرند و برعکس نتایجی که میتوانستند با شفافیت درباره کار و هدفشان به دست آورند، نتایج نامطلوبی کسب میکنند.
من نخستین نوع مذاکره یا نوع «الف» را شیوه «یکبار برای همیشه» مینامم. در این حالت، فقط تصمیم میگیرید یکبار با طرف دیگر مذاکره یا معامله کنید و دیگر هرگز آن را تکرار نکنید. هر یک از طرفین مذاکره فقط یک هدف دارد: کسب بالاترین یا پایینترین قیمت و بهترین مفاد و شرایط برای این خرید یا فروشی که دیگر تکرار نخواهد شد.
بیملاحظه باشیددر مذاکره نوع «الف» شرایطی خصمانه نسبت به طرف مقابل دارید. اگر او خریدار باشد، هدفش این است که کمترین قیمت را به شما بپردازد و اگر فروشنده باشد، میخواهد بیشترین قیمت ممکن را از شما بگیرد. او دوست شما نیست. مهم نیست چقدر لبخند میزند یا چقدر مؤدب و خوشرفتار است، او فقط به خودش و سود یا منافعش فکر میکند. در پایان مذاکره اصلا برایش مهم نیست که شما خیلی زیاد پرداخت کردهاید یا خیلی کم گرفتهاید.
در این نوع مذاکره، باید آرام، با تدبیر و خودخواه باشید. شما میتوانید از هر ترفندی برای انجام بهترین معامله استفاده کنید. باید بدانید وقتی این مبادله تمام شد، دیگر هرگز این شخص را نمیبینید یا دربارهاش چیزی نمیشنوید. مهم نیست که این فرد شما را دوست داشته باشد، به شما احترام بگذارد، یا بخواهد دوست شما باشد. مسئله مهم این است که شما بهترین معامله ممکن را انجام دهید.
مذاکره بلندمدتنوع دوم مذاکره، مذاکره بلندمدت یا نوع «ب» است. یعنی وقتی قصد دارید توافق پیچیدهتری را در یک دوره زمانی بلندمدت انجام دهید. در این حالت، به دلیل ماهیت محصول، خدمت، قرارداد یا توافق مورد بحث، شاید مجبور شوید که ماهها یا سالها با همان فرد یا سازمان کار کنید.
سی سال پیش، وقتی کار تولید برنامههای آموزشی شنیداری و تصویری را با تولیدکنندهای در شیکاگو آغاز کردم، از تمایل شرکت به بازاریابی برنامههایم در سطح ملی و بینالمللی بسیار سپاسگزار بودم و خوشبختانه شرکت مفاد و شرایطی را پیشنهاد داد که در آن صنعت هم عادلانه و هم استاندارد بود. امروز که سی سال از این موضوع میگذرد، هنوز همکاری نزدیکی با آن شرکت و افراد کلیدی آن سازمان از رئیس تا سایرین دارم.
در طول دههها، بازار تغییر کرده است، افراد بسیاری آمده و رفتهاند و محصولات بیشتری به بازار عرضهشده، محبوبیت یافته و به تدریج ناپدید شدهاند. اما در این میان، رابطه من با افراد کلیدی آن کسبوکار دوستانه، صمیمی، مؤدبانه و حرفهای بوده است. از آنجا که همیشه این ارتباط را مشارکتی بلندمدت میدانستم، منجر به بهترین فرصتها و نتایج کاری در زندگیام شده است.
شش شیوه مذاکره
چندین روش مختلف برای مذاکره وجود دارد، اما باید شیوه مذاکره مورد استفاده خود و خروجی و نتیجه مطلوبتان را مشخص کنید.
1. مذاکره برد-باختاولین شیوه یعنی «مذاکره برد-باخت» زمانی اتفاق میافتد که گروه «الف» هرچه میخواهد را به دست میآورد و گروه «ب» میبازد. همانطور که در فصل سوم اشاره کردیم، هدف مذاکرات نوع «الف» همین است. این رویکرد در مبادلات یکباره به کار میرود که میخواهید به بالاترین قیمت بفروشید یا به پایینترین قیمت بخرید. هدف شما از این نوع مذاکره یافتن دوستان یا ایجاد روابط بلندمدت نیست، بلکه صرفاً انجام بهترین معامله ممکن است. همچنین خیلی اهمیت نمیدهید که طرف مقابل از قیمتها و شرایط ناراحت یا ناراضی باشد. هدف شما بُرد است.
مسلما این مذاکرهای نیست که منجر به همکاری و مبادلات بیشتر شود، مگر در شرایط خاص، مثلاً وقتی که برای دریافت پول نقد فوری داراییتان را در رهن میگذارید. در این حالت، دلال رهن برنده است، زیرا بخش کوچکی از قیمت واقعی آن دارایی را میپردازد و شخصی که داراییاش را در رهن میگذارد بازنده است، زیرا بخش کوچکی از آن قیمت واقعی را به دست میآورد.
2. مذاکره باخت-برددومین شیوه مذاکره «مذاکره باخت-برد» است که نقطه مقابل مذاکره برد-باخت است یا به عبارت دیگر برعکس شیوه اول است. طرف «ب» هرچه میخواهد را به دست میآورد و طرف «الف» میبازد. نیازهای «ب» تأمین میشود، درحالیکه نیازهای «الف» برآورده نمیشود. این رویکرد مذاکره زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که هر طرف، طرف دیگر را رقیب و دشمنی میبیند که باید به هر روش ممکن از او سبقت بگیرد.
3. مذاکره باخت-باخترویکرد سوم «مذاکره باخت-باخت» است. در این حالت، دو گروه وارد معاملهای میشوند که هیچیک از آنها راضی نیست، زیرا هیچیک آن چیزی که امیدوار بود را به دست نمیآورد. این نوع مذاکره اغلب با خصومت، عداوت و جدل همراه است.
برای مثال، شوهر به خانه میآید و به همسرش میگوید،«بیا امشب برای شام بیرون برویم. دوست داری کجا برویم؟»
همسرش پاسخ میدهد که مایل است بیرون بروند و غذای دریایی بخورند. او پاسخ میدهد که از غذاهای دریایی خسته شده و غذای ایتالیایی را ترجیح میدهد. همسرش میگوید اخیراً بیش از حد غذای ایتالیایی خورده است و به آن علاقهای ندارد. آنها برای حفظ آرامش، سرانجام توافق میکنند تا بروند و غذای چینی بخورند، که مورد علاقه هیچکدامشان نیست، اما به نظر میرسد که تنها راه مصالحهای است که در این شرایط جواب میدهد.
این یک مذاکره باخت-باخت است. نه زن به خواستهاش میرسد و نه شوهر. اما نتیجه مذاکره را میپذیرند تا حداقل چیزی بیش از هیچچیز به دست آورند.
4. مذاکره سازشچهارمین نوع مذاکره «سازش» نام دارد. در مذاکره سازش، هر دو طرف چیزی به دست میآورند و در نتیجه راحتترند، اما نیازهای هیچیک از آنها به طور کامل تأمین نمیشود. در انتها، با دلخوری مذاکره را ترک میکنند. آنها آن قدر ناخشنود نیستند که از انجام قرارداد امتناع کنند، اما چندان هم به نتایج مذاکره خوشبین نیستند.
5. مذاکره عدم معاملهشیوه پنجم «مذاکره عدم معامله» نام دارد. در این حالت، شما و طرف مقابل شرایط، نیازها و علایقتان را مطرح میکنید و میفهمید که نمیتوانید به توافق برسید و تشابه فکری ندارید. پس توافق میکنید که توافق نکنید و بدون هیچ خصومت یا ناخشنودی راه خودتان را ادامه میدهید. این امکان برای هردویتان وجود دارد تا در زمان دیگری که شرایط متفاوت است با هم مذاکره کنید.
