مجله الکترونیکی هوای تازه e magazine- htnews.ir

نشریه الکترونیک ، فرهنگ ، جامعه ، توریسم ، فناوری و اقتصاد اطلاعات

مجله الکترونیکی هوای تازه e magazine- htnews.ir

نشریه الکترونیک ، فرهنگ ، جامعه ، توریسم ، فناوری و اقتصاد اطلاعات

گیلان و مازندران؛ نام و نشان مکان ها و شهر ها


فرهنگ گردشگری / ایرانشناسی / گیلان و مازندران
ریشه و معنای نام های شهرها, رودها, کوهها گیلان
کادوسیان یا کاسپیان نام مردمان بومی بود که در گیلان امروز و بخش هایی از مازندران میزیستند. دیگر اقوام, مثل آشوریها, یونانیها و مادها آنها را به نامهای کادوسیان, آمردان و گلان(گیلان) می نامیدند. همانطور که مثلا آلمانی ها به نامهای ژرمن, دویچ, توسک و آلمانی نامیده می شوند. به روایتی کادوسیان خود شامل سه قبیله خویشاوند: کادوسیان, آمردان و گلان بودند. باری نام سرزمین گیلان ماخوذ از نام قوم باستانی ساکن ساحل جنوبی دریای مازندران یعنی کادوسیان و یا گلان می باشد

مازندران
نام قدیمی مازندران تپورستان (طبرستان شکل عربی آن) بود که برگرفته از قوم تپورها می باشد. تپورها, آمردان, گلان و کادوسیان اقوام خویشاوندی بودند که در ساحل جنوبی دریای مازندران می زیستند. به گفته ابن اسفندیار نام مازندران بعدها جانشین تپورستان شد. درباره معنای آن چند روایت است که تنها به چهار روایت رایج تر اشاره می کنم.
ریشه کلمه مازندران را از کلمه " ماز" به معنى" دژ" مى دانند. می دانیم که به فرمان مازیار بن قارن سردار معروف طبرستان، براى جلوگیرى از نفوذ اعراب در نقاط حساس این منطقه به احداث دژ پرداختند و مازندران را به صورت (ماز + اندرآن) به معنى " دژ درآن" مى شناختند. یکی از این دژها که هنوز پابرجاست قلعه مازیار می باشد که در شمال تهران بعد از قلعه توچال و مهرچال قرار دارد.
به روایتی کلمه مازندران آمیخته‌ای از ماز به معنی بزرگ و و ایندیرا یعنی دیو و ان پسوند مکان می باشد که معنی جایگاه دیو بزرگ یا دیو سپید که همان دماوند باشد را میدهد . ملک الشعراء بهار میگوید: ای دیو سپید پای در بند / ای گنبد گیتی ای دماوند
ابن اسفندیار معتقد است موز نام کوهی در منطقه بوده و مازندران یعنی جایی که کوه موز درآن (دران) واقع بوده و موزندران به تدریج به مازندران تبدیل شده است

بالاخره آقای جواد مفرد کهلان می نویسند: نام مازندران و مازنی اوستا را از ریشه مز (بزرگ)- زن می گیرم یعنی "سرزمین زن یا الهه بزرگ" یا "سرزمین مردم زن سالار" که این به طوری که ازپرستش الهه آب ها و مقام نسبتاٌ والای زن در جامعهً مردم شمال ایران یعنی مازندران و گیلان پیداست با سنت های کهن این دیار پیوند دارد.


دریای مازندران, کاسپین, خزر
همه جای دنیا و از جمله بیشتر کشورهای ساحلی این دریاچه زیبا , آن را به نام ایرانی کاسپین که بر گرفته از نام قوم ایرانی کاسپیان که در شمال ایران می زیستند می نامند, الا خودمان. روان شاد کریم کشاورز می نویسد: دریای خزر در دورانهای گوناگون به اسامی کرانه نشینان آن و یا اقوام و قبایلی که گهگاه در مجاورت آن مسکن گزیده بودند نامیده می شده و تمام یا بخشی از آن به نامی موسوم بوده, مانند: دریای خزران, دریای کاسپیان, دریای هیرکانیه(گرگان), دریای جرجان, دریای گیلان(یا بحرالجیل), دریای دیلم, دریای طبرستان, دریای مازندران. یاقوت حموی می گوید که ارسطو این دریا را هیرکانیه نامیده. اعراب نخست این دریا را بحر جرجان و سپس بحر خزر نامیدند. بطلمیوس آن را دریای هیرکانیه می خواند. ابن خلدون آن را بحر طبرستان می نامد

آمل
نام آمل از نام یک دختر زیبای مازندرانی به نام آمله گرفته شده است. می گویند پادشاه بلخ که عاشق آمله بود پس از سالها تلاش بالاخره به وصال خود رسید و در محل کنونی آمل قصر بزرگی برای وی ساخت که بعدها به شهر بزرگی تبدیل شد. به روایتی دیگر نام آمل از نام قوم باستانی آمردان که در مازندران می زیستند گرفته شده است. نام آمل شانزده بار در شاهنامه آمده است. فردوسى بزرگ، آنگاه که از بیداد سلطان محمود غزنوی، جلاى وطن کرد به آمل نزد پادشاهان آل باوند و آل زیار پناه برد

