خبرگزاری رویترز روز دوشنبه 20 آبان گزارشی منتشر می کند مبنی بر این که «دارایی رهبر انقلاب بالغ بر 95 میلیارد دلار تخمین زده می شود». حال باید پرسید این گزارش چطور به این نتیجه جالب رسیده است؟
در مورد ثروت رهبر معظم انقلاب، قبل از اینکه این موج جدید راه بیافتد گزارش ها و مقاله هایی نوشته شده بود. یادم می آید زمانی صحبت از ثروت کلان رهبری در خارج از مرزهای کشور بود. حتی می گفتند چند خیابان، با همه آن چه در آن هست، در فلان کشور متعلق به آیت الله خامنه ای است.
آنها حتی در حساب و کتاب خصمانه شان، پول ها و شمش های طلای رهبر انقلاب در صندوق خزانه داری یک کشور اروپایی را هم به آن خیابان اضافه می کردند! همان زمان، در جمعی که این مسئله، یعنی ثروت رهبری مطرح شد، یکی از آشنایان رندی کرد و گفت: رهبر انقلاب از نظر استکبار جهانی و همپیمانانش در لیست سیاه قرار دارد.
ایشان چطور توانسته در کشوری که همپیمان و هم کاسه آمریکا و انگلیس و... است سرمایه گزاری کند!؟
و در ثانی، حتی فرض کنیم که آن کشور به دلایلی خاص سرمایه ایشان را پذیرفته است، آنوقت ایشان کی و چطور قرار است از این ثروت استفاده کند!؟ سوالات عارفانه آن آشنای قدیمی، حقیقتا پرده از دروغی که با آب و آتش بین عناصر ضد انقلاب و افراد ساده لوحی که گوششان فقط به پمپاژ دروغ های رسانه ای استکبار است و هرچه می شنود تکرار می کنند برداشت.
مدتها از آن روز گذشته و امروز باز ادعای جدیدی توسط «رویترز» منتشر و توسط بلندگوهایی که صدای استکبار را منعکس می کنند بازنشر شده است. گزارش رویترز، چیز جدیدی نیست. همان ادعای قدیمی است، اما از زاویه ای دیگر. و اینبار سعی شده به گونه ای به مسئله پرداخته شود که به راحتی نتوان آنرا زیر سوال برد. رویترز، و رویترزی ها اما از یک فرمول قطعی غافل بوده اند: «ماه همیشه پشت ابر نمی ماند!»
خبرها ؛ بحث و بررسی
خبرگزاری رویترز روز دوشنبه 20 آبان گزارشی منتشر می کند مبنی بر اینکه «دارایی رهبر انقلاب بالغ بر 95 میلیارد دلار تخمین زده می شود».
حال باید پرسید این گزارش چطور به این نتیجه جالب رسیده است؟
ساده است؛گزارش نویسان رویترز، با یک حساب سرانگشتی از سرمایه های انقلاب، و سازمانی که به فرمان امام خمینی (ره) تاسیس شد، آن را ثروت رهبر معظم انقلاب تلقی کرده اند! .
رویترزی ها دارایی «ستاد اجرایی فرمان حضرت امام» را محاسبه کرده اند و آن را دارایی رهبر انقلاب بحساب آورده اند.
اما شاید بشود این گزارش را نیمه خالی بخشی از دارایی های عمومی که متعلق به دارایی های نظام است، دانست . نظام مقدس جمهوری اسلامی، که در سایه ایمان و اعتقاد مردم و به رهبری امام خمینی (ره) شکل گرفته است، آن قدر ثروت مند هست که تحریم های ریز و درشت خارجی هم از پس آن برنیاید.
در درون کشور عزیزمان ایران، هرچه بخواهیم ثروت وجود دارد. از منابع نفت و گاز گرفته تا طلا و مس و اورانیوم. از زمین های حاصل خیز گرفته، تا اقلیم چهار فصلی که برای یک کشور ثروت بزرگی محسوب می شود. از طرف دیگر موقعیت جغرافیایی ایران هم در نوع خود یک ثروت بزرگ است. به نحوی که ایران تقریبا شاهراه منطقه محسوب می شود.
بگذریم از قدرت سیاسی ایران، که حتی خود آمریکایی ها و همپیمانانشان هم متوجه شده اند که کوچکترین اقدامی در منطقه، بدون در نظر گرفتن قدرت جمهوری اسلامی تقریبا غیر ممکن است. همه اینها ثروت است، و گزارشگران رویترز از خیلی از این موراد غافل مانده اند.
آنها می توانستند دریای خزر و خلیج فارس را هم ارزش گزاری کنند و به ثروت رهبر انقلاب اسلامی بیافزایند! حتی همه آنچه زیبایی های گردش گری و توریستی است، یا آثار باستانی هم می توانستند با فرمول غلطی که دارند، جزو ثروت رهبر انقلاب به حساب بیاورند. اما شاید در پشت پرده این غلفت، تیزبینی و مکری نهفته باشد؛ چراکه اگر این ثروت ها را هم در گزارش قید می کردند، بیشتر شبیه یک گزارش طنز می شد تا گزارشی خبری!
