جامعه / زنان / ورزش
دختر 6 ساله ای به نام "کیلان" از تکزاس به عنوان کوچک ترین رکورد دار حضور در مسابقات حرفه ای نیمه ماراتن در دنیاست.
|
یک مادر و دختر تگزاسی به خاطر حضور در یک نیمه ماراتن حرفه ای در امریکا به سوژه ای رسانه ای تبدیل شده اند. علت آن هم حضور دختر 6 ساله "کیلان" به عنوان کوچکترین رکورد دار حضور در مسابقات حرفه ای نیمه ماراتن در دنیا شدند .
"کیلان" 6 ساله به همراه مادرش توانست با حضور در یک نیمه ماراتن حرفه ای در آمریکا در نوامبر 2013 به عنوان کوچکترین رکورد دار حضور در مسابقات حرفه ای نیمه ماراتن در دنیا شود . او موفق شد مسیر 13.1 مایلی مسابقه را در زمان 2 ساعت و 47 دقیقه و 30 ثانیه در کنار مادرش به اتمام برساند و رکورد دوی ماراتن زنان را بشکند .
وی هم چنین توانست عنوان جوان ترین فرد حاضر در مسابقات حرفه ای نیمه ماراتن در دنیا را از آن خود کند. این دختر کوچک به تشویق مادرش و در کنار او در این مسابقات شرکت کرد و تا پایان مسابقه هم پای بزرگسالان به تلاش خود ادامه داد.
او علاوه بر حضورش برای یک مرکز خیریه کمک به زنان بی سرپرست باردار که در محل اقامتش فعالیت می کند پول جمع آوری کرد که مبلغ آن به حدود 3 هزار دلار رسید.
مادر او می گوید علاقه وی به دویدن از سنین خیلی پایین در او وجود داشته است به طوری که از سن 4 سالگی تمرین دویدن را در کنار مادر و پدرش که هر دو از دونده های خوب امریکایی هستند آغاز کرده است.
خانم " گلاس" مادر او می گوید: بعد از مشورت با پزشک و زمانی که متوجه شد واقعا خطری دخترش را تهدید نمی کند تصمیم گرفت او را در مسابقات ثبت نام کند. او معتقد است دخترش می تواند در سن 10 سالگی در یک ماراتن واقعی شرکت کند.
کیلان در مورد حضورش در رقابت ها ضمن ابراز علاقه به دویدن می گوید: اگر مجبور نبود در کنار شرکت کنندگان عکس بگیرد و برای جمع آوری پول خیریه توقف کند احتمال داشت رکورد بهتری داشته باشد.
منبع : صراط نیوز
جامعه / اخلاق ذاتی / اخلاق اکتسابی
همیشه من و گاهی او ........
دائما أنا أو أحیانا هو
رابطه ی فکری مهم تر از رابطه ی خونی است ...
بعضی آدم ها در ذهن آدم یکبار برای همیشه خلق می شوند
ارزش شناسی معرفتی است که موضوع آن ارزش ها است. ارزش شامل کلیه باورداشت ها و ترجیحات یک فرد یا گروهی از افراد است. بعضی از فلاسفه فونکسیون اصلی فلسفه را در عصر مدرن تبیین ارزش ها و هدف های بنیادین برای حیات بشر می دانند. ارزش های اخلاقی در حیات فردی و جمعی بشر نقش بسزا و مهمی به عهده دارند.
بنیادی بودن اخلاق در حیات بشر به گونه ای است که تاثیر آن را می توان در همه حوزه ها و به ویژه ساحت سیاست به عینه مشاهده کرد. ارزش های اخلاقی و رعایت آنها در حیات سیاسی موجبات تفاهم، تساهل، همیاری، احترام به حقوق دیگران و... و عدم عنایت به ارزش های اخلاقی سبب استثمار، رشد دیکتاتوری، از بین رفتن حقوق و آزادی های فردی و جمعی و... می شود.
لغت و معناشناسی اخلاق
کلمه اخلاق؛ (روحیه؛ پند؛ معنی، سیرت ) یا «خُلق» (بالضم) ، Moralityاز نظر لغت، جمع خلق است. این کلمه زمانی به کار می رود که شخص صفت نفسانی یا ملکه راسخه، و یا حالتی که در نفس او رسوخ کرده، را دارا باشد. درنهایت ؛ معنای اخلاق یعنی: بهبود روابط انسان با خدا(خدامحوری)، با خود(خودباوری و عزت نفس )وبا دیگران(مردم داری ).
همه بخش های اخلاق در نهایت به نزدیک شدن انسان با خدا ختم می شوند. درارتباط با خدا ؛اخلاق بندگی یا خدامحوری: انسان نسبت به خالق و آفریدگار خود، وظایف اخلاقی دارد. هر کسی احساس می کند هر چه دارد از خدای متعال است و تنها با عبادت معبود حقیقی هستی آرامش می یابد.
درارتباط با خود ؛اخلاق فردی: هر انسانی نسبت به خود نیز وظایفی دارد. در ارتباط با دیگران ؛ اخلاق اجتماعی: یکی از مهم ترین بخش ها و وظایف اخلاقی یک مسلمان، ارتباط اخلاقی او با جامعه و محیط پیرامون است (اعم از محیط خانواده و جامعه). فضایل و رذایل ناظر به رابطه فرد با سایر انسان ها در اخلاق اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد.
پیامبر اکرم (ص)از خداوند طلب مىکند که صفات نفس او را همچون صفات بدنش نیکو فرماید. " اللهم حسن خلقى کما حسنت خلقى" بار خدایا خلق مرا همچون خلقتم (بدنم) نیکو گردان .
بنابراین اخلاق یعنى صفات نفسانى انسان هر گاه گفته شود که شخصى داراى اخلاق نیکو است، منظور این است که صفات نفسانى او نیکواست. اعمال انسان متناسب با ویژگىهاى نفسانى اواست؛ یعنى اگر صفات نفسانى کسى نیکو باشد اعمال او هم نیکو خواهد بود.اخلاق حوزهای است که در آن با مفاهیمی چون باید، نباید، خوب و بد وهنجارها و نابهنجارها روانی و اجتماعی سرکار داریم.
این مفاهیم ویژه تنها به فعل ارادی و اختیاری انسان تعلق میگیرد . یعنی ما به کسی میگوئیم باید این کار را بکنی یا این کار تو بد است یا خوب» ؛ در واقع از خود اراده داشته باشد. به کسی که مجبور است کاری را انجام دهد نمیگوئیم این کار را نباید انجام دهی، چون قدرت ترک آن را نداشته است. تعریف دیگر اخلاق: مجموعه ملکات نفسانی و صفات و خصائص روحی است .
علم اخلاق، راه هاى آراسته شدن به خصلت هاى نیک و دورى گزیدن از خصلت هاى ناشایست را به انسان آموزش مىدهد.
موضوع اصلى علم اخلاق، نفس انسانى است، که محل استقرار خوی وخصلت های نیک و بد است و سبب انجام کارهاى پسندیده و ناپسند مىگردد. انسان علاوه بر نیاز به آموزه های اخلاقی محتاج الگوی اخلاقی نیز می باشد این احتیاج از ابعاد مختلف قابل بررسی است ؛
1 - از جهت شناخت کمالات وجودى خود و ارزشها و تکالیف اخلاقى؛
2- از جهت یافتن و حفظ انگیزه حرکت؛
3 - از جهت هدایت عملى و به کار بردن شناختها در مقام عمل.