آستارا
در گذشته چون در منطقه آستار مردابها و باتلاقهای زیادی بود کاروانهایی که از آنجا می گذشتند بسیار آهسته و با احتیاط باید از آن منطقه می گذشتند, و آن منطقه را آسته رو یا آهسته رو می خواندند, که کم کم به آستارا تبدیل شد

انزلی
چند روایت درباره نام انزلی:1: انزلی برگرفته از کلمه انزلیج یعنی اسکله ی پهلو گرفتن کشتی ها.2: برگرفته از نام قوم انزان که در گذشته در ساحل دریای مازندران می زیستند. 3: انزل و یا انگر که معنی لنگر می دهد. 4: چون کادوسیان, یعنی ساکنان بومی گیلان با پارسیان متحد شدند, به این مناسبت این محل را انشان یا انزان که خاستگاه پارسیان بود نامیدند. سال 1314 نام شهر را به پهلوی تغییر دادند و در سال 1357 دوباره به انزلی تغییر یافت

بابل
بابل در گذشته های دور به سبب وجود آتشکده میترا در آنجا "ما میتر" و به گویش بومیها "مه میترا" یعنی جایگاه میترای بزرگ نامیده میشد. اعراب آنرا مامطیر می نامیدند. به علت قرار داشتن بین دو شهر بزرگ آمل و ساری و گسترش بازارها و روابط تجاری به بارفروش تغییر نام یافت. سال ۱۳۱۰ خورشیدی به بابل تغییر نام یافت. که برگرفته از نام بابلرود می باشد. نام بابل از دو بخش "با" یعنی آب یا مایعات و "بل" یعنی فراوان تشکیل می شود که در مجموع به معنای آب فراوان است

بابلسر
نام قدیم آن مشهدسر بوده است. این نام از آن رو بر این شهر نهاده شده بود که مردم گیلان و غرب مازندران برای سفر به مشهد از این شهر می گذشتند. بعدها به خاطر نزدیکی با شهر بابل و بابلرود به بابلسر تغییر یافت

بهشهر
بهشهر نامی است که حدود 70 سال پیش به این شهر داده شد. در ابتدا به علت فراوانی گورخر وحشی در منطقه خرگوران نامیده می شد. مدتی هم نامیه، کبود جامه، و تمیشه نامیده می شد. شاه عباس صفوی چون مادرش از بهشهر بود شهر را اشرف یا اشرف البلاد نامگذاری کرد.

تنکابن(شهسوار)
تنکا نام قلعه ای بود در منطقه و چون شهر در پای این قلعه ساخته شد آنرا تنکابن (بن یعنی پای, زیر) نامیدند. سال 1310 نام شهر را به شهسوار تغییر دادند. بعداز انقلاب دوباره به تنکابن تغییر یافت. تنکابن یا شهسوار شاید تنها شهر در ایران باشد که از هر دو تا نامش تقریبا بطور مساوی از طرف خود اهالی و یا دیگر ایرانیان استفاده می شود

رامسر
نام قدیم رامسر سخت سر بود.منطقه بین تنکابن(شهسوار) و رودسر که شهر رامسر بین آنها قرار دارد از مناطقی است که هیچ کدام از مهاجمان بیگانه, از اسکندر گرفته تا اعراب و ترکان و مغولان نتوانستند آنرا به تصرف کامل خود درآورند. به همین جهت تمام این منطقه و مردمانش را که در مقابل زورگویان و مهاجمان مقاومت و سرسختی بسیار نشان می دادند سخت سر می نامیدند. بعدها به بزرگترین دهی که در منطقه بود(در محل رامسر کنونی) سخت می گفتند. سال 1314 نام شهر از سخت سر به رامسر تغییر یافت

رشت
نام قدیم رشت دارالمرز بود. نمیدانم از کی به رشت تغییر یافت. روایتی است که چون این شهر یکی از مراکز بزرگ ابریشم ریسی بود نام رشت که مشتق از ریسیدن و رشتن است روی آن گذاشته شد. به روایتی دیگر کلمه رشت از دوبخش "رش" یا وارش که به معنی باران ریز است و پسوند "ت" که تداوم را میرساند تشکیل شده است, و مجوع آن می شود شهر باران های همیشگی. به عقیده دهخدا کلمه رشت به حساب ابجد سال 900 هجری می شود و چون شهر در این سال ساخته شده است آنرا رشت نامیدند

رودسر
رودسر از شهرهای باستانی ایران است و در دوران باستان کوتم نامیده می شد. اعراب آنرا هوسم می نامیدند. حدود پانصد سال پیش نام شهر به رودسر(کنار رود) تغییر یافت

ساری
به گفته ابن اسفندیار فرخان بزرگ که از اسپهبدان مازندران بود, و در قرن اول هجری می زیسته, این شهر را به نام فرزندش سارویه ساخته است. ساری از شهرهای باستانی مازندران است. بناى شهر را به توس پسر نوذر نسبت میدهند. آرامگاه ایرج، سلم و تور، فرزندان فریدون را در ساری یاد کرده اند. منوچهر، شاه پیشدادی به خون خواهی پدر خود ایرج عموهایش سلم و تور را کشت و آنان را در کنار آرمگاه پدرش در ساری دفن کرد.

