مروری بربرنامه متن بار Open Office
برنامه متنباز OpenOffice.org یکی از رقبای اصلی Microsoft Office محسوب میشود که در ابتدا توسط StarOffice و در اوایل دهه 90 طراحی شد.
در سالهای اخیر شرکت Sun Microsystems وظیفه توسعه و مدیریت این برنامه را برعهده گرفته بود تا این که ماجرای اوراکل و Sun بهوجود آمد و اوراکل در آپریل سال 2009 توانست مالکیت Sun و اکثر نرمافزارها و پروژههای این شرکت را بهدست آورد.
ماجرای پدیده آفیس متن باز
پس از این ماجرا ی اوراکل آینده OpenOffice همانند بسیاری دیگر از پروژههای Sun در هالهای از ابهام قرار گرفت تا جاییی که تعدادی از توسعهدهندگان کلیدی OpenOffice از وضعیت این برنامه زیر نظر اوراکل ابراز نارضایتی کردند و جدایی تدریجی پایهگذاران OpenOffice از این پروژه متنباز آغاز شد.
حاصل این جدایی بهوجود آمدن برنامه متنباز دیگری با نام LiberOffice به عنوان یکی از مشتقات OpenOffice توسط سازمانی غیرانتفاعی با نام Document Foundation بود.
آفیس آزادی و سوال کاربران
برنامه LiberOffice از بسیاری جهات به OpenOffice شباهت دارد و حتی فایلهای این برنامه را نیز اجرا میکند و تنها تفاوت این دو برنامه در نحوه توسعه LibreOffice بدون اعمال نظر اوراکل است. واژه Libre از کلمه لاتین Liberty به معنی آزادی نشات گرفته است.
اما صرف نظر از مطالبی که در مورد نحوه توسعه و مدیریت این دو برنامه گفته شد ؛سوال اصلی برای کاربران نهایی این است که استفاده از کدام یک مفیدتر خواهد بود؟
1.آخرین نسخه هر دو برنامه در حال حاضر نسخه 0/3/3 است که هر دو به صورت رایگان جهت دانلود در دسترس عموم قرار گرفتهاند ،البته اوراکل نسخهای از OpenOffice را با پشتیبانی تجاری به فروش میرساند.
2.هر دو برنامه شامل 6 برنامه زیرمجموعه با نام Writer، Calc ،Impress ،Draw ،Base و Math میشوند که این برنامهها جهت انجام کارهایی همچون پردازش کلمه، spreadsheet، ارایه، نمایش گرافهای تجاری، مدیریت پایگاه داده و نوشتن فرمولهای ریاضی به کار میروند.
3.از نظر پلتفرم اجرایی نیز هر دو برنامه برای اجرای روی سیستمعاملهای ویندوز، لینوکس و Mac OS X فراهم شدهاند که البته نسخه سولاریس OpenOffice نیز جهت استفاده کاربران این سیستمعامل وجود دارد.
حتی نحوه نصب و سوالهای زمان نصب دو برنامه نیز مشابه به هم است هرچند LibreOffice کمی دیرتر نصب میشود.
شاید بزرگترین مزیت OpenOffice نسبت به LiverOffice نصب JRE به عنوان باندل این برنامه باشد. البته نصب JRE در هر دو مورد الزامی نیست با این حال نصب آن برخی از امکانات اضافی را فعال میکند هم چنین وجود آن برای اجرای برنامه مدیریت پایگاه داده الزامی است.
4.برنامه OpenOffice در 25 زبان ارایه شده ، در حالی که برنامه رقیب در یک نسخه جهانی در اختیار کاربران قرارگرفته است.
با این وجود روی وبسایت LibreOffice بستههای راهنمای استفاده از برنامه در 113 زبان مختلف فراهم شده که البته در عمل تنها 54 عدد از آنها روی ویندوز نصب میشوند.
5.فایل نصبی هر دو برنامه به صورت فایل MSI جهت نصب روی سیستمهای مختلف ارایه شده است با این تفاوت که فایل نصبی LibreOffice به راحتی روی ویندوز7 اجرا میشود در حالی که فایل OpenOffice برای اجرا روی ویندوز ایکسپی طراحی شده است.