برای مثال میخواهید چیزی را بخرید، اما قیمت بسیار بالا است. شما قیمت پایینتری را پیشنهاد میدهید، اما طرف مقابل پیشنهادتان را رد میکند. شما قیمت بالاتری نمیدهید و او هم قیمت پایینتری نمیدهد. پس معامله انجام نمیشود.
6. مذاکره برد-برددر نهایت، بهترین نوع معامله «مذاکره برد-برد» است. این همان چیزی است که میخواستید. در مذاکره برد-برد، هر دو طرف احساس برنده شدن دارند. هر دو طرف احساس میکنند که معامله فوقالعادهای انجام دادهاند. هر دو طرف خوشحال، راضی و مشتاق به اجرای تعهدات و انجام معاملات بیشتر با همین اصول یا اصول مشابه هستند.
در اغلب موارد، مذاکره برد-برد نیازمند رسیدن به گزینه سومی است که بهتر از گزینههای اولیه طرفین است. هر دو طرف با مجموعهای از ایدهها، علایق و شرایط ثابت ذهنی به مذاکره وارد میشوند. آنها اغلب متوجه میشوند که سازش بین دو شرایط مختلف غیرممکن است. اما بعد جایگزین سومی را پیدا میکنند که در اغلب موارد با گزینههای طرفین در بدو ورود به مذاکره، متفاوت است.
مذاکره برد-برد زمانی روی میدهد که جایگزین سوم از پیشنهادات اولیه طرفین برتر است.
همواره آمادگی این را داشته باشید که متفاوت بیندیشید. نتیجه مطلوب برای هر یک از طرفین مذاکره را به دقت مشخص کنید و سپس ببینید آیا میتوانید راهی برای دستیابی به آن اهداف دوجانبه پیدا کنید تا همه احساس برنده شدن داشته باشند.
برای حسابدار تحلیلگرا بودن
Accountant for Researching
حسابداری زبان تجارت است و یک سیستم مورد نیاز برای مدیران موفق است .
گرچه معمولاً حرفه حسابداری را عمل حسابداری میدانند اما در واقع حسابداری حرفه ی سیستمی است که مجموعه ایی از پژوهش، سیاستگذاری و عمل حسابداری می باشد . براساس این طرز تفکر، هر شکاف مالی و امورمالی صرفاً میتواند از طریق پژوهش و سیاستگذاری مرتبط با عمل پر شود.
حسابداری یک سیستم است که در آن فرآیند جمع آوری ، طبقه بندی ، ثبت و خلاصه کردن اطلاعات و تهیه گزارش های مالی و صورت های حسابداری در شکل ها و مدل های خاص انجام می گیرد ، تا افرادی ذی نفع درون سازمانی مثل مدیران سازمان و یا برون سازمانی مثل بانک ها ، مجمع عمومی سازمان ها مورد نظر و یا مقالات مالیاتی بتوانند از این اطلاعات استفاده کنند .
حسابداری به منظور جلوگیری به نیازهای انسان به وجود آمده است . به همین دلیل با گذشت زمان و به موازات گسترش فعالیت های اقتصادی و افزایش پیچیدگی آن ، هدف ها و روش های حسابداری برای جلوگیری به نیازهای اطلاعاتی ، توسعه یافته است . چرا که اشخاص ، شرکت ها و دولت برای تصمیم گیری در مورد توزیع مناسب منابع مالی نیاز به اطلاعاتی قابل اتکا دارند که این اطلاعات را به یاری حسابداری می توان به دست آورد . از سوی دیگر انجام سرمایه گذاری یکی از موارد ضروری و اساسی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی کشور است و سرمایه گذاران نیز بعد از عرضه سرمایه ، تا حد امکان سعی دارند منابع مالی خود را به سویی سوق دهند که کمترین ریسک و بیشترین بازده را داشته باشد . یعنی به دنبال برآورد ریسک سرمایه گذاری ها خواهد بود . این در حالی است که یکی از مبنای اساسی برای محاسبه ریسک بازار شرکت ها ، استفاده تولید شده توسط سیستم حسابداری است .
پژوهش عملیاتی در حسابداری
پژوهشگران معاصر مواردی را مطرح کردهاند که پژوهشهای حسابداری باید بتوانند نیازهای حرفه و اعضای آن را برآورده سازد.
نیازهای حرفه ایی گروه حسابداران - نه افرادی که بیشتر دفتردار هستند تا حسابدار و اکثرا این افراد تحصیلات حرفه ای ندارد - مشتمل است بر :
1- یکسان کردن افق زمانی پژوهشگران دانشگاهی و اعضای حرفه، که با نزدیکی و تعامل امکانپذیر است.
2- بالا بردن کیفیت پژوهشها که با ایجاد ارتباطات مستقیم بین دانشگاهیان و اعضای حرفه میتواند جامعه عمل پوشانده شود.
3- بالا بردن انگیزه پژوهشگران برای انجام پژوهش در زمینه نیازهای حرفه که از طریق اهمیت به نتیجه کارهای پژوهشی امکانپذیر است.
4- انتقال یافتههای پژوهشهای دانشگاهی به اعضای حرفه که انجمنهای علمی و تخصصی حسابداری میتوانند متولی آن باشند.
5- سادهنگاری نتایج پژوهشها که قابل استفاده برای هر سطح دانش و تجربه در حرفه باشد.
6- جدی گرفتن واحدهای مرتبط با آموزش تخصص انجام پژوهش در دورههای کارشناسی حسابداری در دانشگاهها.
7- توجه بیشتر اساتید راهنما به پایان نامههای دانشجویان و راهنمایی و آموزش دلسوزانه آنها .
8- برگزاری همایشهای مشترک بین دانشگاهیان و اعضای حرفه که احتمالاً موجب میشود، پژوهشهای دانشگاهی به سمت موضوعهای مورد نظر حرفه گرایش پیدا کند.
برای مثال یک حسابدار تجربی نمی تواند به راحتی بین دارایی کوتاه مدت و بلند مدت تفاوت قائل شود و یا نمی داند که چگونه باید معاملات ارزی را در دفاتر ثبت کرد .
زیرا حسابداری به عنوان یک نظام پردازش اطلاعات ، داده های خام مالی را دریافت نموده ، آن ها را به نظم در می آورد . محصول نهایی نظام حسابداری گزارش ها ، صورت های مالی است که مبنای تصمیم گیری اشخاص ذی نفع قرار می گیرد .
ماهیت حرفه ایی حسابداری
یک حسابدار متخصص در آینده می تواند مدیر عالی یک سازمان یا شرکت گردد یعنی می تواند به مدیریت یک شرکت ایده بدهد که منابع موجودش را در چه راه هایی سرمایه گذاری نماید تا استفاده بهینه کند و یا اگر شرکت به منابع مالی جدید نیاز داشت یک مدیر مالی بر اساس دانش آکادمیک خود می تواند بگوید که از چه طریقی باید تامین مالی کرد و مجموع این فعالیت ها خارج از توانایی یک حسابدار تجربی است .
حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است
حسابدار حرفه ای با فراهم کردن اطلاعات لازم کمک می کند تا سرمایه گذاری ها، اعتباردهندگان ، مدیران و دولت نسبت به مسائل اقتصادی بهتر بتواند تصمیم بگیرد . برای مثال اگر شخصی بخواهد در سال ها قبل بداند موضوعاتی که به صورت گزارش های مالی توسط حسابداران تهیه می شود .