صومعه سرا
اسم این شهر برگرفته از عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری شیخ عبدالله صومعه ای می دانند که امروزه مزارش در اول جاده صومعه سرا ـ فومن قرار گرفته است. برخی بر این باورند که چون در گذشته های دور در این منطقه گلی به نام (صومعه) وجود داشته و اسم آن از آنجا برگرفته شده است. از آنجائیکه در زبان گیلکى صومعه سرا را " سوماسرا" تلفظ مى کنند،و با توجه به معنى کلمه "سوما" که زاهد و بى ریا معنى مى دهد،گروهى این مساله را دلیل نامگذارى این منطقه میدانند. والبته قرار گرفتن تعداد قابل توجهى امامزاده و مسجد در این منطقه نیز از نکات قابل اشاره در نامگذارى این شهرستان مى باشد.

لاهیجان
لاهیجان: یعنی شهر ابریشم . دکتر بهرام فره وشی استاد زبان های باستانی می نویسد : لاه در پارسی میانه به ابریشم اطلاق می شده و در برهان قاطع لاه به معنی پارچه ابریشمی سرخ آمده است. لاهیگان که لاهیجان شده یعنی محلی که در آنجا ابریشم به دست می آید

لنگرود
لنگرود که در قدیم بندرگاهی آباد بود و چون در رودخانه اش کشتی ها و قایق ها لنگر می انداختند، نام "لنگر رود" و بعدها لنگرود را به خود گرفت

سماموز یا سما موس
چون سماموز تا چندی پیش بسیار ناشناخته بود , حتی برای اغلب شمالیها, و همچنین اطلاعات گاها بسیار غلط درباره آن در سایتهای اینترنتی منتشرشده و می شود لازم است توضیحاتی درباره این بلند ترین کوه (حدود3650 متر) گیلان بدهم. از نطر موقعیت جغرافیایی سماموز در شرقی ترین قسمت استان گیلان واقع است, و نه استان مازندران, گرچه برای صعود به آن می توان با ماشین از رامسر, غربی ترین شهرستان استان مازندران به جواهرده(جورده) رفته و پس از رسیدن به منطقه زیبای لپاسر و پنج تا هفت ساعت کوهنوردی به سمت غرب به سماموز رفت. در شرق گیلان دو دهستان بسیار بزرگ هست به نام های قاسم آباد و سیاهکلرود (با سیاهکل لاهیجان اشتباه نشود), که هرکدامشان شامل چندین ده و روستای بزرگ و کوچک هستند. مردمان این دو دهستان از گذشته های بسیار دور به علت شیوه زندگیشان که ترکیبی از دامداری و کشاورزی است, مجبور بودند برای نگاهداری دامهای خود سه ماه تابستان را تمام خانواده و یا بخشهایی از خانواده درییلاق زندگی کنند. نام ییلاقشان جواهردشت(جوردشت) است. برای رفتن به جواهردشت از قاسم آباد یا سیاهکلرود باید یک روز طی مسافت کرد که حدود شش ساعت آن فقط سربالایی از درون جنگل می باشد , البته اخیرا جاده ماشین رو خطرناکی درست کردند که تاکنون جان چندین نفر را گرفته است. درست جایی که جنگل تمام شده و مراتع آغاز می شوند, به جواهردشت می رسیم. طبیعت به این زیبایی را در کمتر جایی می توان یافت, از اینجا وقتی هوا صاف است در سمت شمال می توان تمام جنگل و تعدادی از شهرهای شمالی و دورترها دریا را دید. و اگر آسمان شمال ابری باشد تصویر زیبای دیگری در برابر چشمانمان قرار میگیرد.