اخلاق درزندگی انسان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا انسانیت انسان وقتی شکل می گیرد که ارزشهای اخلاقی در وجود او متبلور شود.هرانسانی را به میزان ظهور ارزشهای اخلاقی در افکار و گفتار و رفتار ارزیابی می گنند، اولین نمودی که از یک شخص در جامعه ظاهر می شود اخلاق آن فرد است. فضائل اخلاقی مطلق است و همه آن را می پسندند.
به همین دلیل وقتى کسى همواره اعمال خوبى انجام مىدهد، مىگویند اخلاق او خوب است وکسى که همواره اعمال بدى انجام می دهد می گویند اخلاق او بد است.
بد اخلاق کیست ؟
بداخلاقی زهر کشنده و از پلیدیهای رسواکننده و از رذیلتهای آشکار است و انسان را از جوار رحمت پروردگار دور میسازد و صاحب اخلاق بد خودش را در زمره پیروان شیطان قرار میدهد. اخلاق بد از درهایی است که از دل به سوی آتش افروخته حق گشوده شده، آتشی که بر دلها چیره می شود. چنان که اخلاق خوب درهایی است که از دل، به نعمت های بهشت و جوار رحمت پروردگار گشوده شده است.
از نطر لغوی و معنایی اخلاق برگرفته از ماده «خَلق» (بالفتح) به معنای صورت ظاهری است و «خُلق» (بالضم) به معنای صورت باطنی است.
صورت باطنی اخلاق هر انسان هم چون صورت ظاهریاش دارای هیئت و ترکیبی زشت یا زیباست. راغب در مفردات هر دو را (خَلق و خُلق) در اصل یکی میداند، لکن «خَلق» (بالفتح) را مخصوص شکلها و هیئتهایی میداند که باچشم و بصر درک میشوند و «خُلق» (بالضم) را به سجایا و قوایی که با بصیرت قابل درکاند.
مجمعالبحرین «خُلق» (بالضم) را به سجیه و کیفیت نفسانی که افعال از آن به آسانی صادر میشود، معنا کرده است.
علمای اخلاق برای آن تعاریفی ذکر نمودهاند. ابن مسکویه چنین میگوید:«خلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت میکند، بیآنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد.»
پس سلسله صفاتی که در نفس و روح انسان ثابت و ریشهدار است و به صورت ملکه شده و به راحتی منشأ صدور اعمال خوب یا بد میشود، اخلاق نامیده میشود. گاهی این افعال و اعمال شرعاً و عقلاً پسندیده است که به آن اخلاق نیکو و گاهی ناپسند است که به آن اخلاق بد میگویند
دکتر حسین ابراهیمیمقدم، روانشناس بالینی در باره شخص بداخلاق می گوید؛ زندگی یعنی گزینش. شما در زندگی معمولا میتوانید کسانی را که مایلید با آنها روابط دوستانه داشته باشید، انتخاب کنید اما گاهی شرایطی پیش میآید که مجبورید با کسانی ارتباط برقرار کنید که علاقهای به برقراری رابطه با آنها ندارید. بداخلاقها نمونه بارزی از این افرادند.
بداخلاقها کسانی هستند که بیشتر مردم تمایل دارند کمتر با آنها برخورد و ارتباط داشته باشند. مثلا افرادی که از کاستیها، ناکامیها و ضعفهای دیگران احساس خوشحالی میکنند؛ افرادی که مصرانه در همه کارهایی که ربطی بهشان ندارد دخالت میکنند؛ افرادی که در برخوردهایشان نزاکت اجتماعی و ادب را رعایت نمیکنند و افرادی از این قبیل.
حالات نفسانی اخلاق
آیت الله مصباح در دروس فلسفه اخلاقی می گوید ؛اخلاق هرشخص متناسب با افعالی است که متناسب با آن صفت هست و بدون نیاز به فکر کردن، سنجیدن از انسان صادر شود. مثلاً خلق سخاوت یک حالت نفسانی است که کسانی که این خلق را دارند در موقع بذل و بخشش دچار تردید نمی شوند بلکه این حالت، انسان را از این که درباره کاری که می خواهد انجام دهد تفکر کند یا شک و تردیدی در انجامش داشته باشد بی نیاز می کند نکته قابل توجه این که در مفهوم خلق، ذاتی و فطری بودن خصلت ملاحظه نشده و هم چنین منشأ این خصلت یا ویژگی آن، مشروط به تکرار عمل نشده است.
کلمه اخلاق از نظر اصطلاح علم اخلاق، در دو مورد استعمال می شود؛ 1ـ جائی که شخص عملی را انجام دهد و لو علت آن ملکه راسخه نباشد و حتی با تأمل و فکر انجام شده باشد. 2ـ به عنوان صفت فعل به کار می رود، یعنی کار اخلاقی که منظور تنها صفات نفسانی نیست. وقتی می گویند فلان کار، اخلاقی است، یعنی متصف به فضیلت و خوب است و یا فلان کار غیر اخلاقی است یعنی متصف به رذیله و ناشایسته است. معادل واژه اخلاق، «سیره» است .
در بررسی های بدست آمده اخلاق به معنایی که به آن اشاره شد، امری اجتماعی و فرد کاشف آن است. اخلاق مانند زبان، مذهب و... قبل از فرد اخلاقی وجود دارد و فردِ، داخل آن می شود و با رفتار اخلاقی در آن سهیم می گردد و پس از فرد نیز به وجودش ادامه می دهد. البته اجتماعی بودن به معنای وجود نظامی حاکم بر ارتباطات افراد نیست، بلکه وجود اخلاق در یک جامعه می تواند ساخته و پرداخته یک فرد باشد.
روانشناسی و اخلاق
تعریف روانشناسی معاصرروانشناسی را علم رفتار تعریف کردهاند. رفتار یعنی واکنشهای یک فرد در محیط و در یک زمان معین.
هدف از این علم آن است که بتوانیم رفتار یا عکسالعملهای خود و دیگران را در یک محیط و یک زمان خاص مطالعه کنیم. البته ناگفته نماند که روانشناسی دارای مکاتب مختلف (مثل رفتارگرایی،: شناختی،تحلیلگری و...) و شاخههای متفاوت (مثل بالینی، اجتماعی، فیزیولوژیک و...) است، که طبق این مکاتب و آن شاخهها تعاریف مختلفی برای آن ارائه شده که طبیعتاً هدف، مسائل و موضوع آنها نیز متفاوت میشود، اما نمیتوان ادعای عدم پیوستگی و عدم تعامل آنها را کرد.
روانشناسی اسلامی
روانشناسی اسلامی علمی است که مایههای علمی خود را از آموزههای دین اسلام گرفته است. طبق این گفته میتوان روانشناسی اسلامی را چنین تعریف کرد: مطالعه منظم آثار پدیدهها و عملکرد نفس انسانی از تکوین جنینی تا حیات پس از مرگ با استفاده سنجیده از روشهای متناسب، و موضوع روانشناسی اسلامی روح یا نفس انسانی است و مسائل و محتوای روانشناسی اسلامی را میتوان بر بنیان دو محور نیازهای طبیعی وجسمی نفس از یک سو و شؤون وجودی آن از سوی دیگر شناسایی کرد.