یکی از مهمترین نقشهای حسابداری به عنوان رشته ای از دانش بشری، فراهم ساختن امکان پاسخگویی مدیران و مباشران سازمانها و بنگاه های عمومی و خصوصی به اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه است.
اخلاق حرفه ایی حسابداری
یکی از مهمترین نقشهای حسابداری به عنوان رشته ای از دانش بشری، فراهم ساختن امکان پاسخگوییمدیران و مباشران سازمانها و بنگاه های عمومی و خصوصی به اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه است.
این نقش توسط حسابداران حرفه ای و در قالب گزارشهای مختلف مالی مؤسسات گوناگون ایفا می شود.حسابدارانی که چنین خدماتی را ارائه می دهند در صورتی نتایج کارشان قابل اعتماد و اتکا خواهد بود که علاوه بر دانش، مهارت، تجربه و آموزش مستمر از فضیلت های اخلاقی چون درستکاری، واقع بینی و صداقت برخوردار باشند و خدمات حرفه ای خود را با رعایت آیین رفتار پذیرفته شد های انجام دهند.
یکی از ویژگیهای بارز حرفه حسابداری، پذیرش مسئولیت حفظ منافع عمومی است. از این رو، مسئولیت حسابدار حرفه ای، تنها به رضایتمندی صاحبکار یا کارفرمایش منحصر نمی شود. حسابدار حرفه ای در راستای حفظ منافع عمومی باید به این آیین رفتار حرفه ای عمل کند. چنانچه قوانین یا مقررات، حسابدار حرفه ای را از رعایت بخشی از این آیین رفتار حرفه ای باز دارد، حسابدار حرفه ای باید سایر بخشهای این آیین رفتار حرفه ای را رعایت کند.
آیین رفتار حرفه ای برای حسابداران
هیأت بین المللی تدوین استانداردهای رفتار حرفه ای برای حسابداران، آیین رفتار حرفه ای برای حسابداران حرفه ای را برای استفاده حسابداران حرفه ای در سر ت ا سر گیتی، تدوین و منتشر می کند.
عضو فدراسیون بین المللی حسابداران یا مؤسسه نباید از استانداردهایی پایین تر از استانداردهای مقرر در این آیین رفتار حرفه ای پیروی کند. اما، چنانچه عضوی یا مؤسسه ای به دلیل منع قانونی یا مقرراتی نباید بخشهایی از این آیین رفتار حرفه ای را رعایت کند باید سایر بخش های آن را رعایت نماید.
الزامات و رهنمودهای برخی از قلمروها ممکن است تفاوتهایی با این آیین رفتار حرفه ای داشته باشد. حسابداران حرفه ای در این قلمروها باید از این تفاوتها آگاه باشند و الزامات و رهنمودهای سخت تر را رعایت کنند، مگر آن که قانون یا مقررات، آنان را منع کرده باشد.
قوانین و مقررات
آیین رفتار حرفهای جامعه حسابداران رسمی ایران، مهمترین خطمشی های آن را تشکیل میدهد و ضامن بقای آن است. این خطمشیها مواردی چون ویژگیهای اصلی جامعه، روابط اعضای جامعه با نظام اقتصادی کشور، روابط اعضای جامعه با یکدیگر و بالاخره روابط هر عضو با جامعه را در بر میگیرد. آیین رفتار حرفهای جامعه حسابداران رسمی ایران در تاریخ 10/10/1382 توسط شورای عالی تصویب و در تاریخ 28/11/1382 توسط وزیر امور اقتصادی و دارایی تأیید شده است که سرفصل های این آیین نامه مشتمل است بر :
بخش الف ـ احکام قابل اجرا توسط کلیه حسابداران رسمی
درستکاری و بیطرفی ؛تضاد منافع ؛ صلاحیت حرفه ای ؛ رازداری و آگهی
بخش ب ـ احکام قابل اجرا توسط حسابداران رسمی شاغل
استقلال؛ نداشتن هرگونه رابطه مالی و رابطه شغلی با صاحبکار ؛ ارائه خدمات تخصصی حرفهای به صاحبکاران و نداشتن روابط شخصی و خانوادگی ؛ نپذیرفتن و نداشتن حق الزحمه مشروط و خرید کالا و پذیرش هدایا و پذیرایی از شرکای سابق ؛ اقامه دعاوی حقوقی و .....
بخش پ ـ احکام قابل اجرا توسط حسابداران غیر شاغل
نداشتن تضاد بین تعهدات اخـلاقی با کارفـرما و پایبنـدی به اصـول حرفهای ؛ حمایت همکاران حرفهای ؛ صلاحیت حرفهای و ارائه اطلاعات
بخش ت ـ ضمانت اجرای احکام....
+ دانلود برای دریافت متن کامل آیین نامه رفتار حرفه ای حسابداران
آینده شغلی ، بازار کار و درآمد زایی
به نظر می رسد فارغ التحصیلان تکمیلی این رشته ، آمادگی و پختگی بیشتری برای حضور در بازار کار دارند . نتیجه یکی از تحقیقات دانشگاه ،کلمبیا مبنی بر این بود که از دهه 70 به بعد همه شرکت ها موفق ، شرکت هایی بوده اند که مدیر آن ها تحصیلات عالی داشته است . چون از این دهه به بعد اطلاعات نقش مهمی پیدا کرده است و مهمترین اطلاعات نیز ، اطلاعات خالی است که تاثیر بسیاری در تصمیم گیری روسای شرکت ها دارد .
فرصت های شغلی یک حسابدار بسیار گسترده است و از پایین ترین سطح تا بالاترین سطح را در بر می گیرد و با وجود این که در دانشگاه های مختلف کشور اعم از دولتی ، غیر انتفاعی و آزاد ، دانشجویان بسیاری در رشته حسابداری تدریس می کنند اما تعداد فارغ التحصیلان بیکار این رشته از بیشتر رشته ها کمتر است . چون از یک موسسه کوچک گرفته تا بزرگترین کارخانه های کشور حداقل برای تهیه اظهار نامه مالیاتی به حسابدار نیازمند هستند . به یاری حسابداری امکان پذیر است و تعیین مقدار سود نیز بر مبنای محاسبه مالیات شرکت ها اعم از خصوصی و دولتی می باشد .
فارغ التحصیلان این رشته پس از اتمام تحصیل می توانند در سطوح مختلف و شاخه های متفاوت عهده دار انجام امور مالی شوند ؛ همانند :
الف - حسابداری : فارغ التحصیلان می توانند در کلیه موسسات و واحد های تجاری اعم از دولتی یا خصوصی به عنوان حسابدار در شاخه های زیر مشغول کار شوند :
حسابداری مالی : در کلیه شرکت ها و موسسات تجاری
حسابداری صنعتی : در کلیه واحدهای صنعتی و شرکت های تولیدی
حسابداری دولتی : در کلیه سازمان ها و ادارات دولتی به عنوان حسابدار یا عامل ذیحساب
حسابدار مالیاتی : در ادارات دارایی
حسابداری بیمه : در موسسات بیمه
حسابداری بانک ها : در شعبه ها و سرپرستی بانک ها
حسابداران پس از مدتی اشتغال به کار حسابداری می توانند در سمت مدیریت مالی واحدهای تجاری ، ایفای نقش نماید .
ب - حسابرسی : فارغ التحصیلان رشته حسابداری قادرند با توجه به شاخه های حسابداری در بند الف در حرفه حسابرسی شاغل شوند . شاغلان حرفه حسابرسی در یک تقسیم بندی کلی به دو گروه اصلی تفکیک می شوند .
