با نزدیک شدن زمستان، روزانه به تعداد انواع پرندگان مهاجری که به مازندران مهاجرت می کنند، افزوده می شود اما سرنوشت برخی از آنها سرخ و کباب شدن در دیگ رستورانها و تابه های خانه هاست.
پرندگان مهاجر آبزی و کنارآبزی، هر ساله از اوایل مهر، مهاجرت خود را از سرزمین های شمالی و سیبری آغاز می کنند و با طی مسافت سه هزار کیلومتر، در تالاب های بین المللی گلستان و سواحل خزری فرود می آیند.
بر اساس سرشماری، در فصل مهاجرت سال گذشته، 98 گونه پرنده آبزی و کنارآبزی به تعداد یک صد هزار پرنده، با مهاجرت به تالاب های گلستان و مازندران زمستان خود را در این تالاب ها گذراندند.
سرنوشت چند درصد از آنها، پخته شدن در دیگ رستورانها و تابههای خانهها و منقل کباب مسافران است.
فریدونکنار به دلیل قرار گرفتن در مسیر مهاجرت سالیانه پرندگان مهاجر غرب آسیا و بخشهایی از شمال اروپا، نقطهای استراتژیک محسوب میشود. اما چند درصد از پرندگانی که به این نقطه مهاجرت میکنند، شانس بازگشت دارند؟
هر روز صبح در حالی که همه مشغول صرف صبحانه و شروع روز هستید، اینجا در بازار پرندگان شهر فریدونکنار، صدها پرنده وحشی و عمدتا حمایت شده، به صورت مرده و زنده، به سادگی هرچه تمام به صورت کاملاً علنی خرید و فروش میشوند.
گاه بنا به درخواست مشتریها، پرندههای مهاجر زنده موجود در بازار در کنار خیابان ذبح شده و پرکنده تحویل داده میشوند، گاه پرندههای از قبل ذبح شدهاند و به فروش میرسند و گاه مشتری ترجیح میدهد پرنده را به صورت زنده خریداری کند.
مشاهدات میدانی از این بازار این نکته را روشن کرد که تنها در چهار روز (از تاریخ ١۴ تا ١٧ آبان ماه) دست کم دو هزار غاز خاکستری مهاجر در این بازار خرید و فروش شدهاند. درصد بالایی از این پرندگان صید شده به سفارش رستورانها (چه در مازندران و چه رستوران های شناخته شدهای در تهران) هر روز صبح به این بازار آورده میشوند و معامله میشوند.
در روزهای گذشته، قیمت هر غاز به دلیل فراوانی از ٧٠ هزار تومان در هفتههای گذشته به شکل بیسابقهای به ٣٠ هزار تومان تنزل پیدا کرده است.
این نسل کشی حیات وحش که میتوان بر آن نام غارت سرمایه ملی طبیعت کشور را نهاد، در فریدونکنار و سرخرود مازندران به بهانههای مختلف صورت می گیرد.
سود اصلی حاصل از این کشتار و خرید و فروش هر روزه، صرفا عاید عده محدودی از مردم محلی و البته رستورانهای حامی این بازار میشود؛ اما تبعات جبرانناپذیر آن گریبانگیر طبیعت رو به اضمحلال را خواهد گرفت و سرنوشت اقتصاد وابسته به اکوتوریسم شمال ایران را در آیندهای نه چندان دور دستخوش تغییرات ناخوشایند خواهد کرد.
محمد علی الله قلی کارشناس و دوستدار حیات وحش با اشاره به خرید و فروش و کشتار پرندگان در بازارهای فریدونکنار در این زمینه می گوید: کشتار به راه افتاده، تنها مربوط به بخشی از جمعیت پرندگان است که در آغازین روزهای فصل مهاجرت وارد سواحل شمالی کشور شدهاند و انتظار میرود جمعیتهای بیشتری از انواع پرندگان مهاجر هنوز در مسیر مهاجرت سالیانه خود به منطقه باشند.
به گفته الله قلی، افزایش بیش از یک هزار و ۵۰۰ مجوز جدید برای اسلحههای شکاری، علاوه بر اسلحههای مجاز قبلی، فشار مضاعف و قابل توجهی را بر حیات حیات وحش منطقه وارد خواهد آورد و در حال حاضر بیش از دوهزار و ۵۰۰ قبضه اسلحه شکاری در محدوده محمودآباد تا بابلسر دارای جواز هستند.
