فناوری / گوگل maps
گوگل در تازه ترین تصمیم خودش ، به بیابان عربستان رفت تا منظره زیبا و غریب بیابانهای امارت و بیابان «لیوا» را هم وارد نقشه گوگل کند.
تازهترین ابتکار گوگل این است که تصمیم گرفته منظره زیبا و غریب بیابانهای امارت و بیابان «لیوا» را هم وارد نقشه گوگل کند. گوگل به این فکر افتاد از سادهترین و ارزانترین و راحتترین وسیله جابجایی در بیابان استفاده کند و آن هم با شترهای بیابان پیما .
و اینک دوربینهای گوگل بر پشت شترها قرار گرفتهاند تا مناظری زیبا از بیابان و واحههای امارات را به ما نشان دهند و ما بتوانیم تپههای پشنی ۲۵ تا ۴۰ متری را که به باد به تدریج جابجا میشوند و شکلشان متحول میشود، ببینیم.
مرا بشناس !!!
جامعه / ترانس سکشوالیسم Trans.s.e.x.ual/ روانشناختی اجتماعی
اولین جراحی تغییر جنسیت در ایران وقتی انجام شد که فریدون ملک آرا بعد از چندین مرحله پیگیری توانست مجوز این جراحی را از حضرت امام دریافت کند و به مریم ملک آرا تبدیل شود.
قبل از این تاریخ، تغییر جنسیت دو جنـ.سیها کم و بیش وجود داشت، ولی تغییر جنسیت یک فردی که از نظر ظاهر سالم بود، چیز عجیب و جدیدی محسوب میشد.
اولین تغییر جنسیت در انگلستان در فاصله سالهای ۱۹۴۲-۱۹۴۸ میلادی اتفاق افتاد که دختری به نام لورا دیلون تغییر جنسیت داد و پسر شد و نام مایکل دیلون را برای خود انتخاب کرد.سابقه تغییر جنسیت در آمریکا، به عنوان یک موضوع پزشکی، به سال ۱۹۵۲ میلادی باز میگردد . نخستین تغییر جنسیت در کشور مصر در سال ۱۹۸۲ میلادی اتفاق افتاد، که جوان نوزده سالهای به نام عبدالله تغییر جنسیت داد و نام سالی را برای خود انتخاب کرد.
مشاوره های ضروری و اطلاع رسانی متخصصانه
قبل از این که به موضوع S.T (ترانس سکشوالیسم ) یا همان افراد ترانس( دوجنسیتی ) که از لحاظ بدنی و خصوصیات جسمی جنسی - کروموزمی، هورمونی و دستگاه تناسلی- کاملا مانند یک مرد یا زن طبیعی هستند بپردازیم ،این پیام ها را بخوانید .
درخصوص ترانس سکشوالیسم ، به یک سایت برخوردم که خدمات مشاوره ای اینترنتی به ترانس ها می داد .
البته از این گونه پیام ها در سایت های مشاوره ایی یا درمانی متخصصین اعصاب و روان و سکسولوژی و اختلارفتاری و جنسی در مردان و زنان به وفور یافت می شود ..
سلام آقای دکتر
وقت بخیر
آیا تست، یا آزمون خاصی هست که از طریق آن بشه به ترانسکشوال بودن طرف پی برد؟
من واقعا مستاصل موندم که ترنس هستم یا گی؟
برای تشخیص میشه به شما مراجعه کنم؟
***
آقای دکتر سلام
شما در حوزه ی ترنسکشوالیسم هم میتونید مشاوره بدید که من بیام خدمتتون؟؟
من مدتهاست با اختلال هویت جنسی دارم میسازم اما خسته شدم
باحترام
***
آقای دکتر سلام
من یک ترانس سکشوال سی ساله میشناسم که بدلیل این که در خانواده مذهبی زندگی میکرده و این مسئله را نمیتونسته به خانوادش بگه از خانه فراری شده و شب ها در خرابه میخوابه و روزها تو مسجد گدایی میکنه. اگه راهکاری بدید ممنون میشم. آیا ببرمش پزشکی قانونی یا پیش سکس تراپیست ؟ اگه میشه به طور واضح بگین کجا ببرمش؟ البته لازم بگم افسردگی حاد داره و یه چیزهایی مصرف میکنه که نمیدونم چیه....
****
سلام اقای دکتر
من یک ترنس هستم من نمی دانم هزینه تغیر جنسیت چقدر است ؟ لطفا برای من هزینه اش رابنویسید وآیا در شهر ب... روانپزشک مجرب هست برای ترنس؟
****
اینها نمونه ای از دهها سوالات و خدمات مشاوره ای بود که درسایت جناب دکترشمشیری
مطرح شده است .متاسفانه کمتر دیده شده است خانواده ها و حتی مسئولین مرجع و پی گیر به این سایت ها مراجعه کنند و حتی رسانه های گروهی و اینترنتی کمتر به مشکلات و معضلات فراوان فرهنگی ، اجتماعی ، جنسیتی و حتی هزینه های درمانی سنگین تغییر جنیست می پردازند و از بیان آن ها ابا دارند .
چرا ترانس سکشوال ها را نمی بینیم ؟
افراد دارای اختلال در هویت جنسی ( ترانس سکشوال ) ؛ در ایران به عنوان یک شهروند دارای حق و حقوق جنسیتی محکوم به فراموشی هستند. نه تنها از سوی مرجع و نهاد حقوفی ، بلکه از سوی جامعه و حتی در نزد عزیزان خود ، افراد، مادر، خواهر، برادر و پدر، به عنوان یک فرد صاحب حقوق فردی ، اجتماعی ، طبیعی و خانوادگی ، به حساب نمی آیند .
در 99 درصد موارد خانواده به سادگی طردشان می شوند . آنان حتی در حاشیه ذهن جامعه جایی ندارند و گویی هیچ گاه نبوده اند! و همیشه حاضرینی محسوب می شوند ، که همیشه غایب اند! و انگار پدر ، هیچ گاه پسری نداشته و یا آن مادر، هیچ گاه دختری نزاده است.