به من گفت برو گورِت رو گم کن …
.
.
و
حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !!!
کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :
.
.
“زبانم لال
!”
آقـای شهـردار!
بـگوییـد
ایـن قـدرعـوض نکـننـد
رنـگ و روی ایـن شـهرِ لـعنتـی را ...
ایـن پیـاده رو هـا ...
میـدان هـا ...
رنـگ و روی دیـوار هـا ...
/خـاطراتـم/ دارنـد از بیـن می رونـد!
فرهنگ و ادبیات عاشورایی/ عالی ترین مقام واقعه عاشورا / عباس بن علی
عباس ، عباس حماسه درطریقت یاران وحسین، حسین آزادگی ایمان وعشق ......
|
خاندان حضرت عباس (ع)
در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).
فاضل مردی .... چون ابوفاضل ؛ عباس بن علی علیه السلام
در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان نوشته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.
"عباس" فرزند امیرالمؤمنین" علی" علیهم السلام (عباس بن علی بن ابیطالب) که به " ابوالفضل " مشهور است ، برایش کنیه و القاب زیادی به دلیل ویژگی های اخلاقی و تربیتی اش ذکر شده که به ده ها مورد آن همراه با معانی پرداخته خواهد شد.
حضرت عباس، نزد شیعیان از عالی مقامترین امامزادگان به شمار میآید. شیعیان روز تاسوعا (نهم محرّم) را به او اختصاص داده، از فضایل و محاسن آن حضرت سخن میگویند و برایش عزاداری میکنند. در برخی منابع شیعی کرامات بسیاری به او نسبت دادهاند.
شیعیان، او را مظهر ادب، شجاعت، سخاوت و پیروی از امام معصوم(ع)میدانند. از القاب حضرت عباس، قمر بنی هاشم است که نظر به زیبایی ظاهری آن حضرت دارد. وی در کربلا، پرچمدار و سقّای سپاه برادرش، حسین بن علی (ع) بود و از این رو، در بین شیعیان به سقای دشت کربلا نیز معروف است.
در واقعه کربلا، حضرت عباس یک بار در هفتم محرم موفق به آورن آب برای خانواده و یاران امام حسین (ع) شد. در روز عاشورا هم برای همین کار به سمت فرات رفت؛ اما در بازگشت، مشک آبش را با تیر زدند و دستانش را قطع کردند و او به شهادت رساندند.
نام ، القاب و کنیه عباس بن علی
معنا و مفهوم "کنیه" : در فرهنگ عربی به نام هایی می گویند که پیشوند "اَب" در مردان، و "اُمّ" در زنان داشته باشد. سنت انتخاب چنین نامی برای افراد در میان قبایل عرب، گونه ای بزرگداشت و تجلیل فرد است و در اسلام نیز توجه زیادی به آن شده است.غزالی می نویسد: "رسول خدا(ص) اصحاب خود را از روی احترام برای به دست آوردن دلهایشان با کنیه صدا می زد و برای افراد بی کنیه، کنیه ای انتخاب می فرمود و سپس آنها را بدان می خواند. مردم نیز از آن پس، فرد مذکور را با آن می خواندند. حتی آن حضرت برای افرادی که فرزندی نداشتند تا کنیه ای داشته باشند، کنیه ای می نهاد. پیامبر اکرم(ص) رسم داشت حتی برای کودکان نیز کنیه برمی گزید تا دل کودکان را به دست آورد".
معنا و مفهوم "لقب" )لَ قَ) [ ع . ] (اِ.) : 1 - بَر نام ، اسمی غیر از اسم اصلی که شخص به آن شهرت پیدا می کند. 2 - نامی که دلالت بر مدح یا ذم شخص کند. ج . القاب . |
نام :عباس بن علی بن ابیطالب علیهم السلام ،
کنیه : «ابوالفضل» یا « ابوفاضل » مشهورترین کنیه حضرت عباس است. گفتهاند وجه نسبت این کنیه به آن حضرت، فضایل اخلاقی نیک ایشان بوده است. «ابوالقاسم» کنیهای دیگر حضرت عباس است که از زیارت اربعین، برگرفته شده است . آنجا که جابر انصاری خطاب به وی میگوید: "السلام علیک یا اباالقاسم، السلام علیک یا عباس بن علی؛ سلام بر تو، ای پدر قاسم؛ سلام بر تو، ای عباس بن علی."
القاب :از معروفترین لقب هایش می توان به : قمر بنی هاشم، سقّاء، علمدار، العبد الصالح، المواسی الصابر،المحتسب. صاحب لوا، اخا الحسین، ، ابوالقِربه، عبدصالح، باب الحوائج ، اشاره کرد. یا : به عناوینی که بر اثر بروز ویژگی هایی در انسانها، به آنان نسبت داده شود و بیانگر ویژگی شان باشد، لقب می گویند.