نقاط رقابت هردوبرنامه
انتظار میرفت یکی از نقاط رقابت هر دوبرنامه در پشتیبانی از فایلهای Microsoft Office باشد اما ظاهرا هر دو در این بخش کمکاری کردهاند با این حال هر دو برنامه از فایلهای Office 2003 و نسخههای جدیدتر به خوبی پشتیبانی میکنند اما زمانی که پای فایلهای مبتنی بر XML به میان آید اوضاع کاملا متفاوت میشود.
فایلهای مبتنی بر XML برنامه Excell به خوبی روی هر دو برنامه اجرا میشوند اما فایلهای docx و pptx در زمان اجرا با مشکل مواجه خواهند شد.
برنامه OpenOffice نیز در نمایش فونتهای برنامه Word عملکرد بهتری از خود نشان میدهد.
هر دو برنامه با فایلهای قدیمی Office مشکل دارند و به عنوان نمونه تنها قسمتی از جلوههای متنی و تصویری برنامه PowerPoint توسط هر دو برنامه پشتیبانی میشوند. برنامه کاربردی Calc در هر دو مورد به شکل قابل قبولی از امکانات پایه Excel پشتیبانی میکند اما باز هم تمام قابلیتها Excel به خوبی اجرا نمیشوند.
در نگاه کلی میتوان گفت LibreOffice در پشتیبانی از فایلهای Microsoft Office برتری محسوسی نسبت به OpenOffice ندارد.
برنامه LibreOffice چه ویژگی دارد تا کاربران را برای استفاده از این برنامه در رقابت با OpenOffice ترغیب کند؟
در حقیقت این ویژگی کمی بهبود عملکرد LibreOffice در مقایسه با رقیب خود است. به عنوان نمونه برنامه Calc از نظر کارایی سازگاری بیشتری با Excel دارد و کاربران قدیمی Excel راحتتر میتوانند با آن کار کنند.
در برنامه Writer نیز از یک دیالوگ باکس جدید استفاده شده که با استفاده از آن اصلاح عناوین صفحات سادهتر شده است. همان طور که گفته شد عملکرد هر دو برنامه در پشتیبانی از فایلهای Office ضعیف است اما در نگاه کلی LibreOffice عملکرد بهتری در مدیریت اسناد Microsoft Works ،Lotus ،Word Pro و WordPerfect خواهد داشت.
شاید مهمترین امکان جدید برنامه LibreOffice در پشتیبانی از فایلهای( Scalable Vector Graphics (SVG در برنامه Writer، Impress و Draw باشد. فرمت SVG یک استاندارد باز برای رسمهای برداری است که اکثر برنامههای حوزه طراحی نظیر Adobe Illustrator، Microsoft Visio و بسیاری از برنامه CAD از آن پشتیبانی میکنند.
همچنین در LibreOffice گزینهای وجود دارد که با استفاده از آن میتوان امکانات آزمایشی برنامه را فعال کرد اگرچه با فعال کردن این گزینه هنوز هم بسیاری از امکاناتی که در وبسایت LibreOffice در مورد آنها توضیح داده شده است روی نسخه ویندوزی نرمافزار کار نمیکنند.
درسایت توضیح داده شده که LibreOffice قادر است فایلهای OpenDocument را به عنوان Flat XML دخیره کند تا تغییر اسناد با استفاده از تبدیل XSL آسانتر شود اما این امکان به هیچوجه در گزینه Save As نسخه ویندوزی نرمافزار دیده نمیشود. همچنین برخی از عناصر مربوط به UI (واسط کاربری) مانند Radio Box در نسخه ویندوزی وجود ندارند.
مطمئنا یکی از مهمترین ملاکهای کاربران برای انتخاب یکی از برنامهها سازگاری بیشتر آنها با Microsoft Office است هرچند برای کاربران حرفهای که با حجم انبوهی از اسناد پیچیده سروکار دارند هیچکدام از این دو نمیتوانند جای Microsoft Office را پر کنند.