به گفته ی مینا ام تو اف : خاطره ای ، جشن تولدی هم ازشان در هیچ آلبوم عکس خانواده نیست و حتی برای دلخوشی یا سرریز قطره ای اشک ، هیچکس برایشان دلتنگ نمی شود و اصلا این افراد هیچ اند و در فراموشی مطلق و محض. حتی برای آن تعداد معدود که خانواده به اکراه می پذیرد با واقعیت او کنار بیاید، مشکلات کم نیست،محدودیت ها و اجبارها گاه چنان وسعت می گیرد که آنها در سکوت و انزوا فرو می روند و در نهایت در حسرت «زندگی» جان می دهند؛ اگر پیش از تحمل این همه درد ، رنج ، غربت ، سرکوفت ، تحقیر ، استهزاء ، ناملایمات ، بی توجه ای ، بی هویتی و افسردگی و انزوا ، دست به خودکشی نزده یا بر اثر غرور و تعصب خانوادگی ، نامردمی و بز هکاران جامعه کشته نشده باشند.
همه ی صاحبان عدم و اختلال در هویت جنسی از خود ، خانواده ها و جامعه این سوالات را دارند ؛ آیا من خودم هستم ؟ در درون من کیست ،آن که با من هست و بی من است ، چرا مثل خودم نیست ؟ آن که شبیه من است و مثل خودم نیست ، چرا باید مثل او باشم ؟!
ترانس سکشوالیسم یا دوجنسیتی ها را بشناسیم
ترانس سکشوالیسم TS ؛ یا دوجنسیتی ، عارضه ای است که در آن، فرد هویت جنسیتی خود را که با توجه خصوصیات جنسی بدنی اش از هنگام تولد برای او تعیین شده، نمی پذیرد و از لحاظ روانی خود را جزو جنس مخالف می داند.
این افراد می خواهند به عنوان عضوی از جنس مخالف پذیرفته شوند و معمولا با جنس بدنی یا زیست شناختی خود احساس ناراحتی می کنند و ممکن است به "جراحی تعیین مجدد جنسیت" بدنی شان دست بزنند.
افراد ترانس از لحاظ بدنی و خصوصیات جسمی جنسی (کروموزمی، هورمونی و دستگاه تناسلی) کاملا مانند یک مرد یا زن طبیعی هستند و با افراد «اینترسکس» که خصوصیات جسمی بینابینی یا غیرمعمول دارند، متفاوتند.
دکتر" آرون دوور" استاد دانشگاه ویکتوریای کانادا دپارتمان جامعه شناسی معتقد است چهارده مرحله و نوع برای تشکیل و رشد هویت ترنس سکشوالها وجود دارد .
به نظر وی ؛ شناخت یک فرد به عنوان ترنس سکشوال شامل تعدادی مرحله از اکتشافات تحقیقات و تحلیل ها در هر دو بعد و سطح میان فردی و فرافردی میشود و طی سالیان دراز مورد مطالعه بوده است . وی یک مدل از نتایج تحقیقاتش را که شامل چهارده مرحله می باشد و ممکنِ است پیش رو برای یک ترنسکشوال در زندگی پیش فرض شده باشد که آن مراحل بدین شرح هستند:
1-اضطراب دائمی
2- سردرگمی در هویت فردی و جنسی
3-مقایسه های هویتی فردی و جنسی
4-کشف ترنس سکشوالیسم
5-سردرگمی در رابطه با ترنس سکشوالیسم
6-مقایسه های شناختی و هویتی درباره ترنس سکشوالیسم
7-تحمل هویت ترنس سکشوالیسم
8-تاخیر قبل از قبول هویت ترنس سکشوالیسم
9-قبول هویت ترنسکشوالیسم
10-تاخیر و مکث قبل از عمل
11-عمل تغییر جنسیت
12-قبول هویت جنسی درحین عمل و پس از آن
13-انسجام روحی
14-غرور و مباهات نسبت به جنسیت
اکثر ترنس سکشوال ها و اکثر متخصصانی که با آنها کار می کنند معتقدند که به طور نهایی یک مبنا و پایه بیولوژیکی برای افراد ترنس سکشوال پیدا خواهد شد.
برخلاف این که مهم نیست به چه میزان از قوانین زندگی ما بر مبنای ملاحظات بیولوژیکی و زیست شناختی وضع خواهند شد تمام مردم در محیط های اجتماعی ای زندگی میکنند که این اجتماع به اصالت و واقعیت جسم و روحشان معنا میدهد و با طی شدن طول عمر هر کدام از ما در سازواره بیولوژیکی باید یاد بگیریم که چطور خودمان را بفهمیم زمانی که رشد میکنیم و خودمان را با دنیای تغییرات وفق بدهیم....نویسنده در اینجا چهارده مرحله را در پیدایش هویت یک ترنس سکشوال پیشنهاد میکند که این مدل برگرفته و ساخته شده از پیدایش هویت همجنسگرایان هست که توسط یک متخصص بنام کاس در سالهای 1979..1984 و 1990 است.....گرچه تمرکز من بر روی افراد ترنس سکشوال خواهد بود اما کوشش خواهم کرد که مقداری از راههایی را که ذکر خواهد شد برای افراد ترنس جندر هم مورد استفاده قرار بگیرد
این مدل بنا شده بر پانزده سال تحقیقات در زمینه جامعه شناسی و فعل و انفعالات حرفه ای با طیف وسیعی از افراد ترنس جندر است ... به اکثریتی که خودشناختی دارند به عنوان ترنس اف تو ام یا ترنس جندر...این اطلاعات از طریق پیشنهاد من برای تماس با صدها فرد ترنس سکشوال و ترنس جندر و ملاقاتهای رو دررو بنا شده اند و مصاحبه هایی که گاه تا ساعتها به طول انجامیده اند از قبیل مشاوره های خصوصی دیدار افراد در منازل یکدیگر ...مجالس خصوصی...ملاقات ها در مجامع و کنفرانسهای حرفه ای ...در مجالس شام و ضیافتها و حتا در کنار دریا همه و همه به عبارتی دیگر در طیف وسیعی از مجالسِ البته غیر پزشکی .