تصویر بسیار زیبای ابرهای انبوه و متراکمی که در زیر پاهای مان جنگل و شهرها را پوشانده, و چون دریایی می نماید که که به آدم شوق پریدن از آن بالا و شنا کردن در آن دریای هوس انگیز وابرین می دهد. و اگر به سمت جنوب برگردیم سماموز زیبا و سربلند با آن یخهای هزاران ساله اش را می بینیم.اینجا چشمه هایی که ازدل کوه بیرون میزنند فراوان است, معروترین شان عبارتند از میلجاخانی, هال خانی, صقل خانی و شمشیر بزا خانی. چنانکه می بینید نام اغلب چشمه ها به خانی ختم می شود و خانی در زبان پهلوی یعنی چشمه. آب بعضی چشمه ها مثلا میلجا خانی آنقدر سرد هست که هرگز موفق نشدم انگشتم را بالای یک دقیقه در آب نگه دارم. از جواهر دشت به دو طریق می توان به قله سماموز صعود کرد, یک مسیر بسیار طولانی ولی راحت تر, و دیگری مسیری که بیشتر مردم آنرا انتخاب می کنند , کوتاه تر است اما از همان برداشتن اولین قدم تا نوک قله فقط سربالایی می باشد و حدود شش تا نه ساعت طول می کشد. درست در نوک کوه مقبره امامزاده ای هست که به روایتی مقبره شاه یحیی، حاکم تنکابن و برادر سلطان محمد لاهیجانى است که در سال ۸۸۳ هجرى فوت کرد.اگر تابستان باشد سمت های جنوبی و شرقی و غربی قله خشک و پوشیده از سنگهای یخچالی است و در سمت شمالی یخچال معروفش قرار دارد. از آن بالا در سمت شمال می توان جواهردشت و جنگل و مینیاتوری از شهرهای شمالی و دریای مازندران را دید. ودر سمت جنوب, آن دور دورها اشکورات را. یخ چند هزارساله ای که جانب شمالی قله را می پوشاند هرگز کاملا آب نمی شود, حتی در داغ ترین تابستانها , بسیار سخت است و برای برداشتن آن باید از کارد بزرگ یا سنگهای تیز استفاده کرد. از نزدیک که به یخ نگاه میکنی براثر نشست خاک, رنگ آن اندکی متمایل به سرخی است, قاسم آبادیها و سیاهکلرودیها به این یخچال می گویند هندانه تابار , هندانه که همان هندوانه است و تابار یعنی یخچال طبیعی, اهالی آنجا معتقدند روزی امامزاده ای یا قدیسی پس از رسیدن به قله تشنه اش شد و هندوانه ای را که داشت آنجا خورد و براثر ریختن آب هندوانه روی یخ آنرا قرمز کرده است. در گردنه ها و پای سماموز, در هر چهار جهتش دامدارانی که از دو ده نامبرده می باشند در اقامتگاههای موقتی خود که کولام یا مالنگه نامیده می شود اقامت دارند و نزدیکترین کولام ها به قله, داغوله, پشته کوه رزنه بن, دور مالنگه هستند. ساکنین تمام آبادی هایی که بیشترین رفت و آمد را به این کوه زیبا داشته و دارند تا آنجا که من از کودکی ام بیاد دارم و با پرس و جو از بزرگترها, همیشه آنرا سماموز می نامیدند و نه سماموس. در نزدیکی قله سماموز قله کوچکتری که حدود دویست متر ارتفاعش کمتر است قرار دارد که محلی ها آن را کوچه سماموز (سماموز کوچک) می نامند. اینکه معنای کلمه سماموز چیست را هنوز دقیقا نمیدانم , اما حدسهایی می زنم و تا به تقریبا یقین بدل نشود نمی نویسم. البته موز که بخش دوم نام کوه را تشکیل می دهد در بخشهایی از گیلان و مازندران به معنای کوه می باشد
کسانی که امکان دیدن سماموز از نزدیک را ندارند برای دیدن آن از بهترین زاویه می توانند با دو تا سه دقیقه قایق سواری و دور شدن از ساحل در هرنقطه ای بین کلاچای و چابکسر آن را ببینند.


ر. اشکوری

منبع :شمال نیوز


انسان‌شناسی ماهیگیران ساحلی


در مقاله آچسون با عنوان «مردم‌شناسی ماهیگیری»  موضوعات مردمان ساحلی مورد بررسی قرار گرفته است.

یکی از تاکیدهای اصلی نویسنده در این مقاله اشاره به بی‌ثباتی، ناامنی، خطرات و تهدیدات شغل ماهیگیری است. ماهیگیری در یک محیط ناامن و بی‌ثبات اتفاق می‌افتد.

این بی‌ثباتی نه تنها از یک محیط فیزیکی بلکه از محیط اجتماعی که ماهیگیری در آن صورت می‌گیرد نیز ناشی می‌شود. دریا خطرناک و یک محیط بیگانه است و همچنین محیطی است که انسان برای بقا و زنده ماندن به اندازه کافی مجهز نیست و فقط با کمک ابزارهای مصنوعی وارد آن می‌شود (مثل قایق‌ها، بلم‌ها، تجهیزات تنفس زیر آب یا دیگر فن‌آوری‌ها)؛ آن هم در صورتی که شرایط جوی و دریا اجازه دهد.

تهدید همیشگی طوفان، حادثه یا کمبود ابزار، ماهیگیری را به‌عنوان شغلی بسیار خطرناک در همه نقاط دنیا تبدیل کرده است. تجهیزات ماهیگیری باید با شرایط و وضعیت آب تطابق داشته باشد، که به این معنی است که تجهیزات ماهیگیری صرفاً انتقال دادن ابزارهای شکارِ مورد استفاده در خشکی به دریا نیست و بسیاری از ویژگی‌های تکنولوژیکی ابزارهای ماهیگیری در وسیله‌های شکار که بیرون آب مورد استفاده قرار می‌گیرد، وجود ندارند. مناطق ساحلیِ در معرضِ جذر و مد، به اندازه اقیانوس‌های آزاد خطرناک نیستند، اما مردم در چنین مکان‌هایی نیز باید در مواجهه با جذر و مد عقب‌نشینی کنند و ابزارها و تکنیک‌های طراحی‌شده برای خشکی در اینجا جوابگو نیست.