حسابرسان داخلی : این گروه از حسابرسان ، کارمند واحد مورد رسیدگی هستند ، و در واقع رابط میان هیات مدیره و شرکت بوده و گزارش رسیدگی خود را به طور هفتگی ، ماهانه یا سالانه به مدیر عامل و هیات مدیر و ارائه می دهند . این گروه از حسابرسان عملیات داخل واحد تجاری را رسیدگی می کنند .
حسابرسان مستقل : این گروه از حسابرسان ، افرادی هستند که در موسسات حسابرسی مشغول کار هستند و بر اساس قرارداد میان شرکت ها یا سازمان ها با این موسسات ، عملیات حسابداری و مالی واحد تجاری را بر اساس اصول و موازین حسابدرای مورد رسیدگی قرار می دهند و گزارش خود را به مجمع عمومی صاحبان سهام ارائه می کنند در واقع حسابرسان مستقل از رابط میان صاحبان شرکت و هیات مدیره شرکت می باشند . در حال حاضر در این سازمان حسابرسی به عنوان یک سازمان دولتی ، بزرگترین موسسه حسابرسی است و در کنار آن سایر موسسات حسابرسی دولتی و خصوصی مشغول فعالیت می باشند .
توانایی های بالقوه و درعمل یک حسابدار
داشتن شّم ریاضی در رشته حسابداری از اهمیت بسیاری برخوردار است . به همین دلیل فارغ التحصیلان رشته ریاضی در این رشته موفقتر هستند . البته بدان معنا نیست که دیگر دانش آموزان رشته های دیگر قادر به ادامه تحصیل در رشته حسابداری نیستند بلکه باید تلاش کنند تا از دانش ریاضی خوب و یا حداقل متوسط برخوردار باشند .
دانشجوی حسابداری باید صادق و رازدار باشد چون درآینده تمام اسناد و مدارک یک سازمان را در اختیار دارد و اگر فرد رازدار و در کل با اخلاقی نباشد لطمات زیادی به آن شرکت و در نهایت به جامعه وارد می آورد . این مساله بخصوص در حسابرسی اهمیت بیشتری دارد زیرا اگر یک حسابرسی که وظیفه بررسی مشکلات را نداشته باشد ، می تواند به نابسامانی های اداری و مالی یک جامعه دامن بزند .
و بالاخره یک حسابدار برای موفقیت در این دنیای پر از رقابت و تغییر و تحول باید خلاق ، مبتکر ، صبور و منضبط باشد . علاقه به امور مالی و تجزیه و تحلیل های آن ، عامل موفقیت دانشجوی حسابداری است .
دانشجوی این رشته باید تحمل ساعت ها کار در پشت یک میز و صندلی و سرو کار داشتن با اعداد و ارقام را داشته باشد ، همچنین باید دقیق و منظم باشد تا در جمع بندی اعداد و ارقام دچار مشکل نگردد .
وضعیت ادامه تحصیل
تا مقطع دکترا امکان ادامه تحصیل وجود دارد .
وضعیت نیاز کشور به این رشته در حال حاضر
آموزش حسابداران وشرکت موثر آن ها درفراهم آوری اطلاعات مالی دقیق و قابل اعتماد ، و تجزیه و تحلیل این اطلاعات برای توسعه پایدار در کشور در حال توسعه ای مانند ایران اهیمت فراوانی دارد . چرا که وجود اطلاعات دقیق ، اعتماد برانگیز ، به موقع و مربوط به فعالیت های اقتصادی ، نه تنها لازم بلکه حیاتی است . علاوه بر این اطلاعات مالی حاصل از فعالیت های اقتصادی که به وسیله نظام های حسابداری گزارش می شود ، می تواند از انحراف مسیر پیش بینی شده ، اتلاف منابع اقتصادی و اخلال در برنامه های توسعه اقتصادی جلوگیری کند .
دکتر ثقفی نیز در این باره می گوید : « چون این رشته فقط به کلاس و معلم نیاز دارد متاسفانه در سال های اخیر ، بسیاری از شهرهای دورافتاده که حتی یک حسابدار مجرب و متخصص ندارد ، رشته حسابداری را با استفاده از اساتید کم تجربه دائر کرده است . و در نتیجه فارغ التحصیلان دانشگاه های فوق حسابداری ناکارآمد هستند که نمی توانند جذب بازار کار شوند ، البته آنچه گفته شد شامل حال فارغ التحصیلان توانمند این رشته نمی شود چون هر فرد سرمایه گذار و هر موسسه اعتباری برای سرمایه گذاری یا اعتبار دادن به حسابدار نیاز دارد .
درپایان ؛ حسابداران تحلیلگر باشید
این روزها حسابداران ، مختص به ثبت زنی رویدادهای مالی و فعالیتهای موسسات نیستند . روزگاری بود که مفهوم حسابدار و ماشین حساب تفاوت چندانی با هم نداشت و یک حسابدار تنها به منظور ثبت زدن و نگه داری حسابهای در هم پیچیده موسسات استخدام می شد . اما امروزه حسابداران وظایف سنگینی بر عهده گرفته اند که شاید بتوان گفت ، تعهد آنها را در مقابل صاحبکار بیشتر کرده است .
از جمله این وظایف تحیل گری مالی را می توان نام برد که این روزها یک حسابدار موفق باید قادر به انجام آن باشد . هنگامی که یک حسابدار یک صورت مالی را تهیه و تنظیم می نماید باید خود نیز آن را تجزیه و تحلیل نموده ، و نقاط ضعف و قوت آن را به صاحبکار اطلاع دهد .
این را به یاد داشته باشید که ؛ درست است که صورت های مالی بیانگر وضعیت موسسه می باشند اما هر کسی متوجه آن نمی شود .
فعالان اقتصادی به مرور زمان به این نتیجه رسیدند که شراکت روشی سودمند در امور اقتصادی است؛ چرا که از این طریق سود و زیان بین سرمایهگذاران توزیع میشود. بدین ترتیب، شرکتهایی ایجاد شد که افراد در آن سهم مالی داشتند. به تعبیر دیگر سهم به معنای میزان تملک شخص از یک شرکت سهامی است.
صندوق سرمایهگذاری چیست؟
قبل از آنکه به معرفی صندوقهای سرمایهگذاری بپردازیم، لازم است دو روش اصلی برای سرمایهگذاری را معرفی کنیم:
الف. سرمایهگذاری مستقیم
ب. سرمایهگذاری غیرمستقیم
در سرمایهگذاری مستقیم، سرمایهگذار مستقیماً پول خود را در جایی سرمایهگذاری میکند. مثلاً وقتی مستقیماً به یک کارگزار بورس مراجعه و سهام یا اوراق اجاره خریداری میکنید، بهصورت مستقیم و بدون واسطه سرمایهگذاری کردهاید.
اما در سرمایهگذاری غیرمستقیم، سرمایهگذاری از طریق یک واسطه اقدام به سرمایهگذاری میکند، واسطهای که از نظر او توانایی و صلاحیت لازم برای سرمایهگذاری را دارد.
فرض کنید برادر یا دوست نزدیک شما دانش و تخصص بسیار زیادی برای سرمایهگذاری در بورس دارد و طبیعتاً مورد اعتماد شما هم هست. اگر شما بهجای آنکه خودتان مستقیماً اقدام به خرید سهام کنید، پول خود را در اختیار او قرار دهید تا وی، برای شما در بورس سرمایهگذاری کند، در واقع شما یک سرمایهگذاری غیرمستقیم انجام دادهایـد.