این مدل بدین دلیل ارائه میشود که تنها دیدگاههایی را فراهم کند که شامل راههایی مشترک خواهد بود که افراد مختلف پیموده اند لذا تصور بر این است که احتمالا شما نیز به عنوان خواننده و احیانا فردی که این راهها را پیموده اید شباهتهایی بین خود و این مدل احساس کنید اما این بدین معنا نیست که مدل ارائه شده تنها و بهترین راه ممکن است و مسلما نتایج متفاوت تری از نتایج رائه شده در آینده به دست خواهد آمد.
● علل
عوامل زیستی و روانی به عنوان علت این بیماری پیشنهاد شده است اما شواهد موجود به نفع علل ژنتیکی و جنینی در ایجاد ترانس سکشوالیسم است. به نظر می رسد که هویت روانی جنسیتی افراد در دوران جنینی و از همان هنگام تولد تعیین شده باشد. در اغلب افراد این هویت روانی جنسیتی با خصوصیات جنسی بدنی مطابقت دارد اما در افراد ترانس میان این دو، ناسازگاری وجود دارد. بررسی ها نشان می دهد افراد ترانس از همان اول زندگی از هنگامی که می توانند به یاد بیاورند، خود را جزو جنس مخالف می دانسته اند. یک دلیل دیگر به نفع این نظریه بررسی افراد اینترسکس (افرادی که دستگاه تناسلی مبهمی دارند) است که در دوران نوزادی مورد عمل جراحی برای تعیین جنسیت قرار گرفته اند. این افراد بعدها ممکن است جنسیت تعیین شده برایشان را نپذیرند و حتی بخواهند به جنس مخالف بدل شوند.
از جمله عللی که برای این عارضه پیشنهاد شده است، تغییرها در «هسته بستری استریا ترمینالیس» (BSTc)، جزئی از هسته های قاعده ای مغز است که تحت تاثیر هورمون های جنسی مردانه (آندروژن ها) در دوران جنینی است. ساختمان این هسته مغزی در میان مردان و زنان متفاوت است. یک بررسی نشان داده که ساختمان این هسته مغزی در ترانس های مردی که می خواهند زن باشند با ساختمان این هسته در زنان عادی شباهت دارد. بررسی های دیگر بیانگر آن است که این بیماری ممکن است منشا ژنتیکی داشته باشد. همچنین شواهدی وجود دارد که قرارگرفتن فرد در دوران جنینی با داروهای هورمونی مانند دی اتیل استیل بسترول (DES) که برای جلوگیری از سقط جنین به کار می روند ممکن است با این بیماری ارتباط داشته باشد.
● شیوع
میزان شیوع این بیماری در آمریکا بر مبنای افرادی که خواستار عمل تغییر جنسیت می شوند، حدود یک در ۳۰ هزار در مردان و یک در یک میلیون در زنان تخمین زده می شود. در بررسی گسترده تری که در هلند بر اساس شمار افرادی که به کلینیک نارضایتی از هویت جنسیتی آمستردام مراجعه کرده اند، انجام شده است، شیوع این عارضه از یک در ۱۰هزار در مردان و یک در ۳۰هزار در زنان تخمین زده میشود.
● آثار
افراد ترانس از همان دوران کودکی احساس می کنند که در بدنی اشتباهی به دنیا آمده اند. احساس افسردگی، احساس درک نشدن به وسیله دیگران، طغیانگری و انزوا ممکن است از سنین پایین در این افراد مشاهده شود. حتی پس از درمان تغییر جنسیت ممکن است ترس از صمیمی شدن با دیگران، ترس از کشف شدن تغییر جنسیت، احساس تنهایی، ناامنی و افسردگی و اعتیاد به الکل یا مواد مخدر در آنها ایجاد شود. بنابراین مشاور گرفتن از روانشناسی یا مددکاری اجتماعی متخصص در این زمینه برای کنار آمدن با این احساسات چه پیش و چه پس از تغییر جنسیت ضروری است.
● درمان
درمان تعیین مجدد جنسیت (SRT) به مجموعه ای از درمان های طبی گفته می شود که برای تغییر جنسیت در افراد ترانس انجام می شود. این درمان ها شامل گزینه های متفاوتی است از جمله «درمان جایگزینی هورمونی» (HRT) برای تغییر دادن خصوصیات ثانوی جنسی فرد به جنس مخالف، جراحی تغییر جنسیت برای تغییردادن خصوصیات جنسی اولیه فرد (تغییردادن دستگاه تناسلی فرد به جنس مخالف)، جراحی زنانه کردن صورت یا برداشتن دائمی موها برای ترانس های مردی که می خواهند زن شوند. با این درمان ها معمولا نقش جنسیتی اجتماعی، نام و وضعیت حقوقی جنسیتی فرد هم تغییر می کند.
افراد ترانس پیش از انجام این درمان ها باید مورد ارزیابی روانی قرار گیرند و تشخیص اختلال هویت جنسیتی در آنها ثابت شود. همچنین لازم است مشاوره برای سازگاری با نقش جنسیتی جدید فرد، اثرها و خطرهای درمان های پزشکی و گاهی درمان های روانشناختی انجام شود. افراد ترانس عموما به تکنیک های روانشناختی برای راضی کردن آنها به پذیرفتن جنس بدنی شان پاسخ نمی دهند و در برخی موارد تنها روش درمانی موثر و منطقی برای آنها جراحی تغییر جنسیت است. ضرورت انجام درمان به خصوص با توجه به میزان بالای مشکلات سلامت روانی، از جمله افسردگی، اضطراب، اعتیادهای گوناگون و نیز میزان بالاتر خودکشی در میان ترانس های درمان نشده مشخص می شود.