مناطق دریایی نوعاً گونه‌های بسیار زیادی با ویژگی‌های متفاوت را در بر می‌گیرند که روش‌های صید متفاوتی را می‌طلبد. بنابراین ماهیگیرانِ یک فرهنگ واحد، باید در تکنیک‌های ماهیگیری متفاوت ماهر باشند. بسیاری از گونه‌ها فقط گاهی در دسترس هستند. نه فقط بسیاری از گونه‌ها به‌صورت فصلی مهاجرت می‌کنند، بلکه دسته ماهی‌ها می‌توانند طوری افزایش یا کاهش یابند که حتی برای متخصصان آموزش‌دیده ماهیگیری نیز پیش‌بینی کردن آن دشوار است.

این مساله که ماهی­گیران در یک وضعیت یکنواخت کار می‌کنند و حیواناتی را مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند که به سختی قابل دیدن هستند، بی‌ثباتی را افزایش می‌دهد. برای ماهیگیران، مکان‌یابی همیشه مسأله‌ساز بوده است؛ و بسیار سخت‌تر و شاید غیرممکن است که به اندازه شکارچیان و کشاورزان درباره گونه‌های مطلوب بدانند، کسانی که از نزدیک حیوانات و گیاهان مورد بهره‌برداری را مشاهده می‌کنند. به‌علاوه، صید افراد می‌تواند بر اساس فعالیت‌های شرکای ماهیگیر نوسان داشته باشد، و حتی ماهیگیرانی که با تکنولوژی نسبتاً ابتدایی کار می‌کنند، می‌توانند بر موجودی آبزیان در مغازه‌ها یا بازار تاثیر داشته باشند. در اغلب بازارهای ماهی‌فروشان در دنیا، قیمت‌ها نوسان دارند، بنابراین یک صید خوب همیشه به معنی درآمد یک روز خوب نیست.

جغرافی‌دانانی نظیر سائور معتقدند که قبل از ظهور کشاورزی، دریاها ذخیره غذایی بی‌پایان و مداومی را برای بشر فراهم می‌کردند. ثبات طولانی‌مدت موجودات زنده دریایی ممکن است فرصت‌های فوق‌العاده‌ای را برای اسکان در اختیار بشر قرار داده باشد. اما شواهد انسان‌شناسی اجتماعی جدید نشان می‌دهد که گشاده‌دستی و بخشایش دریاها در کوتاه‌مدت به‌طور آشکار غیرقابل اتکا است و زیست‌شناسان تاکید کردند که ماهیگیری صنعتی‌شده می‌تواند همه منابع را صید و آن را تمام کند.

این مساله که بسیاری از ماهیگیران ساعتهای طولانی در قایق‌های شلوغ و در یک محیط کاملا مردانه که دور از خانه است کار می‌کنند، مشکلات جسمانی و روان‌شناختی را برای ماهیگیران و خانواده‌های‌شان که جدا از آنها هستند به وجود می‌آورد. مهم‌تر اینکه، این مساله هم ماهیگیران و هم خانواده‌هایشان را مجبور می‌کند نقش‌هایی را بازی کنند که اغلب در فرهنگی که از آن آمده‌اند، مورد قبول نیست. مردان باید گروه‌های کاری کارامدی را سازماندهی کنند و به زندگی خصوصی نیز توجه کافی داشته باشند؛ زنان باید در طول مدتی که مردان برای زمان طولانی به ماهیگیری رفته‌اند از خانواده مراقبت و آنرا را اداره کنند. جای تعجب نیست که ماهیگیری در مقایسه با مشاغل روی خشکی در یک فرهنگ یکسان، ویژگی‌های روان‌شناختی متفاوتی را اتخاذ می‌کند و مشکلاتی در زمینه استخدام افراد در ماهیگیری وجود دارد.