سرمایهگذاری از طریق صندوقهای سرمایهگذاری نیز یک سرمایهگذاری غیرمستقیم محسوب میشود، به طوری که به جای آنکه سرمایهگذار خود مستقیماً اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار در بورس نماید، پول خود را در اختیار صندوق سرمایهگذاری قرار میدهد تا متخصصان صندوق، اقدام به سرمایهگذاری نمایند. برای این کار، کافی است سرمایهگذار به یکی از صندوقهای سرمایهگذاری مراجعه کرده و سهام آن صندوق را که اصطلاحاً، «واحد سرمایهگذاری» نام دارد، خریداری نماید. با خرید واحد سرمایهگذاری توسط سرمایهگذار، پول در اختیار صندوق، سرمایهگذاری قرار میگیرد. سپس مدیران و کارشناسان صندوق سرمایهگذاری که افراد متخصص و مورد اعتماد بورس هستند، با این پول اقدام به سرمایهگذاری در بورس میکنند.
انواع صندوق سرمایهگذاری
در یک تقسیمبندی کلی، صندوقهای سرمایهگذاری را به دو گروه اصلی میتوان طبقهبندی کرد:
1. صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت
همانطور که از اسم این صندوقها نیز مشخص است، این صندوقها حداقل بازده تضمین شدهای را نصیب سرمایهگذاران خود میکنند.
2. صندوقهای سرمایهگذاری در سهام (صندوقهای دارای ریسک)
برخلاف صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت، صندوقهای سرمایهگذاری در سهام بخش عمده منابع مالی خود را در سهام شرکتها، سرمایهگذاری میکنند، بنابراین طبیعتاً ریسک سرمایهگذاری در این صندوقها نیز در مقایسه با صندوقهای با درآمد ثابت بیشتر بوده و البته، انتظار کسب بازده از این صندوقها نیز بیشتر خواهد بود.
سهام صندوق درآمدی
اگر سرمایه گذار مایل به درآمد جاری است، باید دنبال سهام یک "صندوق درآمدی" باشد. اوراق بدهی شرکتی یا دولتی، دو نوع از دارایی های عمومی تر دریک صندوق درآمدی هستند.
برای افرادی که دارای قدرت ریسکپذیری بالاتری هستند و در عین حال، تخصص و یا فرصت کافی برای سرمایهگذاری در بورس را ندارند، سرمایهگذاری در این صندوقها میتواند مطلوبیت بیشتری داشته باشد. صندوقهای سرمایهگذاری در سهام، خود به دو نوع تقسیم میشوند:
الف. صندوقهای کوچک: که تعداد واحدهای سرمایهگذاری آنها حداقل 5 هزار و حداکثر، 50 هزار واحد است.
ب. صندوقهای بزرگ: که تعداد واحدهای سرمایهگذاری آنها حداقل 50 هزار و حداکثر 500 هزار واحد است.
راه و روش انتخاب یک صندوق سرمایه گذاری خوب
آیا درباره سرمایه گذاری در یک صندوق سرمایه گذاری مشترک(Mutual Fund) فکر می کنید؟ ولی از چگونگی شروع این کار یا اینکه کدام یک از این صندوق ها براساس نیازهایتان مناسبترین است، مطمئن نیستید؟ آنچه که شما ممکن است ندانید این است که فرایند این انتخاب خیلی آسان تر از آن چیزی است که فکر می کنید.
سبک و نوع صندوق سرمایه گذاری
اگر سرمایه گذار قصد دارد تا پول را در صندوق سرمایه گذاری برای دوره بلندمدت به کار گیرد و یک میزان متوسط خطر و فراریت را تصور کند، بنابراین نوع سرمایه گذاری که برای او مناسب است یک "صندوق سرمایه گذاری با افزایش ارزش سرمایه بلند مدت"(Long-term capital appreciation fund) می باشد.
این سبک از صندوق ها نوعا یک درصد بالایی دارایی شان را در سهام عادی نگه می دارند، و از این رو بصورت ذاتی با نوسان همراه هستند. آنها همچنین پتانسیل یک سود بزرگی را با خود در طول زمان به همراه دارند.
تعیین کردن اهداف و میزان تحمل ریسک
قبل از خریدن سهام هر صندوقی، سرمایه گذار باید در ابتدا اهداف و خواسته هایش از سرمایه گذاری کردن پولش را مشخص کنند. آیا سودهای سرمایه ای بلند مدت(Long-term Capital gains) می خواهد،یا یک درآمد جاری را ترجیح می دهد؟ آیا این پول برای پرداخت هزینه های دانشگاه استفاده خواهد شد، یا مکمل بازنشتگی برای دهه های بعد است؟تعیین هدف اهمیت دارد به این دلیل که به شما این امکان را می دهد تا به طور چشمگیری فهرست بیش از 8.000 صندوق های سرمایه گذاری را که در حوزه عمومی است را کوچک تر کنید.
در ادامه، سرمایه گذاران باید همچنین به مسئله تحمل ریسک(Risk Tolerance) توجه کنند.آیا سرمایه گذار توانایی استطاعت آن را دارد و از نظر روانی نوسانات چشمگیر ارزش سبد سهام را می پذیرد؟یا،یک سرمایه گذاری محافظه کار تر شایسته تر است؟مشخص کردن تحمل ریسک به اندازه معین نمودن هدف اهمیت دارد.کلا، چه سرمایه گذاری ای خوب است که سرمایه گذار در شب خواب های وحشتناک نداشته باشد؟
نهایتا، مسئله افق زمانی باید مشخص شده باشد.سرمایه گذاران باید درباره مدت زمانی که استطاعت پارک کردن پول شان را دارند ، یا اگر انتظار نقدینگی در آینده ای نزدیک را دارند، فکر کنند.به خاطر اینکه، صندوق های سرمایه گذاری هزینه های فروش(Sales Charges) دارند، که می تواند مقدار قابل توجه ای از بازدهی سرمایه گذار در یک دوره کوتاه مدت را ببلعد.در واقع داندگان واحدهای صندوق سرمایه گذاری مشترک باید یک افق زمانی حداقل پنج ساله یا بیشتر داشته باشند.
به طور معکوس، اگر سرمایه گذار مایل به درآمد جاری است، باید دنبال سهام یک "صندوق درآمدی" باشد. اوراق بدهی شرکتی یا دولتی، دو نوع از دارایی های عمومی تر دریک صندوق درآمدی هستند.
البته، زمانی هایی وجود دارد که یک سرمایه گذار یک نیاز بلندمدت دارد، اما نمی خواهد یا قادر نیست تا یک خطر اساسی را تصور نماید.دراین مورد، یک "صندوق تعادلی"(Balanced fund)، که در هر دو سهام عادی و اوراق قرضه سرمایه گذاری می کند،ممکن است بهترین انتخاب باشد.
اگر سرمایه گذار قصد دارد تا پول را در صندوق سرمایه گذاری برای دوره بلندمدت به کار گیرد و یک میزان متوسط خطر و فراریت را تصور کند، بنابراین نوع سرمایه گذاری که برای او مناسب است یک "صندوق سرمایه گذاری با افزایش ارزش سرمایه بلند مدت"(Long-term capital appreciation fund) می باشد.
این سبک از صندوق ها نوعا یک درصد بالایی دارایی شان را در سهام عادی نگه می دارند، و از این رو به صورت ذاتی با نوسان همراه هستند. آنها همچنین پتانسیل یک سود بزرگی را با خود در طول زمان به همراه دارند.
درآمدهای عایدی صاحبان سهام صندوقهای سرمایهگذاری
کسانی که سهام یا واحد سرمایهگذاری صندوقهای سرمایهگذاری را خریداری نمایند از سه محل بازدهی کسب میکنند:
1) افزایش ارزش خالص داراییها یا NAV
2) دریافت سود تقسیمی سالانه صندوق
3) دریافت سود سرمایهای حاصل از خرید و فروش اوراق بهادار توسط صندوق.