این مشکلات را می توان با تغییر نقش جنسیتی فرد یا درمان های جسمی برای تغییر جنسیت تخفیف داد. معمولا این مشکلات روانی به خود هویت جنسی مربوط نیست و ناشی از واکنش های فرهنگی و اجتماعی و انگ زدن اطرافیان است. در واقع بسیاری از افراد ترانس از مراجعه به مشاور پرهیز می کنند چرا که هویت جنسی شان را اصولا مشکلی روانی نمی دانند. مردان و زنان ترانس معمولا پس از ارزیابی روانشناختی اولیه، تحت درمان جایگزینی هورمونی یا داروهای مهارکننده هورمونی قرار می گیرند. در مرحله بعد افرادی که می خواهند تغییر جنسیت بدهند، لازم است دست کم یک سال پیش از جراحی تناسلی به عنوان اعضای جنس مخالف شان زندگی کنند (آزمون زندگی واقعی). در این مرحله شخص نقش جنسیت مورد تمایلش را تمرین می کند. اطرافیان فرد (والدین، اعضای خانواده، دوستان، همکاران و رئیس و...) باید در این باره اطلاعات کافی داشته باشند و نام جدیدی هم برای فرد انتخاب شود.
درمان هورمونی به فرد در نقش اجتماعی جدید کمک می کند. البته موها و صدایش معمولا چندان با درمان هورمونی تغییر نمی کند بنابراین ممکن است گفتاردرمانی یا درمان های زیبایی برای کمک به این تغییر نقش استفاده شود. در صورت موفق بودن این مرحله، با توجه به احساسات شخصی، وضع سلامت، درآمد و سایر ملاحظه ها، درمان های پزشکی دیگر از جمله جراحی تغییر جنسیت انجام می شود. در جراحی تبدیل جنسیت زن به مرد، همیشه پستان ها کاهش حجم داده می شوند و در برخی از موارد آلت تناسلی مردانه ساخته می شود. در جراحی تغییر جنسیت مرد به زن نیز اغلب آلت تناسلی مردانه و بیضه ها برداشته می شود و برای فرد واژن ساخته می شود. پس از انجام این درمان ها نیز مشاوره برای سازگار شدن با شرایط جدید و ارتباط با دیگران انجام می شود. همچنین فرد باید با مصرف مداوم هورمون ها برای تمام طول عمرش کنار بیاید.
ترجمه: دکتر علی ملائکه
»»» بیشتر بخوانید و بدانید
اختلال در هویت جنسی ؛ من ،نه منم !
سامان؛ فرزانه ارسطو رانکشت !من قاتل خویشم انگار ...
هر هفته یک ایرانی تغییر جنسیت می دهد!
احکام تغییر جنسیت از نظر رهبرانقلاب
این ها مریض جنسی اند یا ریاکاران فرصت طلب؟!
منتخبی از استفتائات پزشکی از آیت الله خامنه ای
نظر فقهی آیت الله صافی در خصوص تغییر جنسیت
هر هفته یک ایرانی تغییر جنسیت میدهد
تغییر جنسیت از نگاه فقه بررسی شد
تغییر جنسیت هم «دیبا» را خوشبخت نکرد
نظر فقهای شیعه در مورد تغییر جنسیت
درخواست تغییر جنسیت برای ارث بردن بیشتر!
نظر آیتالله جوادی آملی درباره تغییر جنسیت
تغییر جنسیت در ایران به روایت گاردین
گزارشی از تغییر جنسیت در ایرانروانشناسی ؛ بهداشت روانی ؛ استرس
استرس احساسی است که زمانی به شما دست میدهد، که فشار بیشتر از آنچه شما به آن عادت داشتهاید برشما وارد شود. اساسا بدن انسان در این حالت احساسی استرس زا ، عکسالعملی از خود نشان میدهد که باعث اضطراب شخص میشود وبهطور علمی، فعال نبودن ایناضطاب در بدن غیرممکن است . هرچند این موارد استرس زا موجب بروز عکس العملی است که نه تنها خود شخص را میآزارد بلکه باعث آزار افراد مقابل نیز میشود.
اگر استرس زیاد برای شما اتفاق بیافتد یا مدت آن طولانی باشد، این نوع استرس میتواند از انواع استرس بد باشد. این نوع استرس میتواند با سردرد، ناراحتی معده و مشکل در خوابیدن، همراه باشد. همچنین این نوع استرس میتواند سیستم ایمنی بدن شما را ضعیف کرده و مبارزه با بیماریها را برای شما سخت نماید. به علاوه اگر شما هم اکنون به بیماری و یا مشکلی مبتلا هستید ممکن است استرس آن را بدتر نماید. استرس میتواند شما را حساس، ناراحت و یا حتی افسرده کند.
زمانی که شما دچار استرس میشوید، بدن شروع به ترشح هورمونهایی میکند که سرعت تپش قلب را بالا برده، تنفس شما را سریعتر کرده و میزان انرژی بیشتری به شما میدهد. بعضی از انواع استرس عادی و حتی مفید بوده و بدون آن شما انگیزهای برای فعالیت ندارید. بعضی ها معتقدند این نوع استرس به انسان کمک کرده و زندگی بدون آن بی معناست. اما اگر استرس بیشتر از توان جسمی و روحی ما باشد و زندگی مارا تحت تاثیر قراردهد، استرس بد یا کاهنده نامیده میشود.
عامل استرس یا تنش زا چیست؟
ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد که از صبح، یک روز سخت و پراسترس را شروع کند. شاید مثلا با همسر خود مشاجره داشتهاید یا بهرغم اینکه چندین بار به خود یادآوری کردهاید، باز هم یک قرار مهم را فراموش کردهاید یا پشت سر هم ایمیلهایی دریافت کردهاید که بعضی از آنها تقاضاهای غیر عملی بودهاند.