از آنجایی که ماهیگیران اغلب اوقات غایب هستند و در عرصه سیاسی نیز حضور ندارند، اکثر اوقات به دلالان و صاحبان قایق وابسته هستند که این افراد می‌توانند ماهی­گیران را مورد استثمار قرار دهند. مهمترین مساله اینکه ماهی یک منبع مالکیت همگانی است. پیشینه تحقیقاتی رو به افزایشی در این زمینه در حال شکل‌گیری است که نشان می‌دهد همه منابع تحت مالکیت عموم (مثل هوا، اقیانوس‌ها، رودخانه‌ها و مراتع) مورد سوءاستفاده و بهره‌کشی قرار می‌گیرند؛ طوری که در مورد منابع تحت مالکیت خصوصی چنین اتفاقی نمی‌افتد. دارایی‌های شخصی و خصوصی توسط مالکان آن محافظت و نگهداری می‌شوند که سود هر نوع سرمایه‌گذاری صورت گرفته نصیب خودشان می‌شود. برعکس، آنهایی که به منابع همگانی وابسته هستند در سیستمی حبس شده‌اند که به نظر می‌رسد تنها کار عاقلانه برای آنها این است که بهره‌کشی خود را بدون هیچ محدودیتی افزایش دهند. چرا ماهیگیران باید در چنین شغلی بمانند در صورتی که هیچ راهی وجود ندارد که سود به خودشان برگردد؟ این مساله، بی‌ثباتی را هم در بلندمدت و هم در کوتاه‌مدت نشان می‌دهد. در کوتاه‌مدت به این معنی است که بازدهی جسمانی ماهیگیر نه فقط به منابع بلکه به عملکرد بی‌ثبات سایر ماهیگیران نیز بستگی دارد. در دراز مدت به این معنی است که ماهیگیر با فکر و خیالِ ورشکستگی کامل زندگی می‌کند.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت که ماهیگیری محدودیت‌ها و مشکلات غیرمعمولی را مطرح می‌کند. تطابق و سازگاری با شرایط دریا یکی از مهمترین دستاوردهای بشر بوده است. سهم عمده گروهی از انسان‌شناسان که به مطالعه ماهی‌گیری می‌پردازند، افزودن به ادبیات این موضوع و وضع مفاهیمی بوده است که از طریق آن مردم مشکلات به وجود آمده در مسیر امرار معاش در این محیط ناامن و بی‌ثبات را حل کرده‌اند ....


در ادامه مطلب می توانید این مقاله را کاملتر در صفحه ی  مقدمه‌ای بر انسان‌شناسی ساحلی   مطالعه کنید ....

اسپیکر امازون به صحبت های ما گوش می کند

فناوری اطلاعات / اسپیکر آمازون


سیستم میکروفن صدای داخلی این اسپیکر آمازون می‌تواند از هر نقطه اتاق صدای مخاطب را به آسانی بشنود.

اکو هفت میکروفون داخلی را به همراه دارد و حتی در هنگام پخش موسیقی نیز صدای مخاطب را دریافت می‌کند. طبق توضیحات گفته شده در وبسایت آمازون، “سنسورهای درونی اکو از تکنولوژی Beam-Forming جهت شنیدن صدای مارا از هر طرف بهره می‌برند.”

این اسپیکر همچنین توانایی تولید یک صدای ۳۶۰ درجه را دارد تا نقطه ای از اتاق، بی بهره از موسیقی شما نباشد. در عین حال با پشتیبانی از بلوتوث می‌توان گستره وسیعی از سرویس‌های استریمینگ چون اسپاتیفای و پاندورا را نیز به آن متصل کرد.

منبع :چرتکه

اخلاق حرفه ایی دربازاریابی


اقتصاد اطلاعات / بازاریابی / اخلاق حرفه ای


 در شاهراه بازاریابی ؛ ترافیک اخلاق بازاریابی ، پر ترددترین راه رسیدن به بازار اخلاق مداری است  که همواره مورد توجه بازاریابان حرفه ای می باشد .

در اخلاق حرفه ای ، این  اخلاق بازاریابی است ،  که بازاریابان را می تواند  متهم به این نماید  که اندیشه و فرهنگ عمومی همواره این قضاوت را داشته باشد ؛ بازاریاب حرفه ای بودن یعنی ؛  مسلتزم دروغ ، تقلب ، بی عدالتی ، و بی توجهی به رفاه اجتماعی بودن  است .

اما واقعیت این نبوده و نیست . اگرحرفه بازاریابی آلوده به تقلب و اخلاق غیرحرفه ای باشد هرگز بازاریابان نمی توانند  برای کمک به اقتصاد تمام کشورهایی که به سطحی از توسعه یافتگی رسیده اند تاثیر گذار باشند .

حذف بازاریابی در اقتصاد  پاسخ مناسبی به مشکلات اخلاق غیرحرفه ای  آن توسط بازاریابان تقلبی  نیست . بلکه باید به دنبال تدوین و اجرای یک تئوری اخلاقی برای بازاریابی بود .

 جریانات اصولی درنظام اخلاقی

 نظام اخلاق بازاریابی  براساس تفکر نظامند اصولی بنا نهاده شد تا بتواند بازاری  را فراهم کند تا بازاریابان و کسانی که هدف بازاریابی هستند ازنظر اخلاقی و ارزیابی  شده درباره آن ها قضاوت کنند .

هنگامی که مردم درباره اخلاق بازاریابی صحبت می کنند عموما" به اصول ،ارزش ها وایده آنهایی اشاره می کنند که انتظار دارند بازاریابان و موسسات بازاریابی به آن ها وفادار باشند . زیرا این هنجارها ی هسته یک نظام بازاریابی را  بازاریابان تشکیل میدهند . در واقع اخلاق بازاریابی یک اخلاق بهنجاری است . اما از آنجا که این اخلاق بهنجاری بحث های تجربی و تحلیلی نیز به همراه دارند ، بنابراین بهتراست عنوان اخلاق بازاریابی را به طور گسترده تر به کاربرد  .