معانی نام و القاب
"عباس" ؛ در لغت، به معنای شیر بیشه، شیری که شیران از او بگریزند، است؛ در اصطلاح عرب نیز از ماده عَبَسَ به معنای "در هم کشیدن بشره و گرفتگی صورت" گرفته شده است.
برخی عباس ، را به معنای شیری گرفته اند که دیگر شیرها از او می گریزند و برخی دیگر، آن را به "الاسد الغضبان" یعنی شیر خشمگین ترجمه کرده اند. از آنجا که امام علی(ع) از شجاعت و شکوه ایستادگی و پایمردی حضرت عباس(ع) در پیکار با دشمنان حقیقت، آگاهی کامل داشت، او را عباس نامید.
"ابوالفضل"؛ در منابع بسیاری، کنیه آن حضرت را ابوالفضل برشمرده اند که در بین کنیه های ایشان، ابوالفضل، ابوفاضل و ابوالفضائل مشهورترین است؛ امّا موارد دیگر، یا غیرمشهور هستند و یا اینکه پس از واقعه کربلا، او را بدان خوانده اند.
ابوالقِربَه: در لغت عرب، "قِربَه" به معنای "مشک آب" است. ایشان را به دلیل آبرسانی در کربلا، اینگونه نامیده اند.در بسیاری از منابع تاریخی و رجالی نیز ابوالقربه را برای حضرت ذکر کرده اند.
ابوالقاسم: کنیه ای غیرمشهور برای حضرت است؛ اگر چه برخی نوشته اند آن جناب، فرزندی به نام قاسم داشت که در کربلا به شهادت رسید.
ابوالفَرجَه: در لغت عرب "فرجه"، "گشایش در سختی و برطرف شدن اندوه" معنا شده است. برخی آن را برای حضرت برشمرده اند که بیشتر به لقبی در قالب کنیه می ماند. دلیل آن هم برطرف کردن اندوه و گشایش در سختیها در نتیجه توسل به اوست.
معانی القاب حضرت عباس(ع)
حضرت عباس(ع) القاب بسیاری دارد؛ برای ایشان بیش از بیست لقب مشهور برشمرده اند که به معروف ترین آنها اشاره می شود.
قمر بنی هاشم: حضرت عباس(ع) از جمال و زیبایی ویژه ای برخوردار بود؛ به گونه ای که سیمای دلربای او جلب توجه می کرد و چهره اش مانند ماه تمام، تابناک بود؛ چون از دودمان هاشم، جدّ پیامبر(ص) بود، او را "ماه فرزندان هاشم" می خواندند. قمر بنی هاشم لقبی مشهور برای این حضرت به شمار می رود و بسیاری از منابع آن را آورده اند.
گفتنی است این لقب را امام حسین(ع) نیز به عباس می گفتند، از جمله هنگام عزیمت به سوی مکه وقتی همه خاندان عصمت و طهارت سوار بر محمل شدند، امام حسین ندا داد: "برادرم، سردار سپاهم و قمربنی هاشم(ع) کجاست؟
عباس هم پاسخش داد: لبیک، لبیک یا سیدی!"؛
این لقب را به خاطر زیبایی و چهره دلارای حضرت ابوالفضل(ع) به او داده اند.
سقّا: سقّا از مشهورترین لقبهای ایشان است و پس از واقعه کربلا بدان متصف شد.
در کربلا، آبرسانی به خیمه ها و حرم سیدالشهدا(ع) بر عهده حضرت ابوالفضل(ع) بود، به همین خاطر او را سقای دشت کربلا نام داده اند. سردابی که اطراف حرم حضرت عباس(ع) را سال هااست در بر گرفته و آب به رسم ادب و احترام به سقایی آن حضرت که بلندترین تعابیر عرشی را داشت، نه کم می شود و نه زیاد.
یکی از بی رحمانه ترین حربه های جنگی دشمن در واقعه کربلا، بستن آب بر لشکر امام حسین(ع) بود که از روز هفتم ماه محرم آغاز شد؛ امّا حضرت عباس(ع) به همراه برخی دیگر از افراد بنی هاشم، به فرات حمله می برد و آب می آورد.
وی این لقب را از پدران خویش به ارث برده بود؛ زیرا حضرت عبد المطلب، هاشم، عبد مناف و قُصَّی نیز چنین لقبی داشتند. حضرت ابوطالب(ع) و عباس(ع) عموی پیامبر نیز به چنین ویژگی پسندیده ای مشهور بودند.
سقّایی یکی از منصب های حضرت عباس(ع) در واقعه عاشورا بود. اصل آبرسانی به تشنگان در تعالیم دینی بسیار پسندیده است. امام صادق(ع) فرموده است: "هرکه در جایی که آب هست مردم را سیراب کند، گویی برده ای را آزاد کرده است و هر که آب دهد در جایی که آب نیست گویی کسی را زنده ساخته است و کسی که یک نفر را زنده کند، گویا به همه مردم حیات بخشیده است".