مزیت سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری نسبت به سایر سرمایهگذاریها
مزایای ویژه این صندوقها عبارتند از نقدشوندگی بالای واحدهای سرمایهگذاری، مدیریت تخصصی و حرفهای، امکان متنوعسازی سرمایهگذاریها با هزینه اندک و نیز هزینههای پایین مدیریت و اداره صندوق در نتیجه صرفهجویی در مقیاس.
باتوجه به این که صندوق سرمایهگذاری مشترک درسبدی بسیار متنوع از سهام و سایر انواع اوراق بهادار سرمایهگذاری میکند، ریسک سرمایهگذاری نیز کاهش مییابد. بنابراین میتوان گفت ریسک سرمایهگذاری در صندوق سرمایهگذاری مشترک از ریسک سرمایهگذاری مستقیم در بورس کمتر است.
همهی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک شبیه هم نیستند
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک اهداف سرمایهگذاری مختلف و بنابراین، ریسکهای متفاوتی دارند. شما به عنوان یک سرمایهگذار، باید صندوق سرمایهگذاری ای را انتخاب کنید که با ریسک قابل قبول شما، همخوانی داشته باشد.
برای این که بتوانم صندوقهای سرمایهگذاری را با هم مقایسه و بهترین آنها را برای سرمایهگذاری انتخاب کنم باید ملاکهایی زیر را در نظر بگیریم :
1. بررسی وضعیت صندوقها با مراجعه به http://www.seo.ir/ و استفاده ازگزارشهای عملکرد هفتگی، ماهانه، سهماهه و …. صندوقها.
2. بررسی روند نوسانات صندوقها با مراجعه به نمودارهای NAV و بررسی روند آن در طول دورهی فعالیت مانند این که ، روند اگر صعودی باشد با نوسان کم مطلوبتر است.
3. بررسی میزان ترکیب دارایی صندوقها ، و صندوقی که ترکیب دارایی متنوعتری داشته باشد ریسکش کمتر است.
4. استفاده از راهنمایی مشاوران مالی و سرمایهگذاری برای تحلیل ریسک و بازدهی صندوقها.
ضمننا ؛ ارزش خالص داراییهای یک صندوق سرمایهگذاری در پایان هر روز معاملاتی محاسبه میشودوازتقسیم مابهالتفاوت داراییهاوبدهیهابرتعداد واحدهای منتشره، ارزش هر واحد سرمایهگذاری مشخص میشود که براساس این قیمت شخص میتواند اوراق جدید خریداری و یا اوراق قبلی خود را ابطال نماید.
منبع : تالارمجازی آموزش بورس
چنانچه خسارات محیط زیستی به سلامت و بهداشت انسان آسیب رسانده ،یا به گونه ای اثرمنفی بر رفاه انسان بگذارند ،دقیقا یعنی این که " آلودگی اقتصادی " محیط زیست Pollution Environmental Economics روی داده است.
اقتصاد محیط زیست ، آلودگی اقتصادی ، خسارات محیط زیستی
اقتصاد، عموما در یک سیستم باز جاری است و همواره سه فرآیند اصلی ، «استخراج» ،«تولید» و «مصرف» ، درآن جریان دارد و در این جریان که نهایتا به مصرف ختم می شود .
در محیط زیست به طور مستمر ، ضایعاتی تولید می شود که همه ی این ضایعات آلاینده ،به محیط زیست (به هوا، آب یا زمین ) بازگردانده می شوند .وجود این ضایعات روز افزون وگسترده شدن درمحیط زیست ودر زمان ومکان نامناسب،سبب بروز تغییرات بیولوژیگ درمحیط زیست وباعث آسیب رسانی به زیستگاه حیوانات،پرندگان وگیاهان(بطور کل آسیب به حیات اکوسیستم و میکرو ارگانیسم های مفید) می شوند .
تعریف و مفهوم آلودگی اقتصادی در محیط زیست
خسارات محیط زیستی که به سلامت و بهداشت انسان آسیب رسانده باشد ،یا به گونه ای اثرمنفی بر رفاه انسان بگذارند از آن به « آلودگی اقتصادی » Pollution Environmental Economics یاد و تعریف می شود .
تعریف آلودگی از دیدگاه اقتصادی به برخی از تاثیرات فیزیکی ضایعات بر محیط زیست گفته می شود و عکس العمل انسان نسبت به آن تاثیرات فیزیکی، بستگی به نکاتی دارد، که چگونه مدل هایی را برای اقتصاد آزاد ، و اقتصاد محیط زیست انتخاب کنیم!! .
تعادل مواد
از دیدگاه اقتصاد، «تعادل مواد » ( تاثیرات متقابل اقتصاد بر محیط زیست )، بر مبنای قوانین اول و دوم ترمودینامیک ، مبتنی بر مدلی از اقتصاد که به صورت یک سیستم فرآیند مواد و تبدیل فرآورده ،استوار است .
در این سیستم ، «مواد مفید» که توسط فعالیت های تولیدی و مصرف می شوند از بین نمی روند و دوباره ( با تجدید پذیر شدن ) وارد سیستم اقنصادی می شوند) ، نشان داده است که اقتصاد و محیط زیست پیوند نزدیکی با هم دارند، زیرا هر فعالیت اقتصادی ، همان فرآیند تغییر شکل مواد و انرژی هستند ، که طبق قانون اول ترمو دینامیک این دو را نمی توان در مفهوم مطلق از بین برد، بلکه در نهایت مجددا به شکل ضایعات ظهور یافته و به محیط زیست برمی گردند . بدین ترتیب هرچه دستاوردهای اقتصادی کلان تر باشد ، ضایعات تولیدی بیشتر خواهند بود .
بازارهای آزاد
بازارهای آزاد دررابطه با مراقبت از محیط زیست قابل اعتماد نیستند ، زیرا این بازارها ، برای کالاها و خدمات محیط زیست ،برنامه اقتصادی ندارند و حاضر به سرمایه گذاری در بخش خدمات و درآمدهای غیر انتفاعی و عمومی نیستند . در بازار آزاد،فعالیت های اقتصادی یک شرکت یا موسسه که به دنبال کسب منفعت فردی است،بررفاه سایرین( عمومی ) ،تاثیر می گذارد . در مواجهه به این امر ، دولت برای کسانی که از اثرات جانبی متاثر می گردند ، ضروری است دخالت کند . این دخالت کردن در اقتصاد محیط زیست توسط دولت ، زمانی ضرروتش بیشتر احساس می شود که خسارات غیر قابل جبران در محیط زیست ایجاد شود ، زیرا هیچ کسی عملا مالک منابع عمومی نیست .
دلایل دخالت یا عدم دخالت دولت ها در منابع
اگرچه دلایل زیاد وخوبی برای دخالت دولت ها درمنابع وجود دارد . اما اغلب نقش آنها در مدیریت منابع طبیعی و مدیریت شهری، بهتر از بازار آزاد نیست .دلایل عمده برای عدم موفقیت در اقتصاد زیست محیطی عبارتند از ؛
اولا: تصورعمومی از وظایف و اهداف دولت بر این است که دولت ها بیشتر در جهت تامین منافع اجتماع است تا افراد ، اما تصور ما از دولت های مهربان ، همیشه درست از آب در نمی آید. زیرا همیشه دولت ها( حتی دموکراتیک ترین آنها ) ، از قدرت منجسم برخوردار نیستند، گاه مجبورند به درخواست گروه فشار و متنفذ ( سیاستمداران متنفذ ، سرمایه داران با نفوذ ، شرکت های چند ملیتی ، احزاب با نفوذ و دیگر منابع متنفذ در اقتصاد و بازار آزاد ) تن در دهند . به جای خدمت برای تمامی افراد جامعه ، عاملی برای برآورده کردن خواست های گروه فشار خاصی باشند . این بدان معنی نیست عملکرد کلی دولت ها با توجه به اهداف و وظایف ملی در جهت حفاظت از محیط زیست نخواهد بود .