● اخلاق بازاریابی توصیفی

اخلاق توصیفی ، مطالعه وپژوهش در باب توصیف وتبیین اخلاق افراد ، گروه ها یا جوامع مختلف است . روش بحث و تحقیق در این نوع مطالعات اخلاقی تجربی و نقلی و نه استدلالی و عقلی است . هدف از آن نیزصرفا" آشنایی با نوع رفتار و اخلاق فرد ، گروه و یا جامعه ای خاص ونه توصیه و ترغیب افراد به عمل برطبق اخلاقیات گزارش شده و یا اجتناب از آن هااست . اخلاق بازاریابی توصیفی به دنبال پاسخ دادن به پرسش هایی نظیر پرسش های زیر است .

جوامع مختلف چه عقاید اخلاقی درباره بازاریابی دارند ؟

بازاریابان هنگامی که می خواهند تصمیمات اخلاقی بگیرند چه فرآیندهایی را طی می کنند ؟

اثرات بازاریابی برتوسعه اقتصادی محیط فقرا چیست ؟

تبلیغات به چه طریقی برمردم اثر می گذارد ؟

چه شرایط ادراکی لازم است تا یک فرد بتواند هدف تبلیغات را تشخیص دهد ؟

مهم ترین و مورد بحث ترین زمینه اخلاق بازاریابی توصیفی طی دو دهه گذشته مطالعه تجربی تصمیم گیری در بازاریابی بوده است . این زمینه در دو قالب عمده مورد مطالعه قرار می گیرد که همیشه قابل تمییز آن از هم نیستند . یک قالب ، مطالعه عوامل موثر بر رفتار تصمیم گیری اخلاقی بازاریابان است و دیگری طراحی مدل هایی که روند تصمیم گیری اخلاقی آنان را توصیف می کنند .در مورد شکل اول مطالعات ، عوامل موثر در رفتار تصمیم گیری اخلاقی افراد به دوبخش کلی تقسیم میشوند :

۱) عوامل فردی

۲) عوامل موقعیتی .

عوامل فردی شامل متغیرهایی است که در ارتباط با خود تصمیم گیرندگان است ، از جمله جنسیت ، ملیت ، سطح سواد ، مذهب ، سن ، وضعیت شغلی ، شخصیت ، نگرش ها و ارزش ها ، نتایج حاصل از مطالعات عوامل فردی موثر بر رفتار حاصل از مطالعات عوامل فردی موثر بر رفتار تصمیم گیری بیش از سایر عوامل است .

بسیاری از اوقات موقعیت ها و شرایط مختلفی که فرد در آن قرار گرفته برتصمیم گیری اخلاقی او موثر است . آثار موقعیت برفرآیند تصمیم گیری اخلاقی عبارتند از : تاثیر گروه های غیررسمی ، فرهنگ و جو سازمانی ، مدیریت عالی سازمان ، مدیریت عالی سازمان ، کد اخلاق سازمان ، پاداش ها وتشویق ها ، اندازه وسطح سازمان و فاکتورهای مختلف صنعت از جمله نوع و درجه رقابتی بودن صنعت ، به عنوان مثال Akaah ارتباط رتبه و نقش سازمانی را با اخلاق بررسی کرد و دریافت که متخصصین بازاریابی دارای رتبه سازمان پایین تر ، تفاوت معناداری با همکارانی که دارای رتبه سازمانی بالاتر هستند ندارند و نیز دریافت که بازاریابان دارای نقش اجرایی ، قضاوت های اخلاقی بهرتی نسبت به بازاریابان دارای نقش تحقیقاتی دارند .

شکل دوم مطالعه تجربی تصمیم گیری در بازاریابی شامل ایجاد چارچوب ها ومدل های توصیفی تصمیم گیری اخلاقی است که به دنبال شناسایی گام های مختلفی است که در رسیدن به تصمیمات اخلاقی طی میشوند ، یکی از مدل های مبسوط مدلی است که Hunt و Vitell طراحی کرده اند که دارای دیدگاهی ادراکی و چند مرحله ای است .

تقریبا" تمام مدل های توصیفی تصمیم گیری اخلاقی از تشخیص مسئله اخلاقی شروع میشوند ، به جستجوی راهکار ها ، ارزیابی آن ها وانتخاب بهترین راهکار می پردازند و درنهایت یک انتخاب بهترین راهکار می پردازند و در نهایت یک رفتار شکل میگیرد ، اختلاف این مدل ها معمولا" در جزییات است . پیامد مدل های توصیفی تصمیم گیری اخلاق ممکن است منجر به طراحی مجدد مکانیسم های سازمانی و مکانیسم های استراتژیک برای بهبود تصمیم گیری های اخلاقی شود . علاوه بر این ، مدل های توصیفی ممکن است روندها و تعارضات اخلاقی را فاش کنند که درغیر اینصورت بازاریابان هرگز درباره آن ها مورد سوء ظن قرار نمی گرفتند . مطالعات توصیفی اخلاق بازاریابی نقش مهمی در جهت دهی مطالعات هنجاری اخلاقی بازاریابی بازی میکند .