آب را گِل نکُنید
شاید از دور علمدارِ حسین / مشکِ طفلان بر دوش / زخم و خون بر اندام می رِسَد تا که از این آب روان / پُر کُنَد مشکِ تهی / بِبَرَد جرعه یِ آبی برساند به حرم تا علی اصغرِ بی شیرِ رباب / نَفَسَش تازه شَوَد / و بخوابد آرام آب را گِل نکُنید
که عزیزانِ حسین / همگی خیره به راهند که ساقی آید / و به انگشتِ کَرَم گره کورِ عطش بگشاید آب را گِل نکُنید که همین مشک برایش کافیست / تا به پایان برساند عطش تشنه لبان و سرافراز دوباره به حرم برگردد / نه سراسیمه رَوَد / نه هراسان و شتابان و دوان آب را گِل نکنید چشم یک ایل به مشکیست که پر می گردد / از همین آب ، همین رود فرات چه بدن ها در خون / چه نفس ها محبوس / کاش ساقی ببرد راه به کانون نجات آب را گل نکنید که در این نزدیکی / عابدی تشنه لب و بیمارست در تب و گریه اسیر / عمه اش این دو ، سه شب / تاسحر بیدارست آب را گِل نکُنید که از این رود پر از آب ، روا نیست شما / جرعه در جرعه بنوشید ولی تشنگی چنگ زند روی لب / نونهالان حسین بن علی / که بُوَد مهریه ی مادرشان نه همین آب / که هر جایِ دگر رودی و نهری جاریست / مهر زهرای بتولست. از اینست که من می گویم: آب را گل نکنید آب را گل نکنید . . . شاعر: یاسر قربانی
|
باب الحوائج: حضرت عباس(ع) در دوران زندگانی امام حسن مجتبی(ع) پیوسته در کنار آن حضرت به مددکاری مردم و برآوردن نیازهایشان می پرداخت. این رویه در زمان امامت امام حسین(ع) و پیش از جریان عاشورا نیز ادامه داشت تا آنجا که هرگاه نیازمندی نزد این دو امام همام می آمد، حضرت عباس(ع) امام حسین(ع) هر مشکلی را با برادرش در میان می گذاشت و از او می خواست که آن را برطرف کند.
این مسئله سبب شد تا ایشان را "باب الحوائج" یعنی "برآورنده نیازها" بخوانند، گویا این لقب بعدها نیز در نتیجه توسل های مردم و کرامتهای آن حضرت به ایشان داده شده است.
باب الحسین(ع): شدت دلبستگی حضرت عباس(ع) به برادر بزرگتر خود، امام حسین(ع) تا آنجا بود که همواره خود را خدمتگزار وی می دانست و برای اجرای فرمانهای ایشان، همیشه پیشقدم بود.
رسول خدا(ص) فرمود: "من شهر دانش هستم و علی دروازه ورود به آن است، پس هر کس خواهان ورود به شهر دانش است، باید نخست سراغ در آن را بگیرد". حضرت عباس(ع) نیز درب ورود به شهر حسینی است.
کَبْش الکتیبه: اصطلاحی نظامی است که در جنگها به کار می رفته است. این عنوان، به رزمنده شجاعی اتلاق می شده است که تمام صفات شجاعت و نام آوری در او جمع بوده و در پیشانی لشکر به جنگ با دشمن می پرداخته است.
حامی الظُّعَینه: در لغت عرب، "ظعینه" از ریشه "ظَعَن" به معنای "کوچ کرد" گرفته شده و به معنای "زن هودج نشین" است.
این لقب از جمله القابی است که پس از واقعه عاشورا به حضرت داده شد و به معنای "پشتیبان زنان هودج نشین" است؛ چرا که دلگرمی زنان اهل حرم به بازوی توانای او بود. چه بسا پشتیبانی و حمایت از زنان بی دفاع، خود بخش بزرگی از دفاع است و وجود او در بین لشکر، قوت قلبی برای همه به شمار می آمد.
القاب حضرت ابوالفضل العباس (ع)
1. قمر بنى هاشم : بهره مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ساز این لقب است.
2. باب الحوائج : کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته هایش را برآورده مى سازد.
3. طیار : بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
4. الشهید : شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ساز این لقب است.
5.سقا : دلاورى عباس در صحنه هاى حیرت آور آبرسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.
6. عبد صالح : لقبى که حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد: السلام علیک ایها العبد الصالح. سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
7. سپه سالار صاحب لواء یا سپه سالار: لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.
8. پرچمدار و علمدار : یادآور دلاوى و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
پنجه ی زجر واشد ای عبّاس ...
