ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
آیه ۱۳۵ سوره «نساء» بر سردر دانشگاه هاروارد
دانشگاه هاروارد مشهورترین دانشگاه آمریکا، آیه ۱۳۵ سوره نساء را بر روی دیوار ورودی دانشکده حقوق خود نصب کرد.
مسئولان دانشکده حقوق هاروارد مشهورترین دانشگاه آمریکا، ترجمه انگلیسی آیه 135 سوره مبارکه «نساء» را روی دیوار ورودی اصلی دانشکده حقوق خود نصب کرده اند، دانشگاه هاروارد در سال 1636 در «ماساچوست» آمریکا تأسیس شد و قدیمی ترین مؤسسه آموزش عالی در آمریکا محسوب می شود.
مسئولان دانشگاه هاروارد تصمیم گرفته اند ترجمه انگلیسی آیه 135 سوره مبارکه «نساء» را روی دیوار ورودی اصلی دانشکده حقوق خود نصب کنند . این خبر از سوی یک دانشجوی عربستانی که در هاروارد مشغول به تحصیل است، در برخی رسانه های عربی منتشر شده است.
این دانشجو به نام عبدالله جمعه گفته است: پژوهشگران و مسئولین دانشگاه هاروارد در بررسی های خود متوجه شده که این آیه قرآن به عنوان یکی از بهترین توصیفات در مورد عدالت عنوان می شود و در توضیح این اقدام، اعلام کرده است که این آیه از قرآن کریم عظیمترین عبارت درباره عدالت در جهان و در تاریخ بشریت است و این ورودی همیشه یکی از مهمترین عبارات درباره عدالت در طول زمان را بر سر در خود دارد.
این آیه شریفه می فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا».
ترجمه این آیه شریفه:
« اى کسانى که ایمان آورده اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان شما باشد اگر یکى از دو طرف دعوا توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو از شما سزاوارتر است، پس از پى هوس نروید که در نتیجه از حق عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است».
موضوع : داستان، پند و اندرز
برچسب : ازدواج، تفاوت، تفاوت عشق و ازدواج، عشق
یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد ، کتابی که بسیار گرون قیمت بود و با ارزش، وقتی به من داد ، تاکید کرد که این کتاب مال توئه .. مال خود خودته و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده!
من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم، چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت، همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز، من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش، به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم!
در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت!
فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج مثل اون کتاب و روزنامه میمونه، یک اطمینان برات درست میکنه که این زن یا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر میکنی همیشه وقت دارم بهش محبت کنم، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیارم، همیشه میتونم شام دعوتش کنم اگر الان یادم رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدم، حتما در فرصت بعدی اینکارو میکنم حتی اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی!
اما وقتی که این باور در تونیست که این آدم مال منه، و هر لحظه فکرمیکنی که خوب اینکه تعهدی نداره میتونه به راحتی دل بکنه و بره مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری میکنی و همیشه ولع داری که تا جاییکه ممکنه ازش لذت ببری شاید فردا دیگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش قیمتی نداشته باشه!
و این تفاوت عشق و ازدواجه.!.