نحوه پشتیبانی و برنامه آینده OpenOffice و
LibreOffice
به غیر از ویژگی گفته شده دو عامل دیگری که میتوانند در انتخاب
یکی از این دو تاثیرگذار باشند نحوه پشتیبانی و برنامه آینده OpenOffice و
LibreOffice است.برای کسانی که به دنبال یک پشتیبانی
تجاری مطمئن هستند برنامه OpenOffice تنها گزینه
پیش رو است.
اوراکل علاوه بر ارایه نسخهای 95/49 دلاری از OpenOffice برای کسب و کارهای کوچک و استفادههای شخصی، نسخههای 90 دلاری از این برنامه را عرضه کرده که چه از نظر پشتیبانی و چه از نظر امکانات مزایای بیشتری نسبت به نسخه رایگان دارد. در طرف مقابل Document Foundation نسبت به اوراکل از ساختار ضعیفتری برخوردار است و نمیتواند نسخهای تجاری از LibreOffice با سرویسهای پشتیبانی مختلف ارایه دهد.
از سوی دیگر از آنجاییکه اوراکل هنوز برنامه چندان مشخصی برای توسعه OpenOffice ندارد به نظر میرسد سرعت رشد LibreOffice بیشتر باشد. حتی در حال حاضر و در نسخه 0/3/3 LibreOffice امکاناتی وجود دارد که در OpenOffice دیده نمیشود.
صرفنظر از مطالب گفته شد باید اشاره کرد از آنجایی که فرمتهای OpenDocument از جمله استانداردهای باز محسوب میشوند صرفنظر از برنامهای که انتخاب میکنید لازم نیست نگران باز کردن فایلهای خود در آینده باشید چرا که هر دو برنامه به دلیل پشتیبانی از استانداردهای باز به خوبی فایل مورد نظر شما را اجرا خواهند کرد.
مادرید، پایتخت اسپانیا، شهر تاریخ، موسیقی، شور و هیجان و فوتبال است.
مادرید را میتوان نمونهی کوچک کشور اسپانیا دانست.
نام کشور: اسپانیا
پایتخت :مادرید
موقعیت جغرافیایی : اروپای جنوب غربی
همسایگان :فرانسه، آندورا، پرتغال
جمعیت : ٤٠٫٥٢٥٫٠٠٢
دین :کاتولیک رمی
مساحت :٥٠٤٫٠٣٠ کیلومتر مربع
فاصله از ایران:٤٧٩١ کیلومتر
آب و هوا :مدیترانهای، نیمه خشک و اقیانوسی
پیش شماره :٣٤
زبان رسمی :اسپانیایی
زمان محلی :سه ساعت و نیم عقبتر از ایران
از تمام سنتها و جذابیتهایی که در این کشور وجود دارند، چیزی هم در مادرید پیدا میشود.
مادرید را در دنیا با میراث فرهنگی و هنری یگانه و زیبایش و با شبهای پر زرق و برق و زندهاش میشناسند.
موزههای بیپایانش، رستورانها و کافههای همیشه بیدارش و هوای معتدل و مردم زنده و خوشحالش، مادرید را یکی از پرتوریستترین شهرهای اروپا کرده است. تقریباً چهار فصل سال، شهر شلوغ و پر از مسافر است. با این حال، بهار و پاییز برای دیدن مادرید وقت مناسبتری است؛ هم هوا خوب است و هم فستیوالها و جشنهای زیادی در شهر برپاست.
قلب مادرید،
میدان دروازهی خورشید یا Puerta Del Sol در قسمت جنوبی شهر است که با دو مجسمهی معروف مشخص شده: مجسمهی پادشاه کارلوس سوم و مجسمهی خرس و درخت که نماد خانوادهی سلطنتی اسپانیا و نماد مادرید به شمار میرود. پوئرتا دل سول در مرکز مادرید قرار دارد و از آنجا به راحتی به هر جای شهر میتوان رفت. نزدیک این منطقه، میدان مشهور دیگری با نام پلازا مایور قرار دارد که از شلوغترین و محبوبترین میدانهای شهر است. پلازا مایور میدانی وسیع است که ساختمانهایی قدیمی به سبک معماری گوتیک با رستورانها، کافهها و مغازهها دور تا دورش را پر کرده. . ساخت پلازا مایور در قرن هفده و به دستور پادشاه فیلیپ سوم آغاز شد و امروز با حضور مجسمهی فیلیپ سوم در وسط میدان، اینجا محل اصلی جشنوارهها و گردهماییهای مردم مادرید است.