از سر اسب تا زمین خوردی
تا تو ای با وفا زمین خوردی،
خاطر دخترم مشوّش شد
چِقَدَر بی هوا زمین خوردی
ای برادر تو که یل جنگی
مانده ام پس چرا زمین خوردی
مثل ایّام رفتن مادر
مثل شیر خدا زمین خوردی
لشگری بود و لشگر من تو
تک یل کربلا زمین خوردی
چه کشیدی برادرم وقتی
روی این تیرها زمین خوردی
علمت روی خاک افتاده
ای علمدار ما زمین خوردی
پنجه ی زجر واشد ای عبّاس
از سر اسب تا زمین خوردی ...
شاعر: وحید محمدی |
القابی چون : ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاش ها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) . لقب های برازنده دیگری از جمله :
شهید/ عبد صالح / "مستجار" یعنی پشت و پناه / "فادی" یعنی فداکار / "ضَیغَم" یعنی شیر / "مؤثر" یعنی ایثارگر / "ظَهر الولایه" یعنی پشتیبان ولایت / طیّار / اکبر / "مواسی" یعنی ایثارکننده، / "واقی" یعنی پاسدار / "ساعی" یعنی تلاشگر / "صدّیق" یعنی راست گفتار و درست کردار / "اطلس" یعنی چابک و شجاع / "حامل اللّوا" به معنی پرچمدار / صابر / مجاهد / "حامی" و" ناصر" .. از القاب بیان شده و مشهورترین لقب های حضرت عباس(ع) به شمار می رود.
عباس بن علی ؛ در نگاه امامان معصوم
امام سجاد علیه السلا؛
عموی خود عباس را چنین توصیف میفرماید: خداىْ عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آنکه دستهایش از پیکر جدا گردید. آنگاه خداوند به جای آنها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند؛ همانسان که برای جعفر طیار قرار داد.عباس نزد خداوند مقامی دارد که همه شهدا در قیامت بدان غبطه میخورند.
امام صادق علیه السلام
در وصف عبّاس میفرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام وَأَبْلی بَلاءً حَسَناً وَمَضی شَهیدا» .
عموی ما عباس علیه السلام دیدهای تیزبین و ایمانی استوار داشت. همراه حسین علیه السلام جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و سرانجام به شهادت رسید.
امام زمان (عج)
سلام بر ابوالفضل العباس، پسر امیرمؤمنان (ع)، آن که جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد و فدای برادرش شد. او که نگهبان بود و بسیار کوشید تا آب را به لب تشنگان حرم برساند و دو دستش در جهاد فی سبیل الله قطع شد. خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائی را از رحمت خود دور سازد.
معرفی قمربنی هاشم
عباس علیه السلام ، برادر امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام اند و در روز چهارم ماه شعبان سال ۲۶ هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود و در سال ۶۱ هجری به شهادت رسید. بارگاه حضرت ابوالفضل در کنار نهر علقمه جدا از دیگر شهیدان است و صحن و سرای آن حضرت مزار عاشقان و شیفتگان میباشد.
وقتی امیرالمؤمنین علی(ع) شهید شد، عباس 14ساله بود و در کربلا 34 سال ،هنگام شهادتش داشت. از این مدت چهارده سال با پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام و نُه سال با برادرش امام مجتبی علیه السلام و یازده سال با امام حسین علیه السلام زیست.
مادر؛ ام البنین
مادرش فاطمه دختر حزام از نسل بنی کلاب، مکنّی به ام البنین میباشد که پس از شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام به پیشنهاد عقیل امیرالمؤمنین علیه السلام او را به همسری برگزید، چرا که آن حضرت از عقیل خواستار همسری از تبار دلاوران نامآور شد تا فرزندی دلیر و شجاع برای او آورد و عقیل ام البنین را به آن حضرت پیشنهاد نمود.ثمره این ازدواج چهار فرزند به نام های عباس، عبداللَّه، جعفر و عثمان بود.
دوران زندگی
از دوران کودکیش نقل و گفتار زیادی بیان نشده است .اما نقل مشهور آن است که آن حضرت در روزهای کودکی عباس، پدر و برادرانش، حسن و حسین در کنار وی بودند و عباس از دانش و بینش ایشان بهره میبرد. حضرت علی (ع) درباره تکامل و پویایی فرزندش فرمود: ان ولدی العباس زق العلم زقا؛: " همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا میگیرد، از من معارف فرا گرفت."
باز نقل است : در آغازین روزهایی که الفاظ بر زبان وی جاری شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک.
عباس گفت: یک
حضرت ادامه داد: بگو دو
عباس خودداری کرد و گفت: شرم میکنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ام، دو بگویم.
آنگاه که علی(ع) با نگاه امامتی خود آینده عباس را نظاره میکرد، غم بر چهره حضرت مینشست و چون همسرش از علت گریه میپرسید، پاسخ میداد: دستان عباس در راه یاری حسین(ع) قطع خواهد شد. آنگاه از مقام و عظمت فرزندش چنین خبرمی داد:
پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا همانند عمویش جعفر بن ابی طالب در بهشت پرواز کند.