چنین روزهایی بسیار طولانی به نظر میرسند و تا به خودتان میآیید میبینید که لبخند از صورتتان رخت بر بسته و از روبهرو شدن با مشتریها یا همکاران خود واهمه دارید. اما برای قرار بعدی خود هیجان دارید و میدانید که باید به خودتان بیایید در غیر اینصورت نتایج خوشی به بار نخواهد آمد.
عامل استرس یا تنش زا، عاملی است که میتواند بعنوان محرک عمل کرده و باعث ابتلای شما به استرس شود. استرس احساس تحت فشار بودن است، درحالیکه تنش زا عاملی است که در ما باعث بوجود آمدن استرس میشود و در محیط زندگی ما قرار دارد. بعنوان مثال صداها، افراد ناخوشایند و کسانی که از آنها بدمان میآید، افزایش سرعت ماشین یا حتی بیرون رفتن از خانه همه میتوانند، تنش زا باشند. عموما(همیشه نه) هرچه بیشتر ما با عامل استرس یا تنش زا مواجه شویم، بیشتر احساس استرس مینماییم.
درمان استرس
شاید در نگاه اول قضیه ساده به نظر برسد. چرا نتوانیم دوباره بر موضوعات مثبت تمرکز کنیم؟ یا حتی بهتر از آن، چرا سعی نکنیم به آن موضوع قالب جدیدی بدهیم. با خودتان فکر میکنید «امروز هم تمام میشود.» اگر فکر میکنید زمانی که هیجان زده هستید یا انتظار بدترین وقایع را دارید همچنان متمرکز و بر اندیشه خود مسلط باقی میمانید، پس چگونه است که وقتی یکی از روزهای سخت برای شما پیش میآید روبهرو شدن با آن در عمل چندان ساده نیست؟
استرس همیشگی می تواند به قلب آسیب رساند و حتی گرفتگی شریانهای قلبی را تشدید کند. تحقیقات جدید نشان می دهد این شرایط باعث ایجاد برخی از هورمونهای استرس در جریان خون می شود که ضعف سیستم دفاعی بدن را موجب می گردد و ما را در مقابل بیماریهای عفونی مانند سرماخوردگی و آنفلوآنزا آسیب پذیرتر می کند، همین طور ارتباط تنگاتنگی بین بیماریهایی از قبیل سوزش معده و تبخال تا آسم و سرطان با سطوح بالای استرس در بدن وجود دارد.
افزایش استرس حتی می تواند افت حافظه را با بالا رفتن سن تشدید کند. ولی نگران نباشید. راه های اثبات شده ای وجود دارند که استرس را از بین می برند. در طول این هفته، روزانه یک روش از تکنیک های پیشنهاد شده برای درمان استرس را امتحان کنید. بعضی از آنها بهتر از روشهای دیگر برای درمان استرس اثر می کنند. آنچه مهم است اینست که دو یا سه روش موثر در مورد خودتان را به هنگام افزایش استرس دنبال کنید.
کنترل یا واکنش دررو
بخشی از واکنش ما در برابر استرس جسمی بوده و بر وضعیت جسمانی ما تاثیر میگذارد. زمانیکه ما با یک تهدید یا خطر مواجه میشویم، بدنمان موادی را آزاد میکند که به ما قدرت محافظت (حالا یا فرار با بیشترین سرعت و یا مبارزه با بیشترین توان) از خودمان را میدهد. بعنوان مثال هنگامیکه شما در خانه هستید و زلزله رخ میدهد، با بیشتر شدن سطح این مواد شیمیایی بدن شما سریعتر از همیشه عمل کرده و شما میتوانید با سریعتر بیرون رفتن و یا بیرون بردن خانوادهتان، جان خود و خانوادهتان را نجات دهید.
در یک تحقیق اخیر در آکادمی ملی علوم توسط گروه رایو و همکاران (سپتامبر ۲۰۱۳) علت این امر که چرا وقتی سطح استرس شما بالا میرود تحت کنترل داشتن هیجانات سختتر میشود؟ را پاسخ می دهد .
محققان در این آزمایش دریافتند افرادی که دارای ترس شرطی شده هستند (مثل ترس از رئیس یا فضای جلسات هیاتمدیره) در صورتی که بدون استرس به چنین فضاهایی وارد شوند، توانایی فائق آمدن بر این ترس و آرام کردن خودشان را دارند. اما اگر این افراد از قبل استرس داشتند، این موضوع باعث غیر فعال شدن سیستم «بجنگ یا فرار کن» میشود و در این حالت کنترل اندیشههای فرد بسیار مشکلتر خواهد شد.
بجنگ یا دررو واکنش سیستم عصبی بدن ما به یک واقعه استرس زا است. در این واکنش بدن ما مواد شیمیایی کورتیزول، آدرنالین و نورآدرنالین بیشتری تولید کرده که باعث افزایش ضربان قلب، محمک شدن ماهیچه ها، عرق کردن و افزایش سطح هوشیاری شده و همه اینها به ما برای محافظت از خودمان در موقعیت های خطرناک کمک میکند. در زمان واکنش بجنگ یا دررو سایر عملکردهای بدن که در آن لحظه مورد نیاز نیستند، کاهش فعالیت داده(مانند سیستم ایمنی یا دستگاه گوارش) و همه منابع بدن برروی عملکردهای مورد نیاز همچون افزایش سرعت تنفس، جریان خون، هوشیاری و قدرت ماهیچهها متمرکز میشوند.
اگر یکی از چنین روزهای سختی داشته اید، این استرس میتواند کار شما را برای تحت کنترل داشتن هیجانات خود در مواجهه با رئیس یا هیاتمدیره سختتر کند. در این حالت، هر چه به خودتان یادآوری کنید که «آنچه میتوانی را کنترل کن» یا «فقط یک قدم بردار» نمیتواند به کنترل هیجانات شما کمک کند. علت این امر آن است که وقتی شما به خاطر مشاجره در منزل یا ایمیلهای ناخوشایندی که دریافت کردهاید تحت استرس قرار گرفته اید، این استرس در توانایی شما برای کنترل انتظارات منفی خودکار دخالت میکند و توان کنترل هیجان را از شما میگیرد.