ارتباط علم اخلاق با روانشناسی
در روانشناسی اصل وجود نفس و ابعاد آن اول در روانشناسی بحث میشود و سپس نوبت بحث از اخلاق ؛یعنی این که این نفس باید چه کند چه نکند ،پس روانشناسی خود را مقدم بر علم اخلاق می دارد .
روانشناسان معاصر می گویند ؛ روانشناس به ما کمک میکند تا در اخلاق اجتماعی ، همانند ایثار، احسان، اهانت، غیبت موفقتر باشیم به عنوان مثال چگونه و با چه ترفندی به کسی تذکر بدهیم که او احساس کوچکی و خرد شدن نکند.
روانشناسی معاصر برنامههای زیادی برای اصلاح و تغییر رفتار به ما ارائه میدهد از سویی ما نیز به این برنامهها برای تغییر رفتارهای زشت و عادات ناپسند نیاز داریم تا آراسته به اخلاق پسندیده شویم.
رعایت اخلاق ؛ مانند :توجه به فطرت، وجدان، عقل و ترک حسد، کینه و... انسان را از بسیاری از تعارضهای درونی که منشأ بیماریهای روانتنی است مثل سردرد، زخم معده، نجات میدهد.
به وسیله اصول روانشناسی میتوانیم در امر تربیت اخلاقی کمک بگیریم. روانشناسان امروزه برای بسیاری از بیماران خود توجه به اخلاق چون دعا، امید و... را توصیه میکنند و عقیده دارند که کسانی که برای خود تکیهگاهی قدرتمند، عالم و حکیم (خدا) دارند هیچگاه در زندگی احساس پوچی، یأس و شکست نمیکنند.
امروزه بسیاری از روانشناسان برای کمک به برخی از بیماران از شیوه معنا درمانی کمک میگیرند. اما ناگفته نماند که اخلاق به ما اجازه نمیدهد که از روانشناسی معاصر برای منفعتطلبی به هر شکل کمک بگیریم مثلاً ممکن است روانشناسی معاصر و اخلاق انتفاعی در صنعت، اصولی را تجویز کنند که با اخلاق اسلامی مغایر باشد.
ارتباط اخلاق و روانشناسی اسلامیچون که موضوع هر دو یکی است ارتباطهای تنگاتنگی دارند. روانشناسی اسلامی بطور گسترده از اصول اخلاقی برای رفتار، تغییر رفتار، علاج بیماری و ... کمک میگیرد.
روانشناسی اخلاقی
جولیا درایور می گوید ؛ روانشناسی اخلاقی آن حوزه تحقیقاتی است که ماهیت احوال روانی مرتبط با اخلاق ـ احوالی مانند نیات، انگیزهها، اراده، استدلال، عواطف اخلاقی ؛مانند احساس گناه و شرم و باورها و نگرشهای اخلاقی ـ را بررسی میکند. گستره ی روانشناسی اخلاق، مفاهیم مربط مانند ؛ فضیلت، منش و خودآئینی را نیز شامل میشود. عموماً آن را کوششی توصیفی و نه هنجاری تصور کردهاند، البته همیشه این معنا در مورد آن صدق نمیکند.
اخلاقی که از ناحیه اجتماع همه گیر شده باشد،دارای ضمانت های اجرایی است و کاکرد هایش هم اجتماعی می باشد . بنابر این، پس از فرایند درونی شدن اخلاق، هرگاه فرد رفتار اخلاقی داشته باشد آن را متخلق به اخلاق شمرده و این سرشت اجتماعی را به اخلاق نسبت می دهیم. غیر از این مورد، نظام حاکم بر شخص که بر گرفته از غیر اجتماع است، چیزی در مقابل مصلحت اندیشی است. این نظام حاکم، مجموعه رفتار های دائمی فرد است که در زوایای زندگی او تبلور دارد . اگر اخلاق را نظام اجتماعی در نظر بگیریم، از یک سو شبیه حقوق و از سوی دیگر مانند قرارداد و آداب اجتماعی است.
بنابر سنت معمول، دو رویکرد متفاوت به روانشناسی اخلاق، تشخیص میتوان داد. رویکرد نخست، رویکرد مقدم بر تجربه به فهم روانشناسی اخلاق و اهمیت و کارکرد احوال روانی است. رویکرد دوم، رویکرد تجربی است که شواهد مربوط به اهمیت، کارکرد و تحول آن احوال را بررسی میکند. عزیمتگاه هر دو گرایش شهودهای درک متعارف است دربارة طرز تلقی مردم از اخلاق، نوع و نحوة تصمیمگیری اخلاقی آنها و شرایطی که تحت آن دستخوش عواطف اخلاقی واقع میشوند. ممکن است این شهودها بر تاریخ بلند مشاهدات مربوط به رفتار بشر مبتنی باشند و یا اینکه صرفاً نتیجةانتخاب طبیعی باشند و البته این انتخاب به شباهت در فکر که خودش میتواند انعطافپذیر باشد، منتهی میشود. به هر تقدیر، درک متعارف، مبنای اصلی برای پژوهش در روانشناسی اخلاق است.
گرایش مقدم بر تجربه به تحلیل مفهومی احوال روانی ذیربط و پیوندهای آنها، مبادرت میکند. برای مثال، بحثی مطرح است دربارة اینکه آیا عقل به تنهایی میتواند محرّک باشد یا نه؟ چه چیزی اعمال ما را تبیین میکند؟ آیا وقتی به بنیاد خیریه کمک میکنم دلیلم برای این کار صرفاً آن است که معتقدم آن بنیاد به افراد نیازمند کمک خواهد کرد یا من هم نیاز دارم که مایل به کمک کردن به آنها باشم؟ این پرسش، ما را وارد در موضوع تمایز میان باور و تمایل میکند. یک دیدگاه، که سابقهاش را لااقل میتوان تا دیوید هیوم رساند، معتقد است که باورها امور واقع و قابل صدق و کذباند. از سوی دیگر، تمایلات، ارزش صدق ندارند. و اساساً محرک آدمی، تمایلات است.
آیا اخلاق، فطری و ذاتی است یا نه؟
در این زمینه بررسی های انجام گرفته است. از آن جا که برخی خُلقیات در هر دوره ای نمود پیدا کرده و پس از آن دوره، شکل و نوع خُلقیات تغییر کرده معلوم می شود که همه خُلقیات ذاتی نیست.
گرایش و کشش، نقش محرک و زایندگی نخستین را در رفتارهای ارادی انسان دارد. میل بر دو گونه است:
1ـ میل طبیعی
اموری که فطری اند تحت عنوان گرایش ها و امیال انسان مورد بررسی قرار گرفته اند که اصولاً از ویژگی های روحی انسان است
2ـ میل شعوری.
گرایش و میل شعوری نیز بر دو گونه تقسیم می شود. نخست گرایش های حیوانی مانند : غریزه، حب ذات، تغذیه، غریزه بقا نوع بشر و سپس گرایش های انسانی که این گونه تمایلات از روح و انسانیت انسان نشأت گرفته است. از جمله این گرایش ها: حقیقت جویی، فضیلت خواهی، زیبایی خواهی، پرستش، جامعه گرایی، جاودانگی، قدرت جویی، می باشد.