وی افزود: با افزایش بدون مطالعه این تعداد اسلحه شکاری مجاز و کمبود نیروی اجرایی سازمان حفاظت محیط زیست، تمایل مردم خصوصا قشر جوان شهرهای شمالی کشور به شکار هرآنچه در محیط اطراف قابل شکار است، بیشتر شده است.
الله قلی افزود: در حال حاضر شکار به شکل نگران کنندهای به عنوان یک تفریح و رقابت جدید در بین نسل جوان ساکن شمال کشور مشاهده میشود که بازتاب چنین پدیدهای را میتوان در صفحات پدیدار شده در شبکههای اجتماعی مشاهده کرد.
این دوستدار حیات وحش بیان داشت: عکسهای شکار انواع مختلف پرندگان و پستانداران در مازندران و تشویق شکارچیان نوپا برای فعالیت بیشتر با اسلحههای عمدتا مجاز به سرعت در فضای اینترنت در حال انتشار و گسترش است.
وی یادآور شد: نکته حایز اهمیت آن است که با ادامه سکوت و بیتفاوتی سازمان حفاظت محیط زیست و انفعال ادارات حفاظت محیط زیست مازندران، این کشتار دامنه بسیار وسیع تری پیدا خواهد کرد.
روانشناس اجتماعی خودکشی
با رشد فکری و خردمندانه نو شدن رفتارها و توسعه بینش های علمی ، بشر به این پدیده ناخوشایند اجتماعی به دیده انتقادی ، بد بینانه و مو شکافانه نگریسته و در وضع قوانینی جهت زدودن آن از صحنه اجتماع ، از هیچ کوششی فرو گذار نکرده است. در جامعه ایران نیز از دیرباز پدیده خودکشی ، عاطفه و محبت جمعی را دچار خدشه کرده و داغ های زیادی بر قلب هایشان نشانده است. در فرا راه رشد و توسعه اقتصادی – اجتماعی ، هر چه بر پیچیدگی روابط و مناسبات اجتماعی افزوده شد و نیازهای جدیدی خلق می شوند و هر چه فاصله طبقات اجتماعی از هم بیشتر شده و فاصله بین وسایل و اهداف ارزشمند و به هنجار جامعه فزونی می یابد ، میزان سرخوردگی و در نهایت خودکشی ها نیز افزایش می یابد. نا بسامانی اجتماعی ، سازمانی و نابرابری اجتماعی از عمده دلایلی است که در میان علت های خودکش مطرح می شوند. جامعه ایران نیز که در همین شرایط خاصی به سر می برد. اخیرا شاهد گسترش پدیده خودکشی در شهر و روستاهای خود بوده که مواردی از آنها در ماه های گذشته به ویژه در روزنامه ها منعکس شده است و این ما را به تامل در این پدیده دردناک واداشت. برگردانی که پیش روی خوانندگان قرار دارد در واقع طرح مساله خودکشی به شمار می رود. امیدواریم بتوانیم در شماره های آتی تحلیلی از خودکشی در ایران با تکیه بر آمار و ارقام ارائه دهیم که این امر ممکن نخواهد بود جز به طریق همیاری و مساعدت و همدلی مراجع و سازمان های دارنده آمار ، چیزی که نبود آن تا کنون به عنوان ، یکی از مشکلات عمده انجام تحقیقات اجتماعی شناخته شده و معضلات اجتماعی را همچنان ، جان سخت حفظ کرده و بر شدت آن افزوده است.
طبق پژوهش سازمان جهانی بهداشت، سالیانه 170 هزار تن در هند خودکشی میکنند و خودکشی دومین علت بزرگ مرگ زنان جوان در هند است..........
حسین علیزاده خالق اثر شورانگیز "نینوا"، با امتناع از دریافت نشان شوالیه دولت فرانسه ثابت کرد که لقب سردار موسیقی ایران برازنده اوست.
به نقل از مرصاد، از هفته های گذشته که موضوع اهدای نشان شوالیه به حسین علیزاده آهنگ ساز ایرانی مطرح شده بود، گمانه زنی هایی صورت گرفت که این استاد موسیقی ایرانی نشان شوالیه را دریافت نخواهد کرد.