مردم مادرید به شبزندهداری و خیابانگردی معروف شدهاند.
خیلی از کافهها و مغازهها تا ساعت پنج صبح نیز باز هستند. مردم محلی و توریستها هم تا هر ساعت شب در رستورانها و پلازاها در رفت و ٱمدند. علاوه بر میدان مایور، میدان سیبلس (Plaza De Cibeles) با ساختمان تالار شهر ِ بزرگ و مشهور و نورپردازی بینظیرش در شب و خیابان گرن ویا از محلههای شبنشین شهرند و همیشه پر رفت و آمد و زنده هستند. میدان سیبلس را باید موقع بازیهای باشگاه رئال مادرید ببینید؛ تقریباً تمام طرفداران رئال مادرید اینجا جمع میشوند و اگر تیمشان ببرد که دیگر جشن تا صبح در تمام خیابانهای شهر برپاست.
مادرید شهر هنر و شهر موزهها و نمایشگاههای هنریاست.
یکی از جاهایی که نباید دیدنش را در مادرید از دست بدهید، موزهی پرادوست که یکی از بزرگترین مجموعههای آثار هنری اروپا و اسپانیا را دارد با ساختمانی بزرگ و فضای سبز دیدنی در اطرافش. یکی دیگر از موزههای مشهور اسپانیا، موزهی رینا سوفیا در خیابان سانتا ایزابل در نزدیکی موزهی پرادوست؛ دیدن کلکسیون عظیمی از آثار پابلو پیکاسو، سالوادور دالی، باکون و میرو تجربهی ارزشمندیست از موزههای هنر اسپانیا. در کنار همهی این آثار نقاشی بی نظیر، کاخ سلطنتی ، موزهی رئال مادرید ، موزهی تیسن بورنمیسا و کتابخانه ملی اسپانیا از دیدنیهای بیپایان این شهر فرهنگی ِ زیباست. اگر تمام وقت سفرتان را به گشتن موزهها و گالریهای مادرید اختصاص بدهید، باز هم ممکن است وقت کم بیاورید.
هیچ جای مادرید، امکان ندارد فراموش میکنید که در اسپانیا هستید.
همه جا بساط هنر و آواز به راه است. در خیابانها میتوانید مجسمهی گاوهایی را ببینید که روی تنشان به سبکهای مختلف نقاشی شده. این گاوها نماد میدانهای گاوبازی و ماتادورهای اسپانیا هستند. شبها پیادهروها را نوازندهها و رقصندههای مادریدی اشغال میکنند: اجرایی زنده و باشکوه از هنر فلامنکو که در فهرست میراث معنوی یونسکو نیز به ثبت رسیده. برای دیدن تئاتر و اپرا بهتر است لیست برنامههایشان را در کافهها و روزنامهفروشیها پیدا کنید و یا به رویال تئاتر بروید.
رویال تئاتر مرکز اصلی اپرا و تئاتر مادرید است و همیشه چند برنامهی خوب در حال اجرا دارد.
فوتبال مادرید
یکی از جذابیتهای مادرید برای گردشگرها، فوتبال است. باشگاه فوتبال رئال مادرید، یا همان استادیوم سانتیاگو برنابئو، و باشگاه فوتبال اتلتیکو مادرید در طول سال چند باری عاشقان فوتبال را از جاهای دیگر اسپانیا و اروپا به این شهر میکشاند. معمولاً گیر آوردن بلیت بازیها کار راحتی نیست و همان روزهای اول به فروش رسیده، ولی اگر زمان بازی نباشد، میتوان یکی از تورهای باشگاه را گرفت و کل ورزشگاه اختصاصی آن را گشت. استادیوم سانتیاگو برنابئو در منطقهی چامارتین واقع شده و ایستگاه مترویی به همین نام دارد. تور استادیوم سانتیاگو برنابئو شامل دیدن زمین و محوطهی استادیوم، رختکنها، جایگاه خبرنگاری و موزهی باشگاه رئال مادرید میشود. موزهی رئال مادرید تمام کاپها و جایزههای این باشگاه را با چیزهای هیجانانگیز دیگری به نمایش گذاشته است.