فضیلت خواهی
یکی از گرایش های اصیل در حوزه روان، میل و گرایش انسان به فضایل و یا ارزش های اخلاقی است. انسان به صورت طبیعی به ارزش های اخلاقی مانند عدالت، صداقت و همانند آن ها گرایش دارد، چنان که به صورت طبیعی رذایل اخلاقی یا ضد ارزش ها را زشت و ناپسند می داند. درباره این گرایش، و منشأ و ارزش آن، آراء گوناگون و مباحث مبسوطی در فلسفه اخلاق مطرح است، برخی گمان کرده اند به گونه ای بازگشت این گرایش به گرایش مادی و منفعت طلبی است، اما این تصور نابجا است زیرا اگر هیچ گونه منفعت یا سود مادی فرض نشود، باز گرایش به ارزش های اخلاقی وجود دارد و اگر فضیلت خواهی به نوعی به سودجویی باز گردد این سود، سود روحی ـ روانی است نه مادی.
خلقیات بر دو قسم است : قسمی از آن پایدار است و در تمام ادوار وجود دارد که نشان از فطری بودن است و قسمی هم ناپایدار و مقطعی است، به همین لحاظ خُلقیات، اخلاق ذاتی نیست. البته آن جا که عقل بود و نبود خلقی را تایید کند در پایدار بودن و نبودن آن تأثیر دارد.
ظاهرش شیک و باکلاس است ولی نه آنقدر که چیز متفاوتی در پوشش و مدل موهایش به چشم بیاید. اگر حرف هایش را نشنوی، باور نمی کنی که حقوق ماهیانه یک کارمند پول توجیبی یک روزش است. در حرف هایش غیر از بی خیالی مایه دارانه، نشان خاصی از تجمل و بچه پولداری نیست. حتی پیج بچه پولدارهای تهران را هم ندیده است و فقط از این ور و آن ور تعریف هایش را شنیده است....
ماهی 40 میلیون پول تو جیبی می گیرم
برای گپ زدن به شعبه ولی عصر یکی از کافه های زنجیره ای که پاتوق همیشگی اش است، دعوت مان می کند. ظاهرش شیک و باکلاس است ولی نه آنقدر که چیز متفاوتی در پوشش و مدل موهایش به چشم بیاید. اگر حرف هایش را نشنوی، باور نمی کنی که حقوق ماهیانه یک کارمند پول توجیبی یک روزش است....»»»» ادامه گزارش
مرا بشناس !!!
جامعه / ترانس سکشوالیسم Trans.s.e.x.ual/ روانشناختی اجتماعی
اولین جراحی تغییر جنسیت در ایران وقتی انجام شد که فریدون ملک آرا بعد از چندین مرحله پیگیری توانست مجوز این جراحی را از حضرت امام دریافت کند و به مریم ملک آرا تبدیل شود.
قبل از این تاریخ، تغییر جنسیت دو جنـ.سیها کم و بیش وجود داشت، ولی تغییر جنسیت یک فردی که از نظر ظاهر سالم بود، چیز عجیب و جدیدی محسوب میشد.
اولین تغییر جنسیت در انگلستان در فاصله سالهای ۱۹۴۲-۱۹۴۸ میلادی اتفاق افتاد که دختری به نام لورا دیلون تغییر جنسیت داد و پسر شد و نام مایکل دیلون را برای خود انتخاب کرد.سابقه تغییر جنسیت در آمریکا، به عنوان یک موضوع پزشکی، به سال ۱۹۵۲ میلادی باز میگردد . نخستین تغییر جنسیت در کشور مصر در سال ۱۹۸۲ میلادی اتفاق افتاد، که جوان نوزده سالهای به نام عبدالله تغییر جنسیت داد و نام سالی را برای خود انتخاب کرد.
مشاوره های ضروری و اطلاع رسانی متخصصانه
قبل از این که به موضوع S.T (ترانس سکشوالیسم ) یا همان افراد ترانس( دوجنسیتی ) که از لحاظ بدنی و خصوصیات جسمی جنسی - کروموزمی، هورمونی و دستگاه تناسلی- کاملا مانند یک مرد یا زن طبیعی هستند بپردازیم ،این پیام ها را بخوانید .
درخصوص ترانس سکشوالیسم ، به یک سایت برخوردم که خدمات مشاوره ای اینترنتی به ترانس ها می داد .
البته از این گونه پیام ها در سایت های مشاوره ایی یا درمانی متخصصین اعصاب و روان و سکسولوژی و اختلارفتاری و جنسی در مردان و زنان به وفور یافت می شود ..
سلام آقای دکتر
وقت بخیر
آیا تست، یا آزمون خاصی هست که از طریق آن بشه به ترانسکشوال بودن طرف پی برد؟
من واقعا مستاصل موندم که ترنس هستم یا گی؟
برای تشخیص میشه به شما مراجعه کنم؟
***
آقای دکتر سلام
شما در حوزه ی ترنسکشوالیسم هم میتونید مشاوره بدید که من بیام خدمتتون؟؟
من مدتهاست با اختلال هویت جنسی دارم میسازم اما خسته شدم
باحترام
***
آقای دکتر سلام
من یک ترانس سکشوال سی ساله میشناسم که بدلیل این که در خانواده مذهبی زندگی میکرده و این مسئله را نمیتونسته به خانوادش بگه از خانه فراری شده و شب ها در خرابه میخوابه و روزها تو مسجد گدایی میکنه. اگه راهکاری بدید ممنون میشم. آیا ببرمش پزشکی قانونی یا پیش سکس تراپیست ؟ اگه میشه به طور واضح بگین کجا ببرمش؟ البته لازم بگم افسردگی حاد داره و یه چیزهایی مصرف میکنه که نمیدونم چیه....
****
سلام اقای دکتر
من یک ترنس هستم من نمی دانم هزینه تغیر جنسیت چقدر است ؟ لطفا برای من هزینه اش رابنویسید وآیا در شهر ب... روانپزشک مجرب هست برای ترنس؟
****
اینها نمونه ای از دهها سوالات و خدمات مشاوره ای بود که درسایت جناب دکترشمشیری
مطرح شده است .متاسفانه کمتر دیده شده است خانواده ها و حتی مسئولین مرجع و پی گیر به این سایت ها مراجعه کنند و حتی رسانه های گروهی و اینترنتی کمتر به مشکلات و معضلات فراوان فرهنگی ، اجتماعی ، جنسیتی و حتی هزینه های درمانی سنگین تغییر جنیست می پردازند و از بیان آن ها ابا دارند .
چرا ترانس سکشوال ها را نمی بینیم ؟
افراد دارای اختلال در هویت جنسی ( ترانس سکشوال ) ؛ در ایران به عنوان یک شهروند دارای حق و حقوق جنسیتی محکوم به فراموشی هستند. نه تنها از سوی مرجع و نهاد حقوفی ، بلکه از سوی جامعه و حتی در نزد عزیزان خود ، افراد، مادر، خواهر، برادر و پدر، به عنوان یک فرد صاحب حقوق فردی ، اجتماعی ، طبیعی و خانوادگی ، به حساب نمی آیند .
در 99 درصد موارد خانواده به سادگی طردشان می شوند . آنان حتی در حاشیه ذهن جامعه جایی ندارند و گویی هیچ گاه نبوده اند! و همیشه حاضرینی محسوب می شوند ، که همیشه غایب اند! و انگار پدر ، هیچ گاه پسری نداشته و یا آن مادر، هیچ گاه دختری نزاده است.