این مسئله که علیزاده نشان شوالیه که از طرف دولت فرانسه اهدا می شود را دریافت نمی کند با توجه به شناختی که از روحیات این استاد موسیقی ایران وجود دارد، مطرح شده بود.
با این حال بسیاری از منتقدان عرصه موسیقی ایران و جمع کثیری از مردم در رسانه ها و فضای مجازی ضمن حمایت از اقدام احتمالی علیزاده خواستار این شده بودند که علیزاده این نشان را دریافت نکند.
در نهایت حسین علیزاده این استاد موسیقی ایرانی نشان داد که ایرانی بودن خود را افتخار می داند و تاکید دارد که این نشان دولت فرانسه را دریافت نکند.
استاد علیزاده با انتشار یادداشتی اعلام کرد که این نشان را دریافت نمی کند.وی در یادداشت خود نوشته است:
به نام آنکه هنر را آفرید
شاید نوشتن این نامه، دشوار ترین و زیباترین لحظه عمرم را رقم می زند.
از روزهایی دور، از کوچه پس کوچه های خیابان خیام تا دبستان حافظ.از خیابان خواجه نظام الملک تا هنرستان موسیقی. از خیابان درختی تا مسیر دانشگاه تهران، از مسیری تا مسیری سیر شد...
از صدها کوچه و شهر و دیار گذشتم اما به شوق هفت شهر عشق در خم کوچه ای به انتظار ماندم و می مانم. چه با شکوه است یاد مادرم و یاد پدرم که برایم خودآموز عشق اند. و چه با شکوه است ستایش آموزگارانی که واژه مقدس هنر را در من دمیدند. سالهاست به پاس حق شناسی شان دل می نوازم و چه بزرگ مردمی که دل می دهند، می سازند و می پرورانند هنرمندشان را.
هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیام آور عشق ، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که می تپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته می شود تا بپروراند جهانی را.
موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است با شکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمه هایش جاری است. و افتخار واژه ایست که مردم به هنرمند هدیه می دهند؛ همان طور که ما به هنرمندان بزرگ خود و جهان افتخار می کنیم، مردم هنردوست جهان نیز به بزرگان ما افتخار می کنند. مرا مردم هنردوست و هموطنان عزیز و بزرگم بارها به اوج افتخار رسانده اند. افتخاری که در بلندای وجود و در دستان گرمشان بود و حالا...
نغمه عشق و محبت و سپاس از دیاری دگر با عنوان و معنی خاص. نه در ستایش من، بلکه در ستایش هنر و هنرمند و چه زیباست نام ایران بر بال هنر، در پرواز از دیاری به دیاری و از مردمی به مردمی. اگر سیاهی جنگ و کینه و نابرابری در دنیای قدرت حاکم است، نغمه های عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتی جاودانه نیز حاکم است. اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه، هدیه ملت با فرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرگ ما نصب می کند، آن را ارج می نهیم و ما نیز ستایش می کنیم ستارگان پر افتخار تاریخ خود را.
شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همان طور که نزد مردم است، نزد مسئولان - که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند- می بود، یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نداشت.
وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید می شود.و اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنر پرور و هنر دوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده و تا آخر عمر به آن پیشوند و یا پسوندی نخواهم افزود.
در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کرده اند، خود را بی نیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد.
با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان / حسین علیزاده
لقب سردار موسیقی ایران برازنده علیزاده
در شرایطی که دولت فرانسه بارها رویکرد ضد ایرانی خود را اعلام کرده و در طی سالیان اخیر با انجام دادن اقدامات فراوانی همسو با کشورهایی که دشمنان تاریخی ملت ایران محسوب می شوند، مردم ایران را تحت فشار قرار داده است، امتناع علیزاده از دریافت نشان شوالیه بیانگر این است که این استاد موسیقی از شرایط روز به خوبی آگاه است.
آگاهی و بصیرت موضوعی است که از واجبات فعالیت هنرمندان و فعالان ایران حوزه است. علیزاده نشان داد که بصیرتش در این موضوع بالاست و یک ایرانی تمام عیار است که می داند چه زمان باید چه کاری انجام بدهد.
در این شرایط است که بایستی لقب سردار موسیقی ایران را به این استاد موسیقی بدهیم زیرا این بصیرت در حوزه هنر را تنها سرداران ایرانی در جبهه های فرهنگی، هنری دارند.
منبع : دانا