ایام نوجوانی و جوانی
حضرت علی(ع) با توجه و عنایت خاص، عباس را به آداب و اخلاق اسلامی آشنا ساخت و او را بر اساس آموزههای اسلامی تربیت کرد. فرزند علی(ع) در مدت ١٤ سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه ودرهمه حال در کنار او حضور داشت و در ایام دشوار خلافت، لحظه ای از وی جدا نشد. آنگاه که در سال٣٧ هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه ای جاوید آفرید.
پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفری معاویه به صفین، وی به منظور شکست دادن امیرالمؤمنین (ع) عده زیادی را مأمور نگهبانی از آب راه فرات نمود و «ابوالاعور اسلمی» را بدان گمارد. سپاهیان خسته و تشنه امیرالمؤمنین (ع) وقتی به صفین میرسند، آب را به روی خود بسته میبینند. تشنگی بیش از حد سپاه، امام علی (ع) را بر آن میدارد تا عده ای را به فرماندهی صعصعة بن صوحان و شبث بن ربعی برای آوردن آب اعزام نماید. آنان به همراه تعدادی از سپاهیان، به فرات حمله میکنند و آب میآورند. در این یورش امام حسین (ع) و اباالفضل العباس (ع) نیز شرکت داشتند.
جنگاوری در صفین
در گرماگرم نبرد صفین، جوانی از سپاه اسلام جدا شد که نقابی بر چهره داشت. سنّش را حدود سیزده سال تخمین زدهاند. مقابل لشکر معاویه آمد و مبارز طلبید. معاویه به ابوشعثاء که جنگجویی قوی در لشکرش بود، دستور داد تا با وی مبارزه کند. ابو شعثاء پاسخ گفت: مردم شام مرا با هزار سواره نظام برابر میدانند [اما تو میخواهی مرا به جنگ نوجوانی بفرستی؟] آنگاه به یکی از فرزندان خود دستور داد تا به جنگ حضرت برود.
پس از لحظاتی نبرد، عباس (ع) او را در خون خود غلطاند. ابو شعثاء با نهایت تعجب دید که فرزندش در خاک و خون میغلطد. او هفت فرزند داشت. فرزند دیگر خود را روانه کرد، اما نتیجه تغییری ننمود تا جایی که همگی فرزندان خود را به نوبت به جنگ با او میفرستاد، اما آن نوجوان دلیر همگی آنان را به هلاکت میرساند.
در پایان ابو شعثاء به جنگ با او شتافت، اما حضرت او را نیز به هلاکت رساند، بهگونهای که دیگر کسی جرأت بر مبارزه با او به خود نمیداد و تعجب و شگفتی اصحاب امیرالمؤمنین (ع) نیز برانگیخته شده بود. هنگامی که به لشکرگاه خود بازگشت، امام علی (ع) نقاب از چهره فرزندش برداشت و غبار از چهره او سترد...
در گزارش دیگری خوارزمی گوید که در جنگ صفین آنگاه که کریب به جنگ با امام علی علیه السلام آمد، حضرت لباس فرزندش عباس علیه السلام را که مردی کامل بود، به تن کرد و به جنگ با او بیرون شد.
حضرت عباس علیه السلام دارای دو فرزند به نامهای فضل و عبیداللَّه از لبابه دختر عبیداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب بود؛ و نسل آن بزرگوار از طریق عبیداللَّه امتداد یافت.
شهادت عباس بن علی ؛ در زیارت ناحیه
در این زیارتنامه از وی چنین یاد شده است: السَّلامُ عَلی أبی الْفَضْلِ العَبَّاسِ بْنِ أَمیرِالْمُؤمنینَ المُواسی أَخاهُ بِنَفْسِهِ، أَلآخِذُ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ، الْفادی لَهُ الواقی السَّاعی إِلَیْهِ بِمائِه، الْمَقطُوعَةِ یَداه- لَعَنَ اللَّهِ قاتِلَیهُ یَزیدَ بْنَ الرُّقادِ الجُهَنىّ، وَحَکیمِ بْنِ الطُّفَیلِ الطَّائی.
ترجمه : سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام؛ آنکه در راه برادر از جان خود گذشت همو که از دیروز برای فردای خود برداشت و پیش فرستاد خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسیار در رساندن آب نمود و دستانش جدا گردید. خدای لعنت کند کشندگان او یزید بن رقاد جهنی و حکیم بن طفیل طائی را.
دو دستت را ببر با خود ! نگاه خسته ات را هم !