به گفته ی مینا ام تو اف : خاطره ای ، جشن تولدی هم ازشان در هیچ آلبوم عکس خانواده نیست و حتی برای دلخوشی یا سرریز قطره ای اشک ، هیچکس برایشان دلتنگ نمی شود و اصلا این افراد هیچ اند و در فراموشی مطلق و محض. حتی برای آن تعداد معدود که خانواده به اکراه می پذیرد با واقعیت او کنار بیاید، مشکلات کم نیست،محدودیت ها و اجبارها گاه چنان وسعت می گیرد که آنها در سکوت و انزوا فرو می روند و در نهایت در حسرت «زندگی» جان می دهند؛ اگر پیش از تحمل این همه درد ، رنج ، غربت ، سرکوفت ، تحقیر ، استهزاء ، ناملایمات ، بی توجه ای ، بی هویتی و افسردگی و انزوا ، دست به خودکشی نزده یا بر اثر غرور و تعصب خانوادگی ، نامردمی و بز هکاران جامعه کشته نشده باشند.
همه ی صاحبان عدم و اختلال در هویت جنسی از خود ، خانواده ها و جامعه این سوالات را دارند ؛ آیا من خودم هستم ؟ در درون من کیست ،آن که با من هست و بی من است ، چرا مثل خودم نیست ؟ آن که شبیه من است و مثل خودم نیست ، چرا باید مثل او باشم ؟!
ترانس سکشوالیسم یا دوجنسیتی ها را بشناسیم
ترانس سکشوالیسم TS ؛ یا دوجنسیتی ، عارضه ای است که در آن، فرد هویت جنسیتی خود را که با توجه خصوصیات جنسی بدنی اش از هنگام تولد برای او تعیین شده، نمی پذیرد و از لحاظ روانی خود را جزو جنس مخالف می داند.
این افراد می خواهند به عنوان عضوی از جنس مخالف پذیرفته شوند و معمولا با جنس بدنی یا زیست شناختی خود احساس ناراحتی می کنند و ممکن است به "جراحی تعیین مجدد جنسیت" بدنی شان دست بزنند.
افراد ترانس از لحاظ بدنی و خصوصیات جسمی جنسی (کروموزمی، هورمونی و دستگاه تناسلی) کاملا مانند یک مرد یا زن طبیعی هستند و با افراد «اینترسکس» که خصوصیات جسمی بینابینی یا غیرمعمول دارند، متفاوتند.
دکتر" آرون دوور" استاد دانشگاه ویکتوریای کانادا دپارتمان جامعه شناسی معتقد است چهارده مرحله و نوع برای تشکیل و رشد هویت ترنس سکشوالها وجود دارد .
به نظر وی ؛ شناخت یک فرد به عنوان ترنس سکشوال شامل تعدادی مرحله از اکتشافات تحقیقات و تحلیل ها در هر دو بعد و سطح میان فردی و فرافردی میشود و طی سالیان دراز مورد مطالعه بوده است . وی یک مدل از نتایج تحقیقاتش را که شامل چهارده مرحله می باشد و ممکنِ است پیش رو برای یک ترنسکشوال در زندگی پیش فرض شده باشد که آن مراحل بدین شرح هستند:
1-اضطراب دائمی
2- سردرگمی در هویت فردی و جنسی
3-مقایسه های هویتی فردی و جنسی
4-کشف ترنس سکشوالیسم
5-سردرگمی در رابطه با ترنس سکشوالیسم
6-مقایسه های شناختی و هویتی درباره ترنس سکشوالیسم
7-تحمل هویت ترنس سکشوالیسم
8-تاخیر قبل از قبول هویت ترنس سکشوالیسم
9-قبول هویت ترنسکشوالیسم
10-تاخیر و مکث قبل از عمل
11-عمل تغییر جنسیت
12-قبول هویت جنسی درحین عمل و پس از آن
13-انسجام روحی
14-غرور و مباهات نسبت به جنسیت
اکثر ترنس سکشوال ها و اکثر متخصصانی که با آنها کار می کنند معتقدند که به طور نهایی یک مبنا و پایه بیولوژیکی برای افراد ترنس سکشوال پیدا خواهد شد.
برخلاف این که مهم نیست به چه میزان از قوانین زندگی ما بر مبنای ملاحظات بیولوژیکی و زیست شناختی وضع خواهند شد تمام مردم در محیط های اجتماعی ای زندگی میکنند که این اجتماع به اصالت و واقعیت جسم و روحشان معنا میدهد و با طی شدن طول عمر هر کدام از ما در سازواره بیولوژیکی باید یاد بگیریم که چطور خودمان را بفهمیم زمانی که رشد میکنیم و خودمان را با دنیای تغییرات وفق بدهیم....نویسنده در اینجا چهارده مرحله را در پیدایش هویت یک ترنس سکشوال پیشنهاد میکند که این مدل برگرفته و ساخته شده از پیدایش هویت همجنسگرایان هست که توسط یک متخصص بنام کاس در سالهای 1979..1984 و 1990 است.....گرچه تمرکز من بر روی افراد ترنس سکشوال خواهد بود اما کوشش خواهم کرد که مقداری از راههایی را که ذکر خواهد شد برای افراد ترنس جندر هم مورد استفاده قرار بگیرد
این مدل بنا شده بر پانزده سال تحقیقات در زمینه جامعه شناسی و فعل و انفعالات حرفه ای با طیف وسیعی از افراد ترنس جندر است ... به اکثریتی که خودشناختی دارند به عنوان ترنس اف تو ام یا ترنس جندر...این اطلاعات از طریق پیشنهاد من برای تماس با صدها فرد ترنس سکشوال و ترنس جندر و ملاقاتهای رو دررو بنا شده اند و مصاحبه هایی که گاه تا ساعتها به طول انجامیده اند از قبیل مشاوره های خصوصی دیدار افراد در منازل یکدیگر ...مجالس خصوصی...ملاقات ها در مجامع و کنفرانسهای حرفه ای ...در مجالس شام و ضیافتها و حتا در کنار دریا همه و همه به عبارتی دیگر در طیف وسیعی از مجالسِ البته غیر پزشکی .
این مدل بدین دلیل ارائه میشود که تنها دیدگاههایی را فراهم کند که شامل راههایی مشترک خواهد بود که افراد مختلف پیموده اند لذا تصور بر این است که احتمالا شما نیز به عنوان خواننده و احیانا فردی که این راهها را پیموده اید شباهتهایی بین خود و این مدل احساس کنید اما این بدین معنا نیست که مدل ارائه شده تنها و بهترین راه ممکن است و مسلما نتایج متفاوت تری از نتایج رائه شده در آینده به دست خواهد آمد.
● علل
عوامل زیستی و روانی به عنوان علت این بیماری پیشنهاد شده است اما شواهد موجود به نفع علل ژنتیکی و جنینی در ایجاد ترانس سکشوالیسم است. به نظر می رسد که هویت روانی جنسیتی افراد در دوران جنینی و از همان هنگام تولد تعیین شده باشد. در اغلب افراد این هویت روانی جنسیتی با خصوصیات جنسی بدنی مطابقت دارد اما در افراد ترانس میان این دو، ناسازگاری وجود دارد. بررسی ها نشان می دهد افراد ترانس از همان اول زندگی از هنگامی که می توانند به یاد بیاورند، خود را جزو جنس مخالف می دانسته اند. یک دلیل دیگر به نفع این نظریه بررسی افراد اینترسکس (افرادی که دستگاه تناسلی مبهمی دارند) است که در دوران نوزادی مورد عمل جراحی برای تعیین جنسیت قرار گرفته اند. این افراد بعدها ممکن است جنسیت تعیین شده برایشان را نپذیرند و حتی بخواهند به جنس مخالف بدل شوند.