اخلاق بازاریابی هنجاری

اخلاق هنجاری به مطالعات و بررسی های هنجاری درباره تعیین اصول ، معیارها و روش هایی برای تبیین حسن وقبح درست و نادرست ، باید و نباید و امثال آن گفته میشود . این بخش از پژوهش های اخلاقی به بررسی افعال اختیاری انسان از حیث خوبی یا بدی ، بایستگی و نبایستگی و امثال آن می پردازد . صرفنظر از اینکه فرد، قوم یا دین خاصی چه نوع دیدگاهی درباره آن ها دارد .

اخلاق بازاریابی هنجاری دارای دو جنبه نظری و کاربردی است . مباحث نظری از طرفی به دنبال تعیین ارزش ها و استانداردهایی هستند که بازاریابان باید به آن ها وفادار باشند . تدوین منشورهای اخلاق و رفتار درسازمان ها در همین راستا است و از طرف دیگر دستورالعمل های هنجاری برای مدیران فراهم می کنند تا در حل مشاجرات اخلاقی و نیز در بررسی های اخلاقی زمینه های کاربردی بازاریابی نظیر تحقیقات بازاریابی ، تبلیغات و خرده فروشی از آن ها پیروی کنند .

بعنوان مثال طبق مدل fritzsche ، تصمیمات ابتدا مورد تجزیه و تحلیل سودمندی قرار می گیرند و منافع آن ها برای جامعه ارزیابی میشود . اگر تصمیم از این مرحله گذر کرد ، در مرحله بعد تاثیر آن بر افراد از جنبه رعایت حقوق آن ها و رعایت عدالت در مورد آنها سنجش میشود .

جنبه کاربردی با تمسک به ارزش ها و اصول مختلف اخلاقی ، بازاریابی را ارزیابی و برای تغییر فعالیت های غیر اخلاقی بازاریابی تلاش می کند .

به عنوان مثال Murphy و Lacszniak مجموعه سئوالات زیر را برای ارزیابی اخلاقی بودن فعالیت های بازاریابی به کار می برند :

- آیا این اقدام قانون را نقض می کند ؟ ( قسمت قانونی )

- آیا این اقدام مخالف تعهدات اخلاقی پذیرفته شده توسط اکثریت جامعه است ؟ ( تست ویژه تعهدات )

- آیا نیت ضرر رساندن از انجام این کار وجود دارد ؟( تست انگیزه )

- آیا احتمال دارد که در نتیجه این اقدام خسارت قابل توجهی به مردم یا سازمان ها وارد شود؟( تست نتایج )

- آیا جایگزین رضایت بخشی برای این اقدام وجود دارد که منافعی هم اندازه یا بیشتر از آن برای گروه های متاثر از اقدام داشته باشد ؟ ( تست بهره مندی )

- آیا این اقدام موجب تجاوز به حق دارایی ، حق تحریم خصوصی یا حقوق سلب ناشدنی مصرف کننده میشود ؟ ( تست حقوق )

- آیا این اقدام باعث کاهش ثروت فرد یا گروهی خواهد شد ؟ آیا این فرد یا گروه جزء قشر محروم جامعه است ؟ ( تست انصاف )

پاسخ مثبت به هریک از پرسش های فوق میتواند موجب غیر اخلاقی ارزیابی شدن تصمیم و لزوم تجدید نظر در آن میشود .

چهار ارزش اساسی که به طور چشمگیری در مباحث کاربردی اخلاق بازاریابی هنجاری به چشم می خورند عبارتند از صداقت ، آزادی ، رفاه و عدالت ،

دررابطه با ارزش صداقت ، شکل های مختلف پیشبرد و مخصوصا" تبلیغات به خاطر اغراق و دروغ مورد انتقاد قرار می گیرند . محققان بازاریابی به خاطر استفاده از کدهای مخفی برای شناسایی پاسخ دهندگان در پاسخنامه هایی که تعهد کرده اند بی نام و نشان باشد ، به خاطر فرستادن افراد نفوذی به فروشگاه ها برای مشاهده رفتار مشتریان و کارکنان و به خاطر پنهان کردن ماهیت تحقیقاتشان از افرادی که برای آن ها اطلاعات جمع آوری می کنند نکوهش میشوند . در برخی کشورها بازاریابان با تعیین قیمت چشمگیر مردم را به خرید ترغیب میکنند .

وقتی ارزش آزادی مطرح میشود انتقادات به برخی شکل های پیشبرد که مصرف کنندگان معمولی و قشر آسیب پذیر را تحت فشار قرار میدهد سر برمی آورد . گفته میشود که بازاریابان با ترغیب و در واقع اغوای سالمندان و کودکان به خرید چیزهایی که لازم ندارند یا نمی شناسند ارزشی برای حق انتخاب آنان قائل نیستند ، در کانال های توزیع ، خرده فروشان بزرگ ، گاهی متهم به این می شوند که تامین کنندگان کوچک را مجبور به قبول قراردادهایی می کنند که در صورت نبود اجبار هرگز آن را نمی پذیرفتند .

نویسنده : مرتضی سلطانی

منبع : روزنامه تفاهم