مهیا کن برای تیر نامردان هدف ها را
میان تیغ ها و نیزه ها جشنی شده بر پا
به گوش بادها پیچانده ضرب آهنگ دف ها را
همیشه رو به ساحل می برند امواج سر گردان
برای دیدن لب های بی تابت صدف ها را ....(حسنا محمدزاده)
درباره نحوه و بیان شهادت عباس بن علی
ابن شهرآشوب درباره شهادت آن بزرگوار گفته است: عباس سقّا، قمر بنی هاشم و پرچمدار امام حسین علیه السلام که از دیگر برادران -مادری- خود بزرگتر بود، جهت تهیه آب بیرون شد. دشمن بر او حمله کرد و او نیز بر آنان حمله نمود و چنین رجز خواند:
لا ارْهَبُ الْمَوْتَ إِذِ الْمَوْتُ رُقا • حَتَّی اواری فی الْمَصالِیتِ لِقا
نَفْسی لِنَفْسِ الْمُصْطَفی الْطُّهر وَقا • إنّی أَنَا الْعَبَّاسُ أَعْدُو بِالسَّقا
وَلا أَخافُ الشَّرَّ یَوْمَ الْمُلْتَقی
از مرگ هراسی ندارم زیرا مرگ مایه کمال است تا آنکه پیکرم همانند پیکر دلیرمردان در خاک نهان شود.
جانم فدای جان پاک مصطفی، من عبّاسم و سقّا لقب دارم. و هرگز روز ستیز با دشمن ترس و هراسی ندارم.
آنگاه حمله برد و دشمن را تار و مار کرد. زید بن ورقاء جهنی پشت درختی در کمین وی ایستاد و با یاری حکیم بن طفیل سُنْبُسی ضربتی بر دست راست وی فرود آورد.
عباس شمشیر را به دست چپ گرفت و چنین رجز خواند:
وَاللَّهِ إِنْ قَطَعْتُمُ یَمینی • إنّی أُحامِی أبَداً عَنْ دینی
وَعَنْ إمامٍ صادِقِ الْیَقینِ • نَجْلِ النَّبىِّ الْطَّاهِرِ الأَمینِ
به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید، من پیوسته از دین خود و از امامی که به راستی به یقین رسیده و فرزند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پاک و امین است حمایت میکنم!
پس جنگ نمایانی کرد تا ضعف بر او چیره شد. در این هنگام حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی در کمین وی بود ضربتی -دیگر- بر دست چپ او فرود آورد و عباس علیه السلام چنین رجز خواند:
یا نَفْسِ لا تَخْشی مِنَ الْکُفَّارِ • وَأَبْشِری بِرَحْمَةِ الْجَبَّارِ
مَعَ الْنَّبی السَّیِّد الْمُختار • قَدْ قَطَعُوا بِبَغْیِهِم یِساری
فَأصْلِهِمْ یا ربِّ حَرِّ النَّارِ
ای نفس از کافران مهراس و به رحمت ایزد بزرگ؛ و همنشینی با پیامبر اکرم بشارت باد، اینان به ستم دست چپم را بریدند؛ پروردگارا ایشان را به آتش شرربار دوزخ درافکن!
سپس آن ملعون با عمود آهنین ضربتی بر سر آن حضرت فرود آورد و او را به شهادت رساند.
زمینگیر
نقاش اسب را که زمینگیر می کشد یا چهره ی عموی مرا پیر می کشد
بی آب، مشک را و علم را بدون دست / یا چشم را حوالی یک تیر می کشد از لا به لای نیزه و از لا به لای تیر / کفتار را به سینه ی یک شیر می کشد
موضوع قصه چیست چه خوابی است دیده ام؟ احساس می کنم کمرم تیر می کشد...
باید که خون گریست زمین ناله می کند / یک دشت را برای تو پُر لاله می کند پیشانی ات نگاه مرا خیره می کند / آبی آسمان مرا تیره می کند
با مشک روی دوش به ما فکر می کنی با دست و سر به دین خدا فکر می کنی
یا فکر می کنی که حسین است و بعد از آن / تنها، علی میان حنین است و بعد از آن این شام آخر است و صلیب است و بعد از آن / صد خنجر است و حنجر سیب است و بعد از آن باید که خون گریست زمین ناله می کند یک دشت را برای تو پُر لاله می کند
رفتی عمو که خیمه ی مان بی عمود شد / رفتی قیام عمه، عمو جان، قعود شد دشمن چه کرد بعد تو، خط و نشان کشید / رفتی عمو که گونه ی خیسم کبود شد
مردی که ترس نام تو را داشت، بعد تو مردی که گوشواره ی ما را ربود شد
در قلب خسته خون تو جریان گرفته است / آغاز قصه رنگ ز پایان گرفته است
باید که خون گریست زمین ناله می کند یک دشت را برای تو پُر لاله کی کند...( امیر تیموری) |
پدر شهیدان ؛ از جنس قمر بنى هاشم(ع)
محمد و عبد الله از جمله فرزندان قمر بنى هاشم (ع) هستند ، که به گفته مورخان در کربلا به شهادت رسیده اند.