از جمله عللی که برای این عارضه پیشنهاد شده است، تغییرها در «هسته بستری استریا ترمینالیس» (BSTc)، جزئی از هسته های قاعده ای مغز است که تحت تاثیر هورمون های جنسی مردانه (آندروژن ها) در دوران جنینی است. ساختمان این هسته مغزی در میان مردان و زنان متفاوت است. یک بررسی نشان داده که ساختمان این هسته مغزی در ترانس های مردی که می خواهند زن باشند با ساختمان این هسته در زنان عادی شباهت دارد. بررسی های دیگر بیانگر آن است که این بیماری ممکن است منشا ژنتیکی داشته باشد. همچنین شواهدی وجود دارد که قرارگرفتن فرد در دوران جنینی با داروهای هورمونی مانند دی اتیل استیل بسترول (DES) که برای جلوگیری از سقط جنین به کار می روند ممکن است با این بیماری ارتباط داشته باشد.
● شیوع
میزان شیوع این بیماری در آمریکا بر مبنای افرادی که خواستار عمل تغییر جنسیت می شوند، حدود یک در ۳۰ هزار در مردان و یک در یک میلیون در زنان تخمین زده می شود. در بررسی گسترده تری که در هلند بر اساس شمار افرادی که به کلینیک نارضایتی از هویت جنسیتی آمستردام مراجعه کرده اند، انجام شده است، شیوع این عارضه از یک در ۱۰هزار در مردان و یک در ۳۰هزار در زنان تخمین زده میشود.
● آثار
افراد ترانس از همان دوران کودکی احساس می کنند که در بدنی اشتباهی به دنیا آمده اند. احساس افسردگی، احساس درک نشدن به وسیله دیگران، طغیانگری و انزوا ممکن است از سنین پایین در این افراد مشاهده شود. حتی پس از درمان تغییر جنسیت ممکن است ترس از صمیمی شدن با دیگران، ترس از کشف شدن تغییر جنسیت، احساس تنهایی، ناامنی و افسردگی و اعتیاد به الکل یا مواد مخدر در آنها ایجاد شود. بنابراین مشاور گرفتن از روانشناسی یا مددکاری اجتماعی متخصص در این زمینه برای کنار آمدن با این احساسات چه پیش و چه پس از تغییر جنسیت ضروری است.
● درمان
درمان تعیین مجدد جنسیت (SRT) به مجموعه ای از درمان های طبی گفته می شود که برای تغییر جنسیت در افراد ترانس انجام می شود. این درمان ها شامل گزینه های متفاوتی است از جمله «درمان جایگزینی هورمونی» (HRT) برای تغییر دادن خصوصیات ثانوی جنسی فرد به جنس مخالف، جراحی تغییر جنسیت برای تغییردادن خصوصیات جنسی اولیه فرد (تغییردادن دستگاه تناسلی فرد به جنس مخالف)، جراحی زنانه کردن صورت یا برداشتن دائمی موها برای ترانس های مردی که می خواهند زن شوند. با این درمان ها معمولا نقش جنسیتی اجتماعی، نام و وضعیت حقوقی جنسیتی فرد هم تغییر می کند.
افراد ترانس پیش از انجام این درمان ها باید مورد ارزیابی روانی قرار گیرند و تشخیص اختلال هویت جنسیتی در آنها ثابت شود. همچنین لازم است مشاوره برای سازگاری با نقش جنسیتی جدید فرد، اثرها و خطرهای درمان های پزشکی و گاهی درمان های روانشناختی انجام شود. افراد ترانس عموما به تکنیک های روانشناختی برای راضی کردن آنها به پذیرفتن جنس بدنی شان پاسخ نمی دهند و در برخی موارد تنها روش درمانی موثر و منطقی برای آنها جراحی تغییر جنسیت است. ضرورت انجام درمان به خصوص با توجه به میزان بالای مشکلات سلامت روانی، از جمله افسردگی، اضطراب، اعتیادهای گوناگون و نیز میزان بالاتر خودکشی در میان ترانس های درمان نشده مشخص می شود.
این مشکلات را می توان با تغییر نقش جنسیتی فرد یا درمان های جسمی برای تغییر جنسیت تخفیف داد. معمولا این مشکلات روانی به خود هویت جنسی مربوط نیست و ناشی از واکنش های فرهنگی و اجتماعی و انگ زدن اطرافیان است. در واقع بسیاری از افراد ترانس از مراجعه به مشاور پرهیز می کنند چرا که هویت جنسی شان را اصولا مشکلی روانی نمی دانند. مردان و زنان ترانس معمولا پس از ارزیابی روانشناختی اولیه، تحت درمان جایگزینی هورمونی یا داروهای مهارکننده هورمونی قرار می گیرند. در مرحله بعد افرادی که می خواهند تغییر جنسیت بدهند، لازم است دست کم یک سال پیش از جراحی تناسلی به عنوان اعضای جنس مخالف شان زندگی کنند (آزمون زندگی واقعی). در این مرحله شخص نقش جنسیت مورد تمایلش را تمرین می کند. اطرافیان فرد (والدین، اعضای خانواده، دوستان، همکاران و رئیس و...) باید در این باره اطلاعات کافی داشته باشند و نام جدیدی هم برای فرد انتخاب شود.
درمان هورمونی به فرد در نقش اجتماعی جدید کمک می کند. البته موها و صدایش معمولا چندان با درمان هورمونی تغییر نمی کند بنابراین ممکن است گفتاردرمانی یا درمان های زیبایی برای کمک به این تغییر نقش استفاده شود. در صورت موفق بودن این مرحله، با توجه به احساسات شخصی، وضع سلامت، درآمد و سایر ملاحظه ها، درمان های پزشکی دیگر از جمله جراحی تغییر جنسیت انجام می شود. در جراحی تبدیل جنسیت زن به مرد، همیشه پستان ها کاهش حجم داده می شوند و در برخی از موارد آلت تناسلی مردانه ساخته می شود. در جراحی تغییر جنسیت مرد به زن نیز اغلب آلت تناسلی مردانه و بیضه ها برداشته می شود و برای فرد واژن ساخته می شود. پس از انجام این درمان ها نیز مشاوره برای سازگار شدن با شرایط جدید و ارتباط با دیگران انجام می شود. همچنین فرد باید با مصرف مداوم هورمون ها برای تمام طول عمرش کنار بیاید.
ترجمه: دکتر علی ملائکه
»»» بیشتر بخوانید و بدانید
اختلال در هویت جنسی ؛ من ،نه منم !
سامان؛ فرزانه ارسطو رانکشت !من قاتل خویشم انگار ...
هر هفته یک ایرانی تغییر جنسیت می دهد!
احکام تغییر جنسیت از نظر رهبرانقلاب
این ها مریض جنسی اند یا ریاکاران فرصت طلب؟!
منتخبی از استفتائات پزشکی از آیت الله خامنه ای
نظر فقهی آیت الله صافی در خصوص تغییر جنسیت
هر هفته یک ایرانی تغییر جنسیت میدهد
تغییر جنسیت از نگاه فقه بررسی شد
تغییر جنسیت هم «دیبا» را خوشبخت نکرد
نظر فقهای شیعه در مورد تغییر جنسیت
درخواست تغییر جنسیت برای ارث بردن بیشتر!