دیدنیهای مادرید بیپایانند
- ولی میتوان روزی را نیز به خرید کردن در منطقه سول سالامانکا اختصاص داد.
- حواستان باشد در مادرید مانند هر جای دیگری در اروپا، باید محتاط باشید. جنس تقلبی خریدن در اروپا جرم محسوب میشود و عواقب خوبی ندارد. کفش و - لباس مارکدار را از فروشگاه خودشان بخرید.
-اگر خردهریز دوست دارید و دنبال چیز خاصی نمیگردید، مغازهها و بازارچههای اطراف پوئرتا دو سول را حتماً ببینید.
- اگر صبح یکشنبه در مادرید بودید، بازار La Rastroرا که یکی از بزرگترین یکشنبهبازارهای اروپاست از دست ندهید.
- گشت زدن در بازار و غذاها و نوشیدنیهای فوری که اطرافش میفروشند از چیزهای جالبی که ممکن است بخرید، بیشتر خوش میگذرد.
- برای رسیدن به یکشنبه بازار با مترو به La Latina بروید.
در مادرید لازم نیست خیلی دنبال غذا بگردید.
هر غذایی که چشمتان را گرفت، سفارش دهید و مطمئن باشید پشیمان نخواهید شد. غیر از رستورانهای بینالمللی، ایرانی، ترکی و عربی، چینی و هندی متعددی که در مادرید پیدا میشود، رستورانهای این شهر تمام غذاهای اسپانیا را سرو میکنند. البته یک مدل کباب بره دارند که غذای سنتی مادرید به شمار میرود و معمولاً با سس سیر سرو میشود.
مادرید هتل و مهمانخانه زیاد دارد.
با توجه به سلیقه و پولی که میخواهید خرج کنید، از هتلهای مرکز شهر گرفته تا دهکدههای اطراف، میزبان خوبی برای توریستها هستند. هتلهای مرکز شهر نسبت به شهرهای دیگر اروپا خیلی گران نیستند، ولی هر چه به سکونتگاههای خلوت شهر نزدیک میشوید، قیمت هتلها با توجه به امکاناتشان کمتر میشود.
اگر در ماه مه یا ژوئن به مادرید سفر میکنید ، یادتان باشد فصل مسابقات گاوبازی است. حواستان باشد که مسابقات معروف گاوبازی اسپانیایی در ورزشگاه لاس ونتاس را از دست ندهید که از تجربههای بینظیر سفر به اسپانیاست.
توصیه میکنیم اینها را هم به خاطر بسپارید:
- اگر با هواپیما به این شهر سفر کنید، اولین ساختمانی که در مادرید میبینید، فرودگاه بینالمللی باراخاس است. فرودگاه باراخاس که چند جایزهی معماری برنده شده، کم از یک اثر دیدنی که باید برای دیدنش بلیت بخرید، ندارد. فرودگاه، ساختمان بزرگی است که حدود ١٣ کیلومتر با مرکز شهر، یعنی میدان دروازهی خورشید یا پوئرتا دِل سول فاصله دارد. این مسیر را میتوان با خط ٨ مترو، تاکسی و اتوبوس طی کرد.
- بلیت مترو از فرودگاه به مرکز شهر دو یورو هزینه دارد و همین فاصله با اتوبوس گرانتر میشود و تاکسیها هم که با کمتر از ٤٠ یورو شما را به شهر نخواهند رساند. خوبی چمدان سبک داشتن همین است: میتوانید از همان اول مراقب هزینهها باشید و با مترو وارد مادرید شوید.
- با قطار هم میتوان از شهرهای دیگر خود اسپانیا و اروپا به مادرید رسید. یک امتیازش این است که مناظر زیبایی را خواهید دید؛ فقط فراموش نکنید که ساعت حرکت ترنها و عوضکردن ایستگاهها را خوب بلد باشید.