گویند: حضرت ابوالفضل(ع) در میان فرزندان خویش علاقه بسیار زیادی به محمد داشته ، به حدى که آن پسر را از خود جدا نمى کرده است ، در عین حال پس از شهادت برادران ، شمشیر به کمر محمد بست و اذن جنگ براى او حاصل نمود و فرمود : اى نور دیده از محنت آباد جهان ، به سوى خرم آباد جنان ، هسپار شو که ساعتى نمى گذرد که به تو ملحق خواهم شد.
محمد دست عموى خویش ، حسین بن على بن ابى طالب (ع) را بوسید و با عمه ها وداع کرد و به میدان شتافت. جنگ او در کتب مقاتل دیده نمى شود. ولى در ابن شهر آشوب و دیگران ، محمدبن عباس (ع) را در شمار شهداى کربلا آورده اند. قاتل وى نیز عنصرى تبهکار سنگدل(لعنه الله علیه) از طایفه بنى دارم است ، که داغ او را به دل پدرش قمر بنى هاشم (ع) گذارد. شهادت این پسر چهارده یا پانزده ساله ، پدرش را سخت آزرده خاطر کرد .
آداب زیارت حضرت عباس بن على بن ابیطالب علیه السّلام
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ الْبَدْرِیُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أَعْدَائِهِ الْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِهِ الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ فَجَزَاکَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ أَکْثَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَى جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَیْعَتِهِ وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ أَطَاعَ وُلاةَ أَمْرِهِ،
سلام بر تو اى بنده شایسته فرمانبر خدا و رسول خدا،و امیر مؤمنان و حسن و حسین(درود خدا بر آنان باد)،سلام و رحمت خدا و برکات و مغفرت و رضوانش بر تو بر روان و تن تو،شهادت مىدهم و خدا را شاهد مىگیرم،که تو به همان مسیرى رفتى که اهل بدر رفتند،و در آن راه از دنیا گذشتند،آن مجاهدان در راه خدا،و خیرخواهان براى خدا،در مبارزه با دشمنان خدا،و تلاشگران در یارى اولیایش،آن دفاعکنندگان از عاشقانش،خدا پاداشت دهد،به برترین و بیشترین،و کاملترین پاداش،و وفاکنندهترین پاداش،یکى از آنانکه به بیعت او وفا کرد،و دعوتش را.
لینک به : زیارت حضرت عباس علیه السلام +متن و ترجمه + صوتی با صدای استاد حسین انصاریان
جامعه / زنان / ورزش
دختر 6 ساله ای به نام "کیلان" از تکزاس به عنوان کوچک ترین رکورد دار حضور در مسابقات حرفه ای نیمه ماراتن در دنیاست.
|
یک مادر و دختر تگزاسی به خاطر حضور در یک نیمه ماراتن حرفه ای در امریکا به سوژه ای رسانه ای تبدیل شده اند. علت آن هم حضور دختر 6 ساله "کیلان" به عنوان کوچکترین رکورد دار حضور در مسابقات حرفه ای نیمه ماراتن در دنیا شدند .
"کیلان" 6 ساله به همراه مادرش توانست با حضور در یک نیمه ماراتن حرفه ای در آمریکا در نوامبر 2013 به عنوان کوچکترین رکورد دار حضور در مسابقات حرفه ای نیمه ماراتن در دنیا شود . او موفق شد مسیر 13.1 مایلی مسابقه را در زمان 2 ساعت و 47 دقیقه و 30 ثانیه در کنار مادرش به اتمام برساند و رکورد دوی ماراتن زنان را بشکند .
وی هم چنین توانست عنوان جوان ترین فرد حاضر در مسابقات حرفه ای نیمه ماراتن در دنیا را از آن خود کند. این دختر کوچک به تشویق مادرش و در کنار او در این مسابقات شرکت کرد و تا پایان مسابقه هم پای بزرگسالان به تلاش خود ادامه داد.
او علاوه بر حضورش برای یک مرکز خیریه کمک به زنان بی سرپرست باردار که در محل اقامتش فعالیت می کند پول جمع آوری کرد که مبلغ آن به حدود 3 هزار دلار رسید.
مادر او می گوید علاقه وی به دویدن از سنین خیلی پایین در او وجود داشته است به طوری که از سن 4 سالگی تمرین دویدن را در کنار مادر و پدرش که هر دو از دونده های خوب امریکایی هستند آغاز کرده است.
خانم " گلاس" مادر او می گوید: بعد از مشورت با پزشک و زمانی که متوجه شد واقعا خطری دخترش را تهدید نمی کند تصمیم گرفت او را در مسابقات ثبت نام کند. او معتقد است دخترش می تواند در سن 10 سالگی در یک ماراتن واقعی شرکت کند.
کیلان در مورد حضورش در رقابت ها ضمن ابراز علاقه به دویدن می گوید: اگر مجبور نبود در کنار شرکت کنندگان عکس بگیرد و برای جمع آوری پول خیریه توقف کند احتمال داشت رکورد بهتری داشته باشد.
منبع : صراط نیوز