نظر آیتالله جوادی آملی درباره تغییر جنسیت
تغییر جنسیت در ایران به روایت گاردین
گزارشی از تغییر جنسیت در ایرانروانشناسی ؛ بهداشت روانی ؛ استرس
استرس احساسی است که زمانی به شما دست میدهد، که فشار بیشتر از آنچه شما به آن عادت داشتهاید برشما وارد شود. اساسا بدن انسان در این حالت احساسی استرس زا ، عکسالعملی از خود نشان میدهد که باعث اضطراب شخص میشود وبهطور علمی، فعال نبودن ایناضطاب در بدن غیرممکن است . هرچند این موارد استرس زا موجب بروز عکس العملی است که نه تنها خود شخص را میآزارد بلکه باعث آزار افراد مقابل نیز میشود.
اگر استرس زیاد برای شما اتفاق بیافتد یا مدت آن طولانی باشد، این نوع استرس میتواند از انواع استرس بد باشد. این نوع استرس میتواند با سردرد، ناراحتی معده و مشکل در خوابیدن، همراه باشد. همچنین این نوع استرس میتواند سیستم ایمنی بدن شما را ضعیف کرده و مبارزه با بیماریها را برای شما سخت نماید. به علاوه اگر شما هم اکنون به بیماری و یا مشکلی مبتلا هستید ممکن است استرس آن را بدتر نماید. استرس میتواند شما را حساس، ناراحت و یا حتی افسرده کند.
زمانی که شما دچار استرس میشوید، بدن شروع به ترشح هورمونهایی میکند که سرعت تپش قلب را بالا برده، تنفس شما را سریعتر کرده و میزان انرژی بیشتری به شما میدهد. بعضی از انواع استرس عادی و حتی مفید بوده و بدون آن شما انگیزهای برای فعالیت ندارید. بعضی ها معتقدند این نوع استرس به انسان کمک کرده و زندگی بدون آن بی معناست. اما اگر استرس بیشتر از توان جسمی و روحی ما باشد و زندگی مارا تحت تاثیر قراردهد، استرس بد یا کاهنده نامیده میشود.
عامل استرس یا تنش زا چیست؟
ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد که از صبح، یک روز سخت و پراسترس را شروع کند. شاید مثلا با همسر خود مشاجره داشتهاید یا بهرغم اینکه چندین بار به خود یادآوری کردهاید، باز هم یک قرار مهم را فراموش کردهاید یا پشت سر هم ایمیلهایی دریافت کردهاید که بعضی از آنها تقاضاهای غیر عملی بودهاند.
چنین روزهایی بسیار طولانی به نظر میرسند و تا به خودتان میآیید میبینید که لبخند از صورتتان رخت بر بسته و از روبهرو شدن با مشتریها یا همکاران خود واهمه دارید. اما برای قرار بعدی خود هیجان دارید و میدانید که باید به خودتان بیایید در غیر اینصورت نتایج خوشی به بار نخواهد آمد.
عامل استرس یا تنش زا، عاملی است که میتواند بعنوان محرک عمل کرده و باعث ابتلای شما به استرس شود. استرس احساس تحت فشار بودن است، درحالیکه تنش زا عاملی است که در ما باعث بوجود آمدن استرس میشود و در محیط زندگی ما قرار دارد. بعنوان مثال صداها، افراد ناخوشایند و کسانی که از آنها بدمان میآید، افزایش سرعت ماشین یا حتی بیرون رفتن از خانه همه میتوانند، تنش زا باشند. عموما(همیشه نه) هرچه بیشتر ما با عامل استرس یا تنش زا مواجه شویم، بیشتر احساس استرس مینماییم.
درمان استرس
شاید در نگاه اول قضیه ساده به نظر برسد. چرا نتوانیم دوباره بر موضوعات مثبت تمرکز کنیم؟ یا حتی بهتر از آن، چرا سعی نکنیم به آن موضوع قالب جدیدی بدهیم. با خودتان فکر میکنید «امروز هم تمام میشود.» اگر فکر میکنید زمانی که هیجان زده هستید یا انتظار بدترین وقایع را دارید همچنان متمرکز و بر اندیشه خود مسلط باقی میمانید، پس چگونه است که وقتی یکی از روزهای سخت برای شما پیش میآید روبهرو شدن با آن در عمل چندان ساده نیست؟
استرس همیشگی می تواند به قلب آسیب رساند و حتی گرفتگی شریانهای قلبی را تشدید کند. تحقیقات جدید نشان می دهد این شرایط باعث ایجاد برخی از هورمونهای استرس در جریان خون می شود که ضعف سیستم دفاعی بدن را موجب می گردد و ما را در مقابل بیماریهای عفونی مانند سرماخوردگی و آنفلوآنزا آسیب پذیرتر می کند، همین طور ارتباط تنگاتنگی بین بیماریهایی از قبیل سوزش معده و تبخال تا آسم و سرطان با سطوح بالای استرس در بدن وجود دارد.
افزایش استرس حتی می تواند افت حافظه را با بالا رفتن سن تشدید کند. ولی نگران نباشید. راه های اثبات شده ای وجود دارند که استرس را از بین می برند. در طول این هفته، روزانه یک روش از تکنیک های پیشنهاد شده برای درمان استرس را امتحان کنید. بعضی از آنها بهتر از روشهای دیگر برای درمان استرس اثر می کنند. آنچه مهم است اینست که دو یا سه روش موثر در مورد خودتان را به هنگام افزایش استرس دنبال کنید.
کنترل یا واکنش دررو
بخشی از واکنش ما در برابر استرس جسمی بوده و بر وضعیت جسمانی ما تاثیر میگذارد. زمانیکه ما با یک تهدید یا خطر مواجه میشویم، بدنمان موادی را آزاد میکند که به ما قدرت محافظت (حالا یا فرار با بیشترین سرعت و یا مبارزه با بیشترین توان) از خودمان را میدهد. بعنوان مثال هنگامیکه شما در خانه هستید و زلزله رخ میدهد، با بیشتر شدن سطح این مواد شیمیایی بدن شما سریعتر از همیشه عمل کرده و شما میتوانید با سریعتر بیرون رفتن و یا بیرون بردن خانوادهتان، جان خود و خانوادهتان را نجات دهید.
در یک تحقیق اخیر در آکادمی ملی علوم توسط گروه رایو و همکاران (سپتامبر ۲۰۱۳) علت این امر که چرا وقتی سطح استرس شما بالا میرود تحت کنترل داشتن هیجانات سختتر میشود؟ را پاسخ می دهد .
محققان در این آزمایش دریافتند افرادی که دارای ترس شرطی شده هستند (مثل ترس از رئیس یا فضای جلسات هیاتمدیره) در صورتی که بدون استرس به چنین فضاهایی وارد شوند، توانایی فائق آمدن بر این ترس و آرام کردن خودشان را دارند. اما اگر این افراد از قبل استرس داشتند، این موضوع باعث غیر فعال شدن سیستم «بجنگ یا فرار کن» میشود و در این حالت کنترل اندیشههای فرد بسیار مشکلتر خواهد شد.