- سیستم حمل و نقل عمومی مادرید نه تنها یکی از بهترینهای اروپا، بلکه کل جهان است و متروی این شهر با ٢٣٤ ایستگاه رتبهی ششم را در بین متروهای دنیا از لحاظ طول خط مترو دارد و بیشترین سهم را در جابهجایی مسافر در شهر مادرید بر عهده گرفته. در کنار مترو، اتوبوس، تاکسی و یک قطار محلی (ترن برقی) هم دارد که از روستاهای اطراف تا مرکز شهر مادرید حرکت میکند. دسترسی به وسایل نقلیهی عمومی همه جای شهر به راحتی انجام میشود و قطار محلی مادرید هم برای دیدن محلههای اطراف شهر و گشت زدن از شمال تا جنوب مادرید انتخاب مناسبی است.
- در مادرید هم باید مواظب جیب برها و بچههای کولی باشید. با دستفروشها وارد معامله نشوید و چیزی از کسی در خیابان قبول نکنید.
دیدنیهای مادرید
- قصر سلطنتی
- میدان پورتو دل سول
- پلازا مایور
- گران ویا
- پلازا سیبلس
- موزه دل پرادو
- موزه رینا سوفیا
- موزه تیسن
- موزه باشگاه رئال مادرید
- موزهی گویا
- کتابخانهی ملی اسپانیا
- رویال تئاتر
- پارک ال رتیرو
- کلیسای جامع مادرید
- معبد مصری دبود
- پلازای دولاویلا
- باغ وحش و آکواریوم مادرید
نویسنده: فرناز هلفروش
جاکارتا پایتخت و قلب کشور اندونزی است.
جاکارتا با جمعیت و ترافیک زیادش، مرکز اقتصادی و سیاسی اندونزی به شمار میآید. این شهر به خاطر توسعهی اقتصادی و بازارها و بنادر پر رونقش، مورد انتخاب مهاجرین دیگر کشورهای جنوب شرقی آسیا قرار گرفت و امروزه یکی از پرجمعیتترین شهرهای دنیاست. با اینکه وقوع زلزله و فوران آتشفشانها طی سالهای گذشته، جاکارتا را برای جذب توریست با مشکل مواجه کرده، ولی جذابیتهای طبیعی این سرزمین، قدمت معابد و کاخها، جشنها و فرهنگ هندو هر سال پذیرای مسافران زیادی از همهجای دنیااست.
آب و هوای جاکارتا استوایی است و در تمام سال هوایی گرم و مرطوب دارد، زمستانها باران زیاد میبارد ولی در فصل بهار، بادی که از روی دریا میگذرد، هوا را مطبوع میسازد. بهترین وقت سفر به جاکارتا، از آوریل تا اواسط نوامبر است؛ فقط فراموش نکنید از قبل به فکر رزرو هتل باشید، وگرنه مجبورید توی شهری پر از توریست، هر هتلی را با هر قیمتی بپذیرید.
اولین چیزی که بعد از ورود به جاکارتا خواهید دید، فرودگاه بزرگ و بینالمللی سوکارنا هاتو است؛ فرودگاه سه تا ترمینال پروازهای داخلی و خارجی دارد و در بیست کیلومتری شمال غربی شهر واقع شده. بعد از ورود به سالن ترانزیت باید به باجهی روادید رفته و اصل گذرنامه را برای درخواست ویزا تحویل دهید؛ بعد از کنترل گذرنامه، ویزا صادر خواهد شد و اگر به قصد تفریح به جاکارتا آمده باشید تا یک ماه میتوانید در این شهر اقامت کنید.
چند تا سرویسدهندهی تاکسی داخل سالن اصلی فرودگاه، باجه دارند. از همینجا میتوانید برای رفتن به مرکز شهر تاکسی بگیرید و هزینهای را که تاکسیمتر تعیین میکند بپردازید. تاکسیهایی که بیرون فرودگاه هستند، عموماً در مورد قیمت با مسافر به توافق میرسند، اما ممکن است شبها کرایهی بیشتری طلب کنند. یکی از گزینههای دیگر رفتن به مرکز شهر، اتوبوس است؛ اتوبوسها در جلوی ورودی ترمینال یک، هر نیم ساعت یک بار به سمت مرکز شهر، به نام میدان آزادی با برج مشهورش که سمبل جاکارتاست، حرکت میکنند. بیشتر هتلهای موردعلاقهی توریستها، ساختمانهای اداری و یکی دو تا مرکز خرید بزرگ دور و بر همین میدان آزادی در مرکز شهر هستند. اگر حوصلهی ماندن در ترافیک و گشتن دنبال آدرس جاهای دیدنی را ندارید، همین حوالی هتل بگیرید؛ ولی اگر دنبال آرامش جاهای خلوت میگشتید، هتلهای شمال جاکارتا، انتخاب بهتری هستند.