دوم این که : دولت ها با توجه زمان محدود دوره ی حضورشان در سیاست و عدم فرصت کافی برای پیاده کردن اهداف استراتژیک در بخش اقتصاد محیط زیست در برنامه های بلند مدت ، و همچنین فادر نباشند تا اطلاعات لازم را جهت ردیابی تمامی پیامدهای یک فعالیت را بدست آورند ، حتی جایی که دولت کاملا مصمم باشد ، ممکن است آن چه که رخ می نمایاند ، آن چیزی نباشد که مد نظر بوده است . زیرا فرآیندی که منجر به کسب اطلاعات می شود ، بسیار پیچیده است .این امر خصوصا در زمینه زیست محیطی اهمیت دارد ، زیرا اغلب سیاستمداران متوجه نیستند که فعالیت هایی که ظاهرا در ارتباط با زیست محیط نمی باشند ، دقیقا محیط زیست را تحت تاثیر قرار می دهند ، زیرا ارتباط تنگاتنگ بین محیط زیست و اقتصاد وجود دارد و هر فعالیتی که منطبق با اقتصادزیست محیطی نباشد، منجر به وارد شدن خسارت به منابع و منافع عمومی می شود . نمی توان سیاست زیست محیطی را از سیاست تامین انرژی یا سیاست توسعه منطقه ای و امثال آن مجزا دانست ، زیرا این سیاست ها اثر متقابل بر روی یکدیگر دارند .
سوم : سیاسگذران دولت ممکن است تصمیمات خوبی را اتخاذ نموده و چارچوب مناسبی را برای قوانین زیست محیطی تدارک ببینند ، اما قوانین مزبور باید به اجرا در آیند و این امر مستلزم استفاده از دانش کارشناسی که بخشی از نظام بوروکراسی دولتی می باشد . نقش بوروکرات ها ( صاحبمنصبان و کارگزران و مجریان قوانین و دستورالعمل های دولتی و کلا دولتمردان ) در اجرای سیاست های دولتی در بخش کلان نگری و تصمیمات ، از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و توان آن را دارند که ماهیت قوانین را در عمل به راحتی تحت تاثیر قرار دهند . از آن جایی که در بسیاری از موارد بوروکرات ها مسئولین منتخبی نبوده و بر خلاف سایر کارمندان از نتیجه خدمات خود بهره مند ( عدم سازگاری منافع سازمانی با منافع فردی ) نیستند ، بنابراین انگیزه ای برای انجام وظیفه و خدمت به جامعه در خود احساس نمی کنند ، مگر آن که تحت کنترل دقیق مقامات ذیربط قرار گیرند و این امر کاری بسیار دشوار است .
پایدارکردن منابع با توسعه ی محیط زیست
در منابع، تعاریف بسیاری از توسعه پایدار ( Development Sutainable )،مورد بحث و برزسی شد.جایگاه توسعه پایدار منابع از دیدگاه های،«اقتصاد محوری» ( استراتژی با حداقل توسعه )،«فن محوری» (سهم اندکی در تئوری و خط مشی اقتصاد فعلی )،« جهانشمولی » (حفظ استراتژی رشد پایدار اقتصادی در دراز مدت وصرف هزینه کافی ) مورد باز تعریف قرار گرفت .
اما اهمیت جایگاه اقتصادی محیط زیست در نزد همه ی آنها یکی است ، زیرا همه دیدگاه ها واقفند که سرمایه گذاری بر روی منابع طبیعی ، امر نامربوطی نیست ، منتها درجه اهمیت گذاری ( شدت و ضعف )در نزد آنان متفاوت است .
فرضیه عمده ای که در این موارد مطرح است ، آن است که درجه بسیار بالایی از پایداری بین تمامی شکل های سرمایه ( فیزیکی ، انسانی و طبیعی ) همچنان وجود خواهد داشت . بنا براین در پروسه ی توسعه ی پایدار به دوعناوین مهم از توسعه بر می خوریم ؛
1- پایداری « بسیار ضعیف » Weak Sutainable Constant Capital rule
در این نوع برداشت از توسعه پایدار ، محیط زیست یا سرمایه طبیعی ، را نمی توان به عنوان جزیی مستقل که نیازمند به طرز نگرش و برخورد خاصی است در نظر گرفت ، بلکه محیط زیست نیز صرفا شکل دیگری از سرمایه است . آن چه که برای برقراری توسعه پایدار ، ضروری است ،انتقال یک اندوخته سرمایه ای درحدی که کمتر از آن چه که در حال حاضر موجود است ،نباشد .
2- «پایداری قوی » Strong environmental sustainability
برخی از اندوخته های سرمایه ای طبیعی را نمی توان با سرمایه های جایگزین مصنوعی جایگزین کرد . برخی از کارکردها و خدمات اکوسیستم ها برای بقا بشر ضروری می باشند ، آنها خدماتی برای تامین حیات( چرخه زیست – زمین – شیمیایی ) بوده ، و امکان جانشین سازی آنها وجود ندارد . سایر مواهب و امتیازات اکولوژیکی حتی اگر برای بقا ی بشر ضروری نباشند ، حداقل برای رفاه بشر مورد نیاز هستند مانند پشم اندازهای طبیعی و آرامش و سکون موردنیاز .
تعریف پایداری توسعه اقتصادی محیط زیست
متداولترین تعریف از پایداری ، تعریفی است که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه (WCDE)، ارائه داده است ، مبنی بر این که ؛ " توسعه ای که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به توانایی نسل های آتی در تامین نمودن نیازهای خود ، برآورده می نماید . "
بر مبنای این تعریف ،قبل از این که هر جامعه ای بتواند به پایداری برسد،عدالت بین نسل ها و درون نسل ها،باید تامین شوند .توسعه اجتماعی و اقتصادی باید به گونه ای تحقق پذیرد که در هر زمان که بر نسل های آینده تحمیل شود ، به حداقل برساند .
بنابراین می توان گفت؛توسعه پایداردر اقتصاد محیط زیست Economic development and environmental sustainability عبارت ار توسعه اقتصادی است که در دراز مدت تداوم داشته باشد . ارزیابی توسعه اقتصادی را می توان بر حسب تولید ناخالص ملی سرانه ( بازده سالانه کالاها و خدماتی که برای صادرات و واردات تنظیم شده اند ) یا مصرف واقعی سرانه کالاها و خدمات برآورد نمود. اما ، ارزیابی توسعه پایدار ، از طریق بررسی فراهم آوردن رفاه برای انسانها ی موجود فعلی بدون آن که آسیبی به رفاه نسل های آینده برسد و بررسی جریان پایدار درآمد باندوخته کلی سرمایه اش دچار افت بها شود ، سرمایه های طبیعی اش منجر به رفاه اقتصادی و درآمد شود .
مراتب « اصول اجرایی »
قوانین و قواعدبهره برداری پایدار از اندوخته سرمایه های طبیعی ، به ترتیب تناسب آنها با پیشرفت از مرحله پایداری خیلی ضعیف تا خیلی قوی را می توان چنین برشمرد ؛
1-عدم موفقیت بازار و تصحیح ( یا تعییر )
دخالت های نابجا در رابطه با ارزش گذاری و حقوق مالکیت عمومی در ارتباط با سرمایه های طبیعی .
2-حفظ ظرفیت بازسازی و احیای سرمایه های تجدید شونده
( Renewable Natural Capital) ، و جلوگیری از بروز آلودگی های بیش از حد که ظرفیت های جذب ضایعات و سیستم های تامین حیات را به خطر می اندازند .