بجنگ یا دررو واکنش سیستم عصبی بدن ما به یک واقعه استرس زا است. در این واکنش بدن ما مواد شیمیایی کورتیزول، آدرنالین و نورآدرنالین بیشتری تولید کرده که باعث افزایش ضربان قلب، محمک شدن ماهیچه ها، عرق کردن و افزایش سطح هوشیاری شده و همه اینها به ما برای محافظت از خودمان در موقعیت های خطرناک کمک میکند. در زمان واکنش بجنگ یا دررو سایر عملکردهای بدن که در آن لحظه مورد نیاز نیستند، کاهش فعالیت داده(مانند سیستم ایمنی یا دستگاه گوارش) و همه منابع بدن برروی عملکردهای مورد نیاز همچون افزایش سرعت تنفس، جریان خون، هوشیاری و قدرت ماهیچهها متمرکز میشوند.
اگر یکی از چنین روزهای سختی داشته اید، این استرس میتواند کار شما را برای تحت کنترل داشتن هیجانات خود در مواجهه با رئیس یا هیاتمدیره سختتر کند. در این حالت، هر چه به خودتان یادآوری کنید که «آنچه میتوانی را کنترل کن» یا «فقط یک قدم بردار» نمیتواند به کنترل هیجانات شما کمک کند. علت این امر آن است که وقتی شما به خاطر مشاجره در منزل یا ایمیلهای ناخوشایندی که دریافت کردهاید تحت استرس قرار گرفته اید، این استرس در توانایی شما برای کنترل انتظارات منفی خودکار دخالت میکند و توان کنترل هیجان را از شما میگیرد.
اغلب انجام این کنترل به عهده قشر جلویی مغز PFC است، یعنی ناحیهای از مغز که وظیفه آن مدیریت اضطراب انتظاری بدون هیچ مشکل است. با این وجود، وقتی احساسات شما بهخاطر موقعیت سختی که در آن بودهاید در حال جوشش است، PFC نمیتواند عملکرد نرمال خود را داشته باشد و در نتیجه کنترل استرس با شکست مواجه میشود.
پس چاره چیست؟
استرس میتواند بدن شما، افکارتان، احساساتتان و یا حتی رفتارتان را تحت تاثیر قرار دهد. آشنایی با نشانهها و علایم استرس میتواند به شما در کنترل استرس کمک نماید. استرس بررسی و کنترل نشده میتواند باعث ابتلا به انواع بیماری از قبیل فشارخون بالا، بیماری های قلبی، چاقی یا دیابت شود. نشانههای معمول استرس شامل:
افزایش فشارخون
مشکلات تنفسی یا تند نفس کشیدن
کندشدن عملکرد دستگاه گوارش
افزایش ضربان قلب
ضعف سیستم ایمنی بدن
اگر میدانید که روزتان را خوب شروع نکردهاید، پس تلاش برای کنترل PFC نمیتواند چاره کار باشد بلکه در این موقعیت، کنترل هیجانات تنها با دور زدن بخش PFC مغز امکانپذیر است.
دلایل استرس چیست؟
همه ما بشکلی متفاوت به موقعیت های استرس زا واکنش نشان میدهیم. چیزی که برای ما استرس زاست ممکن است برای فرد دیگری عادی باشد. تقریبا هرچیزی میتواند باعث استرس شود و استرس محرکهای متفاوتی دارد. برای بعضی از افراد و بعضی اوقات فقط فکر کردن به یک واقعه میتواند استرس زا باشد.
البته این که افراد بدون هیچ دلیلی احساس استرس نمایند هم ممکن است. احساس ناامیدی، اضطراب و افسردگی میتواند باعث ایجاد استرس ر بعضی از افراد شود.
روش مدیریت استرس برای درمان استرس
مدیریت استرس میتواند به بدن شما منبع استرسزا برای خود را کنترل و یا حتی حذف کنید، دید شما نسبت به یک واقعه استرسزا را عوض کرده، تاثیر استرس برروی بدنتان را کاهش داده و به شما راههایی جایگزین برای مدارا با استرس نشان میدهد.
تکنیک های مدیریت استرس با خواندن کتابها و مقالات در این زمینه یا شرکت در کلاسهای مدیریت استرس بدست بیاید. همچنین با کمک یک مشاور یا روانشناس شما میتوانید استرستان را مدیریت و کنترل نمایید.
معمولا پزشکان از دارو برای مداوای استرس استفاده نمیکنند، مگر اینکه بیمار دچار سایر مشکلات اساسی از جمله افسردگی و اضطراب باشد. در این موارد پزشک با تجویز داروهایی همچون داروهای ضدافسردگی و … برای درمان استرس و بیماریهای مرتبط با آن استفاده نماید.
از جمله روشهایی که برای این کار وجود دارد مدیتیشن است، که در آن بهجای کنترل اندیشهها باید یاد بگیرید آنها را رها کنید. به این کار، درون بینی احساسی نیز میگویند و گفته میشود این کار باعث ساکت کردن مرکز هیجانات مغز بهطور مستقیم و بدون کنترل اندیشهها میشود. وقتی اندیشههای اضطرابی به سراغ شما میآیند به جای گلاویز شدن با این اندیشهها، به آنها اجازه حضور بدهید. آنها را مشاهده کنید. آنها را درک کنید و توجه خود را به موضوعی غیر از اندیشههایتان معطوف کنید، مثلا تنفستان. این کار در ابتدا آسان نیست اما اگر یکی از آن روزهای سخت را شروع کردید، قبل از آنکه جلسهای را شروع کنید که اضطراب شما را بیشتر میکند، میتوانید با این روشها عملکرد موفقتری داشته باشید. همچنین انسان با تمرین کامل میشود. اگر این روش را زیاد تمرین کنید، احتمال دارد در آینده در انجام آن بهتر شوید.
بخش اخلاقی این مطلب چنین است: اگر روز پراسترسی را در محل کار داشتهاید یا با ذهن پریشان به محل کار آمدهاید و لازم است در جلسه استرسآوری حضور داشته باشید، بخش مربوط به اضطراب در مغز خود را دوباره تنظیم کنید، این کار به مراتب موفقتر از صحبت کردن با خودتان در شرایط اضطراب یا داشتن هیجان ناشی از ترس برای موضوعی قریبالوقوع است.
کاری انجام ندهید
یکی از راههای درمان استرس این است که حداقل یک بار در روز، پنج یا ده دقیقه آرام بنشینید و کاری انجام ندهید. به صداهای اطراف، احساستان و هر گونه کششی در گردن، شانه ها، بازوها، سینه و غیره تمرکز کنید.
رابین گیوث، موسس و مدیر مرکز مدیریت استرس مارین می گوید: «این یکی از مشکلترین کارها برای اکثر مردم است. چرا که شدیدا عادت کرده ایم راجع به ارزش کارهایی که انجام می دهیم فکر کنیم. انجام ندادن هیچ کاری یک جنگ واقعی است.» نشستن، به تنهایی ضربان قلب را کاهش می دهد و فشارخون را پائین می آورد، یعنی با دو مورد از آشکارترین تاثیرات استرس مقابله می کند.
همچنین دیدگاه شما را عوض می کند و احساس کنترل بر موقعیتها را افزایش می دهد. جیمز کارمودی فیزیولوژیست و مدیر تحقیقات مرکز تکامل ذهن در دانشگاه ماساچوست می گوید: «مطالعات نشان می دهد که موقعیتهای بسیار استرس زا مواردی هستند که نمی توانیم آنها را کنترل کنیم. ما نمی توانیم گذشته را تغییر دهیم، آینده را هم نمی توانیم پیش بینی کنیم.»
نویسنده: Srini Pillay
مترجم: رویا مرسلی
سایت پزشکی و مجله سلامتی راستینه