اغلب انجام این کنترل به عهده قشر جلویی مغز PFC است، یعنی ناحیهای از مغز که وظیفه آن مدیریت اضطراب انتظاری بدون هیچ مشکل است. با این وجود، وقتی احساسات شما بهخاطر موقعیت سختی که در آن بودهاید در حال جوشش است، PFC نمیتواند عملکرد نرمال خود را داشته باشد و در نتیجه کنترل استرس با شکست مواجه میشود.
پس چاره چیست؟
استرس میتواند بدن شما، افکارتان، احساساتتان و یا حتی رفتارتان را تحت تاثیر قرار دهد. آشنایی با نشانهها و علایم استرس میتواند به شما در کنترل استرس کمک نماید. استرس بررسی و کنترل نشده میتواند باعث ابتلا به انواع بیماری از قبیل فشارخون بالا، بیماری های قلبی، چاقی یا دیابت شود. نشانههای معمول استرس شامل:
افزایش فشارخون
مشکلات تنفسی یا تند نفس کشیدن
کندشدن عملکرد دستگاه گوارش
افزایش ضربان قلب
ضعف سیستم ایمنی بدن
اگر میدانید که روزتان را خوب شروع نکردهاید، پس تلاش برای کنترل PFC نمیتواند چاره کار باشد بلکه در این موقعیت، کنترل هیجانات تنها با دور زدن بخش PFC مغز امکانپذیر است.
دلایل استرس چیست؟
همه ما بشکلی متفاوت به موقعیت های استرس زا واکنش نشان میدهیم. چیزی که برای ما استرس زاست ممکن است برای فرد دیگری عادی باشد. تقریبا هرچیزی میتواند باعث استرس شود و استرس محرکهای متفاوتی دارد. برای بعضی از افراد و بعضی اوقات فقط فکر کردن به یک واقعه میتواند استرس زا باشد.
البته این که افراد بدون هیچ دلیلی احساس استرس نمایند هم ممکن است. احساس ناامیدی، اضطراب و افسردگی میتواند باعث ایجاد استرس ر بعضی از افراد شود.
روش مدیریت استرس برای درمان استرس
مدیریت استرس میتواند به بدن شما منبع استرسزا برای خود را کنترل و یا حتی حذف کنید، دید شما نسبت به یک واقعه استرسزا را عوض کرده، تاثیر استرس برروی بدنتان را کاهش داده و به شما راههایی جایگزین برای مدارا با استرس نشان میدهد.
تکنیک های مدیریت استرس با خواندن کتابها و مقالات در این زمینه یا شرکت در کلاسهای مدیریت استرس بدست بیاید. همچنین با کمک یک مشاور یا روانشناس شما میتوانید استرستان را مدیریت و کنترل نمایید.
معمولا پزشکان از دارو برای مداوای استرس استفاده نمیکنند، مگر اینکه بیمار دچار سایر مشکلات اساسی از جمله افسردگی و اضطراب باشد. در این موارد پزشک با تجویز داروهایی همچون داروهای ضدافسردگی و … برای درمان استرس و بیماریهای مرتبط با آن استفاده نماید.
از جمله روشهایی که برای این کار وجود دارد مدیتیشن است، که در آن بهجای کنترل اندیشهها باید یاد بگیرید آنها را رها کنید. به این کار، درون بینی احساسی نیز میگویند و گفته میشود این کار باعث ساکت کردن مرکز هیجانات مغز بهطور مستقیم و بدون کنترل اندیشهها میشود. وقتی اندیشههای اضطرابی به سراغ شما میآیند به جای گلاویز شدن با این اندیشهها، به آنها اجازه حضور بدهید. آنها را مشاهده کنید. آنها را درک کنید و توجه خود را به موضوعی غیر از اندیشههایتان معطوف کنید، مثلا تنفستان. این کار در ابتدا آسان نیست اما اگر یکی از آن روزهای سخت را شروع کردید، قبل از آنکه جلسهای را شروع کنید که اضطراب شما را بیشتر میکند، میتوانید با این روشها عملکرد موفقتری داشته باشید. همچنین انسان با تمرین کامل میشود. اگر این روش را زیاد تمرین کنید، احتمال دارد در آینده در انجام آن بهتر شوید.
بخش اخلاقی این مطلب چنین است: اگر روز پراسترسی را در محل کار داشتهاید یا با ذهن پریشان به محل کار آمدهاید و لازم است در جلسه استرسآوری حضور داشته باشید، بخش مربوط به اضطراب در مغز خود را دوباره تنظیم کنید، این کار به مراتب موفقتر از صحبت کردن با خودتان در شرایط اضطراب یا داشتن هیجان ناشی از ترس برای موضوعی قریبالوقوع است.
کاری انجام ندهید
یکی از راههای درمان استرس این است که حداقل یک بار در روز، پنج یا ده دقیقه آرام بنشینید و کاری انجام ندهید. به صداهای اطراف، احساستان و هر گونه کششی در گردن، شانه ها، بازوها، سینه و غیره تمرکز کنید.
رابین گیوث، موسس و مدیر مرکز مدیریت استرس مارین می گوید: «این یکی از مشکلترین کارها برای اکثر مردم است. چرا که شدیدا عادت کرده ایم راجع به ارزش کارهایی که انجام می دهیم فکر کنیم. انجام ندادن هیچ کاری یک جنگ واقعی است.» نشستن، به تنهایی ضربان قلب را کاهش می دهد و فشارخون را پائین می آورد، یعنی با دو مورد از آشکارترین تاثیرات استرس مقابله می کند.
همچنین دیدگاه شما را عوض می کند و احساس کنترل بر موقعیتها را افزایش می دهد. جیمز کارمودی فیزیولوژیست و مدیر تحقیقات مرکز تکامل ذهن در دانشگاه ماساچوست می گوید: «مطالعات نشان می دهد که موقعیتهای بسیار استرس زا مواردی هستند که نمی توانیم آنها را کنترل کنیم. ما نمی توانیم گذشته را تغییر دهیم، آینده را هم نمی توانیم پیش بینی کنیم.»