3-تغییرات فناوری( تکنولوژیک )
بایستی تحت مدیریت و کنترل یک سیستم برنامه ریزی مشخص قرار گیرند به گونه ای که ، استفاده از سرمایه های طبیعی تجدیدشونده به جای سرمایه های طبیعی غیر قابل تجدید اشاعه و ترویج شده و پیشرفت فنی و تکنیکی افزایش کارآیی بایستی بر تکنولوژی افزایش عمل پیشی گیرد .
4-نرخ بهره برداری از سرمایه های طبیعی تجدید شونده
بایستی با نرخ ایجاد و باز سازی ( همچنین باز یافت ) آنها برابر یاشد .
5-مقیاس کلی فعالیت های اقتصادی باید محدود گردد
به گونه ای که در محدوده ظرفیت سر مایه های طبیعی باقی مانده قرار گیرد . با توجه به موارد غیر قابل پیش بیتی که در حال حاضر وجود دارند ،بایستی روش احتیاطی که از حاشیه امنیتی درونی برخوردار است ، اتخاذ گردد .
نویسنده: علی اکبرنتاج
منبع : رویان آی . تی
کلید واژه ها : اقتصاد محیط زیست ، آلودگی اقتصادی ، خسارات محیط زیستی
انستیتوی انگلیسی لگاتم (Legatum) سالانه لیست مرفهترین کشورهای جهان را منتشر میکند. برای تعیین میزان رفاه فاکتورهایی چون اقتصاد، آموزش، سرمایه اجتماعی و آزادیهای فردی مورد بررسی قرار میگیرند.
به گزارش ایسنا، شبکه خبری دویچهوله این لیست را مطابق شرح ذیل منتشر کرده است:
نروژ مرفهترین کشور جهان
کشورهای اسکاندیناوی برای هفتمینبار پیاپی در صدر این جدول قرار دارند و نروژ از سال ۲۰۱۰ همچنان در همه عرصهها مرفهترین کشور جهان است.
سوئیس ثروتمندترین کشور جهان
طبق لیست انستیتوی "Legatum" سوئیس ثروتمندترین کشور جهان است. با این حال در رتبه دوم مرفهترین کشورها قرار دارد، زیرا این کشور به لحاظ وضعیت آموزشی در رتبه ۲۱ جهان قرار گرفته است. جالب اینکه عملکرد دولت سوئیس اما رتبه نخست در سراسر جهان را به دست آورده است.
نیوزیلند، کشور آزادیهای فردی
نیوزیلند به لحاظ قدرت اقتصادی در رتبه پانزدهم و به لحاظ سیستم بهداشت و سلامت حتی در رتبه بیستم جهان قرار گرفته، اما به لحاظ آزادیهای فردی در جایگاه نخست جهان قرار داد و در مجموع در لیست انستیتوی لگاتم رتبه سوم را احراز کرده است.
دانمارک دومین کشور اسکاندیناوی
هرچند دانمارک به لحاظ اقتصادی و سیستم بهداشت و سلامت رتبههای هجدهم و سیزدهم را کسب کرده، اما در بقیه فاکتورهای مورد بررسی همچون، عملکرد دولت، آموزش، فرصتهای کارآفرینی و غیره یکی از بهترین و مرفهترین کشورهای جهان است. دانمارک در مجموع در ردیف چهارم لیست انستیتوی لگاتم قرار گرفته است.
رتبه پنجم کانادا و یکی از بهترین سیستمهای آموزشی
کانادا در این لیست در مجموع در رتبه پنجم قرار دارد. سیستم آموزشی کانادا جزو بهترینهای جهان محسوب میشود و در رتبه دوم قرار گرفته است. این کشور به لحاظ امنیت در رتبه نهم و به لحاط عملکرد دولت در رتبه هشتم بهترینهای جهان جای گرفته است.
سوئد، بهترین فرصتهای شغلی
سوئد سومین کشور اسکاندیناوی است که در میان 10 کشور مرفه جهان رتبه ششم را به خود اختصاص داده است. سوئد در سه فاکتور امنیت، عملکرد دولت و اقتصاد رتبه چهارم لیست انستیتوی لگاتم را به دست آورده و به لحاظ ایجاد فرصتهای شغلی در رتبه نخست جهان قرار گرفته است.
استرالیا، بهترین سیستم آموزشی
در این لیست استرالیا در مجموع در رتبه هفتم قرار گرفته است. سیستم آموزشی استرالیا رتبه نخست جهان را به دستآورده و این کشور بهلحاظ آزادیهای فردی شهروندانش در رتبه سوم قرار دارد.
بازهم اسکاندیناوی، اینبار فنلاند
فنلاند چهارمین کشور اسکاندیناوی است که در میان 10 کشور برتر لیست رفاه جهانی انستیتوی انگلیسی جای گرفته است. فنلاند گرچه به لحاظ اقتصادی در رتبه ۲۶ دنیا قرار دارد، اما در عرصه ایجاد فرصتهای شغلی، در رتبه چهارم، عملکرد دولت، در رتبه پنجم، آموزش، در رتبه ششم و امنیت در رتبه سوم جهان قرار دارد. مردم این کشور در مجموع در رتبه هشتم رفاه در دنیا قرار دارند.
هلند، کوچک اما مردمانی مرفه
کشور کوچک هلند، گرچه به لحاظ قدرت اقتصادی در رتبه بیست و پنجم دنیا قرار دارد، اما در عرصه آموزشی رتبه چهارم، در عرصه بهداشت رتبه ششم و در زمینه آزادیهای فردی رتبه هفتم دنیا را به خود اختصاص داده. هلند در لیست انستیتوی "Legatum" در مجموع در رتبه نهم قرار گرفته است.
آمریکا، دهمین کشور مرفه جهان
ایالت متحده آمریکا به لحاظ امنیت در رتبه سی و یکم و به لحاظ اقتصادی در رتبه هفدهم دنیا جای گرفته است. سیستم بهداشت و سلامتی این کشور اما رتبه نخست جهان را به دست آورده است.
رتبه چهاردهم آلمان
آلمان در میان 10 کشور مرفه جهان دیده نمیشود و در رتبه چهاردهم جای گرفته است. اقتصاد آلمان دررتبه هشتم، ایجاد فرصتهای شغلی در رتبه چهاردهم، عملکرد دولت در رتبه هفدهم، وضعیت آموزش با جهش پنج رتبهای در رتبه دهم و آزادیهای فردی شهروندان در رتبه هفدهم جهان قرار گرفته است.
کویت، بالاترین رتبه در منطقه خاورمیانه
نام کویت در رتبه سی و ششم جدول رفاه جهانی انستیتوی لگاتم دیده میشود. قدرت اقتصادی این کشور رتبه شانزدهم ارزیابی شده است، اما در عرصه آزادیهای فردی از رتبه ۴۹ جهان در سال ۲۰۱۳ به رتبه ۸۳ در سال ۲۰۱۴ تنزل یافته است. وضعیت آموزشی این کشور از رتبه ۵۶ در سال ۲۰۱۳ به رتبه ۳۰ در سال جاری بهبود یافته است.
ترکیه: سقوط رتبه اقتصادی
ترکیه در جدول رفاه جهانی به لحاظ اقتصادی از رتبه هفتاد در سال ۲۰۱۳ به رتبه هشتاد و ششم در سال ۲۰۱۴ تنزل پیدا کرده است. جالب اینکه وضعیت آموزشی در ترکیه طی دو سال 10 رتبه ارتقا یافته و از رتبه ۹۱ جهان به رتبه ۸۱ رسیده است.