مجله الکترونیکی هوای تازه e magazine- htnews.ir

نشریه الکترونیک ، فرهنگ ، جامعه ، توریسم ، فناوری و اقتصاد اطلاعات

مجله الکترونیکی هوای تازه e magazine- htnews.ir

نشریه الکترونیک ، فرهنگ ، جامعه ، توریسم ، فناوری و اقتصاد اطلاعات

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

فرهنگ / ادبیات / شعر معاصر


تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

تو را به خاطر عطر نان گرم

برای برفی که آب می شود دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت

لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

برای پشت کردن به آرزوهای محال

به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به خاطربوی لاله های وحشی

به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان

برای بنفشیِ بنفشه ها دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم

تورا برای لبخند تلخ لحظه ها

پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم

تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم

اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم

تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دارم

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه

تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم ... دوست می دارم ...

" پل الووار ، ترجمه احمد شاملو "

 

پ ن : کجای این دنیا ، پشت کدامین پنجره می توان ایستاد و به تو فکر نکرد ؟.



آخرین دیدار

آخرین دیدارـ تنها با نگاهی خوب نیست 

عاشقی بی لذت و ترس گناهی خوب نیست 

لااقل یک جرعه از جام شراب من بنوش 

اینقدر دل پاک بودن نیز گاهی خوب نیست 

گفته ام یک عمر زیر لب به تو بی رحمی ات 

با دل بیچاره ی بی سر پناهی خوب نیست 

زندگی صدها خطا و تجربه دارد ولی 

در قمار عشق هرگز اشتباهی خوب نیست 

حقه های شعبده مخفی ست توی یک کلاه 

دست بردن در میان هر کلاهی خوب نیست 

کاش میشد دست هایت تا ابد در دست من... 

اینکه دستت را بگیرم گاه گاهی خوب نیست 

             ¤¤¤¤¤ 

گرچه میبخشد گناهان مرا با اعتراف

توبه پیش هر کشیش رو سیاهی خوب نیست

امیر احسان دولت ابادی


مستی که از حد بگذرد



مستی که از حد بگذرد کی بی تو آرامم کند


من آهوی سرگشته ام باید کسی رامم کند


لبهای تابستانی ات لبهای سوزان مرا


باید شرابی داغ را با بوسه در کامم کند


هر لحظه میابی مرا در بستر ناب غزل


شاید که چشم مست تو در عشق بدنامم کند


وقتی مرا حل میکنی در جام مولانا شبی


باید بگویی شمس را تا وصف اندامم کند


امشب اگر دیوانگی با مشت بر در میزند


می خواهد از این مصلحت در بوق اعلامم کند


پوران محتشم(پرنیان)

الفبای غــــزل



بی تو الفبای غــــزل یعنی، جمــــع ســـی و دو حــــرف تکراری

 

در بیت هایی خالی و خاموش، سطحی و بی احساس و بازاری

 

 

تو ســــوره ی ناب تماشــــایی، تفســـــیر تو کار خــــدایان است

 

در تو تمــــام آیــه هـــــا جمعــــند، با جلــــوه های ناب دیـــداری

 

 

حتمــــا خــدا با قــدرت بسـیار، بر بستــــر روی تو بــی تکــــــرار

 

بالاتر از زیبــــاترین آثـار، آن چشــــــم ها را کـــــرده معمـــــــاری

 

 

در بوسه هــایت رازِ شیـــرینِ مـــرگ آوری پنهــــــان شده شــاید

 

ماننـــدِ رازِ مخفـــیِ تویِ،  آن قهــــــوه ی معــــــروفِ قاجــــــاری

 

 

موهای تو باشیوه ای مخصــوص، از لحـــظه ای که بازشان کردی

 

کــــرده تمـــــام شاعــران را سخـــت، درگیـــر فعــــــالیت کـــاری

 

 

اکســــیر لبخــــــند تــو را روزی، در استکــــــانی آب اگـــــر ریزنـد

 

یک جـــرعه از آن می شــــود فـــــوراً، درمانگـــــر انواع بیمـــــاری

 

 

بسیار خوش بینانه مقـــــداری، شیــــرین شبیهت بوده که فرهـاد

 

یک عمر شــــــد با دیدن رویــش، در بیســــتون مشغول حجـــاری

 

 

آزادی محــدود و زندان وار، خشــــک و زمخت و تلخ و ماشیـــن وار

 

دوریِ تو حـــالی چنیـــن دارد... چون روزهـــــای سخت اجــــباری!

 

 جواد مزنگی

خداوندگان شعر - دفتر شعر و ادب

برگی از خداوندگان شعر

 

سکه ی این مهر از خورشید هم زرین تر است

خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین تر است

رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت

می روی اما بدان دریا ز من پایین تر است

ما چنان آیینه ها بودیم ، رو در رو ولی

امشب این آیینه از آن آینه غمگین تر است

گر جوابم را نمی گویی ، جوابم کن به قهر

گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است

سنگدل! من دوستت دارم ، فراموشم نکن

بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین تر است

فاضل نظری


»»» لینک  به سایت جامع شعر و ادب " خداوندگان شعر "