نویسنده: Srini Pillay
مترجم: رویا مرسلی
سایت پزشکی و مجله سلامتی راستینه
یکی از بزرگترین فجایع بشری در 10 محرم سال 61 هـ ق در سرزمین کربلا توسط امویان به وقوع پیوست هنوز نیم قرنی از رحلت پیامبر اسلام سپری نشده بود که فرزند دختر آن بزرگوار را امت خودش به دستور کسی که جانشین ظاهری آن حضرت بود به شهادت رساندند و فجایع عظیم دیگری از جمله بریدن سر کشتهها و غارت اموال و به اسارت گرفتن اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ مبادرت ورزیدند.
وقایعی که بعد از شهادت امام حسین ـ علیهالسلام ـ از کربلا تا مدینه برای اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ اتفاق افتاد خیلی بیشتر از آن است که بتوان آنها را در پاسخ یک سؤال و بطور مختصر بیان نمود. همچنین بیشتر وقایع را ثبت نکردهاند و یا اگر ثبت شده به تاریخ دقیق آن اشاره نشده و به طور مطلق به محل وقوع آن اشاره رفته.
حال در پاسخ این پرسش که بعد از شهادت امام حسین ـ علیهالسلام ـ بعد از واقعه عاشورا، باید به اجمال اشاره شود؛
سال 61 هـ ق عصر روز دهم محرم لشکر یزید بعد از اینکه امام حسین ـ علیهالسلام ـ را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند، آن نامردمان به سوی خیمههای حرم امام حسین ـ علیهالسلام ـ روی آوردند و اثاث و البسه و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهلبیت پاک با آن بیشرمان بر سر جامهای در کشمکش بود و عاقبت آن لئیمان جامه را از او میربودند.
دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و حریم او از خیمهها بیرون آمده و میگریستند و در فراق حامیان و عزیزان خود شیون و زاری مینمودند.
بعد از این اهلبیت را با سر و پای برهنه و لباس به یغما رفته به اسیری گرفتند و آن بزرگواران به سپاه دشمن میگفتند که ما را بر کشته حسین ـ علیهالسلام ـ بگذرانید. چون اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ نگاهشان به کشتهها افتاد فریاد کشیدند و بر صورت خود زدند.
بعد از این قضایا عمر سعد ملعون در میان یارانش جار کشید: چه کسی است که اسب بر پشت و سینة حسین ـ علیهالسلام ـ بتازد! ده کس داوطلب شدند و تن حسین ـ علیهالسلام ـ را با سمّ اسبان لگدکوب کردند.
و همان عصر عاشورا بود که عمر سعد سر مبارک امام حسین را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به کوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع کرده و هفتاد دو سر بود و به همراهی شمر بن ذیالجوشن و قیس بن اشعث به کوفه فرستاد.
سپس کشتههای خودشان را پیدا کرده دفن نمودند ولی جنازه بی سر و زیر پای اسبان لگدکوب شده امام حسین ـ علیهالسلام ـ و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان کربلا بود تا اینکه توسط قبیله بنیاسد و به راهنمائی امام سجاد ـ علیهالسلام ـ دفن شدند.
شب یازدهم محرم را گویا اسرای اهلبیت در یک خیمه نیمسوخته سپری نمودند در این رابطه در مقاتل چیزی از احوال اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ نقل نشده ولی میتوان تصور کرد که چه شب سختی را بعد از یک روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمهها و اهانتها و... داشتهاند.
کوچ از کربلا به سوی کوفه
عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور کوچ از کربلا به سوی کوفه را میدهد و زنان و حرم امام حسین ـ علیهالسلام ـ را بر شتران بیجهاز سوار کرده و این ودایع نبوت را چون اسیران کفّار در سختترین مصائب و هُموم کوچ میدهند.
در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمیکنم لحظهای را که زینب دختر فاطمه ـ سلامالله علیها ـ را بر کشته بر خاک افتاده برادرش حسین عبور دادند که از سوز دل مینالید... و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ می فرماید: ... من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینهام تنگ شد و به اندازهای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم بر آید و عمهام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بیتابی نکنم.
گویا اسرای کربلا را دوبار به قتلگاه میآورند، یک دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خیام و به درخواست خود اسرا و یک بار هم در روز یازدهم محرم هنگام کوچ از کربلا و به دستور عمر سعد و این کار عمر سعد شاید به خاطر این بود که میخواست اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ با دیدن جنازههای عریان و زیر آفتاب مانده شکنجه روحی به اسرا داده باشد.
بعد از این که روز یازدهم محرم اسرا را از کربلا حرکت دادند به سوی کوفه به خاطر نزدیکی این دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازههای کوفه و بیرون شهر سپری کرده باشند در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد علیه امام حسین ـ علیهالسلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت مردم کوفه از این پیروزی خوشحال میشوند و جهت دیدن اسرا به کوچهها و محلهها روانه میشوند و با دیدن اسرا شادی میکنند.
خطبه های افشاکننده در کوفه
ولی با خطابههایی که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و خانم زینب ـ سلامالله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد میکند و خودشان را به کوفیان و مردم میشناسانند و به حق بودن قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ اذعان میکنند شادی کوفیان را به عزا تبدیل میکنند. در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت میکردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در کجاوههای جا داده شده بودند و آنان که خیال میکردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شدهاند، جسارت و اهانت میکردند، عدهای هم از نسب اسرا سؤال میکردند با این وضع وارد دارالاماره میشوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوبدستی به سر مبارک میزد و خود را پیروز میدان قلمداد میکرد و کشته شدن امام حسین ـ علیهالسلام ـ را خواست خدا قلمداد مینمود. ولی با جوابهای که از جانب خانم زینب و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ میشنید بیشتر رسوا میشد.
در خبرها آمده که ابن زیاد بعد از آنکه یک روز - یا چند روز بنا به روایتی - سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز به سوی شام حرکت دادند. مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بیادبیهای حاملین سرهای مبارک از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر میکردند.
نقل شده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند. واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علیرغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک ولی شهر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت ماجرا بیخبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله میکردند و بر سرها اهانت مینمودند. سفر شام برای اهلبیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ بسیار تلخ و مصیبتهای دوران اسارت در این دیار، برایشان از سختترین مصیبتها بوده است. وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».
در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و این صحنه از سوزناکترین صحنههایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق میافتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت میکند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس به لبهای مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران میزند.
گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه میدهد و این جسارت بزرگ را میکند. دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی میخواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب روبرو میشود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبهای در مجلس یزید ایراد میکنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره میکند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار میکند .
اسرا در مدتی که در شام بودند بنابر روایتی در یک خرابه صورت زندانی نگهداری میشدند و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع میشدند.
خطیبی جاهل بر منبر رسول خدا
در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و به ذم امام حسین ـ علیهالسلام ـ پرداخت در این حین امام سجاد ـ علیهالسلام ـ فرمود: ای یزید! به من اجازه بده بالای این چوبها روم (منظور میزی بود که خطیب شامی روی آن صحبت میکرد) تا چند کلمهای صحبت کنم که موجب خشنودی خداوند و اجر و ثواب حضار باشد. یزید نپذیرفت. ولی مردم اصرار کردند تا امام به منبر رفت امام خطبهای خواند بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند، که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه میکردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.
از جمله وقایعی که برای اسرای اهلبیت در شام اتفاق افتاد بنا به گفته برخی منابع وفات دختر سه ساله امام حسین ـ علیهالسلام ـ است . از کامل بهائی نقل شده اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ شهادت پدران را از کودکان خردسال پنهان میداشتند. و به آنها میگفتند که پدر شما سفر کرده، تا اینکه شبی دختری از امام حسین ـ علیهالسلام ـ به نام رقیه از خواب بلند میشود و بهانه بابا را میگیرد و ضجه و ناله میکند و همه اهل خرابه با این کودک همنوا میشوند تا اینکه سر امام را در طشتی میآورند خانم رقیه سر را به بالین گرفته و با آن سر درد دل میکند. پدر بعد از تو محنتها کشیدم بیابانها و صحراها دویدم.
بعد از مدتی دیدند که سر به یک طرف افتاد و کودک هم طرف دیگر او را حرکت دادند. دیدند که جان به جان آفرین تسلیم کرده بعد از اینکه مردم شام بوسیله خطابههای حضرت زینب و امام سجاد ـ علیهماالسلام ـ شناخت کامل از اسرای اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ یافتند یزید تحت فشار افکار عمومی و جهت جلوگیری از رسوائی بیشتر سه پیشنهاد از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را خواست اینکه سر امام حسین را پس دهد، چیزهائی که غارت شده برگردانند، اسرا را در صورت کشتن امام سجاد با یک فرد امین به مدینه روانه کند ولی یزید سر امام را پس نداد و از کشتن امام منصرف شد و پیراهن کهنه امام حسین ـ علیهالسلام ـ را با مقداری پول پس داد و اجازه داد که اسرای اهلبیت در شام برای شهدای کربلا عزاداری کنند. بعد از اینکه مدتی اسرا در شام مقیم بودند یزید از قتنه مردم بیمناک شده و از نعمان بن بشیر، که قبلاً امیر کوفه بود، خواست فردی پارسا و امین همراه اسرا آنها را بنا به خواست خودشان روانه مدینه نماید. راوی میگوید: هنگامی که اهل و عیال امام حسین ـ علیهالسلام ـ از شام برگشتند و به عراق رسیدند از راهنمای کاروان خواستند که آنها را از راه کربلا عبور دهد و ایشان قبر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را زیارت کنند و چند روزی بعد از رسیدن به کربلا مشغول عزاداری و سوگواری برای امام و شهدای کربلا بودند.
گویا خروج اسرا از شام به طرف مدینه در بیستم صفر 61 بوده یعنی مدت 20 روز از ورود به شام تا خروج از آن طول کشیده، بعد از زیارت قبور شهدای کربلا راهی مدینه شدند و بالاخره زینبی که با برادران و اقوام خویش از مدینه خارج شده بود بدون برادر و خویشان و با رنج سفر و داغ شهداء و مصیبتهایی که در طول این مدت دیده بود وارد مدینه شد.
باید در پایان نیز خاطر نشان شد که در این مختصر نمیشد همه وقایع اتفاق افتاده از کربلا تا شام و مدینه را توضیح داد و همچنین در اکثر منابع تاریخی به تاریخ دقیق خیلی از وقایع اشاره نشده بود و لذا به این خاطر از پرسشگر از اینکه نتوانستیم تاریخ دقیق را یافته و ذکر کنیم عذرخواهی میکنیم.
برای مطالعه بیشتر میتوان به منابع زیر مراجعه کرد:
1. کتاب الارشاد از شیخ مفید(ص).
2. حیاة الامام الحسین بن علی(ع) باقر شریف قرشی.
3. ریا حسین الشریعة، ذبیحالله محلاتی.
4. زندگانی ابا عبدالله الحسین، عمادزاده.
پینوشت:
برای دستیابی به ماخذ به پایگاه اندیشه قم به عنوان منبع این مقاله مراجعه شود
برگی از خداوندگان شعر
سکه ی این مهر از خورشید هم زرین تر است
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین تر است
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
می روی اما بدان دریا ز من پایین تر است
ما چنان آیینه ها بودیم ، رو در رو ولی
امشب این آیینه از آن آینه غمگین تر است
گر جوابم را نمی گویی ، جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است
سنگدل! من دوستت دارم ، فراموشم نکن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین تر است
فاضل نظری
»»» لینک به سایت جامع شعر و ادب " خداوندگان شعر "