برای این طرف و آن طرف رفتن در سطح شهر، علاوه بر تاکسی و اتوبوس، اتوبوسهای خط ویژه بهتر میتوانند شما را از شر ترافیک نجات دهند؛ توی بعضی از محلههای مرکز شهر هم میتوانید سراغ باجاجها ( موتورهای سه چرخ کابیندار) را بگیرید. بهتر است یک بار سوار باجاج بشوید، سرعت زیادشان با بدلیجات و مهرههایی که به در و دیوار کابینها آویزان میکنند، تجربهی بامزهای است.
اولین چیزی که باید در جاکارتا به سراغش بروید، شهر مینیاتوری تامان است؛ همانطوری که اسمش نشان میدهد تمام فرهنگ و دیدنیهای اندونزی با مجسمههای هنرمندانهی مینیاتوری در این باغ بزرگ جمع شده است. شهر مینیاتوری تامان تا هشت شب باز است و راهنماهای زیادی دارد.
اطراف جاکارتا را به خاطر آب و هوای گرم و مرطوب، فضای سرسبز جنگلهای استوایی پوشانده و باعث شده این شهر چندین پارک و باغ با گونههای کمیاب گیاهی و جانوری داشته باشد. پارک سفری جاکارتا با ١٣٠ هکتار مساحت یکی از اینهاست؛ پارک سفری قسمتی مخصوص حیوانات وحشی و پرندگان نادر دارد که تورهای داخلی آن با اتومبیل انجام میشود. دیدن زندگی طبیعی حیوانات در میان درختها و گیاهان سبز جنگل، خاطرهی جالبی میسازد. در پارک سفری، میتوانید دو تا آتشفشان دو قلو، میمونهای سوماترایی و خرسهای پاندای چینی را نیز ببینید. بچهها صد در صد اینجا را خیلی دوست خواهند داشت. با این همه، خیلی خوب نیست اگر تا جاکارتا بروید و باغ بوگور و باغ ارکیدهی جاکارتا را نبینید؛ اندونزی به داشتن بیشترین نوع و بزرگترین ارکیده در جهان معروف است، از طرفی در باغ بوگور بیشتر از پنجاه گونه درخت نخل وجود دارد، با مغازههایی که صنایع دستی تهیه شده از تنه و برگ نخل میفروشند.
پارک رویایی آنکول در شمال جاکارتا، مجموعهای از چندین مکان تفریحی است؛ دنیای فانتزی، دنیای آبی با آکواریوم بسیار بزرگش و پارک اقیانوس در کنار هتل و رستورانها و کافههای متعدد در آنکول قرار گرفتهاند. در دنیای آبی میتوانید سوار قایقهای موزی شوید، قایقهای زردرنگی که شبیه به موز هستند.
برای دیدن تاریخ اندونزی، موزهی ملی اندونزی در خیابان جیمردکا با فیلهای برنزی متعددش جای خوبی است. موزهی ملی، کلکسیون بزرگی از سرامیکها و مجسمههای هندو دارد که در کنار ابزارهای جنگی و شمشیرهای جواهرنشان پادشاهان به نمایش درمیآیند. محلهی قدیمی جاکارتا، باتاویا، منطقهای از خانهها و آثار باستانی این شهر است که خیابانهایش سنگفرش هستند. موزهی موسیقی جاکارتا در این محله قرار گرفته که برنامههای هفتگی اجرای موسیقی محلی دارد. پیادهروی در خیابانهای باتاویا و خوردن غذا یا نوشیدنی در یکی از کافههای قدیمی اینجا لذت خوبی به سفرتان میبخشد. در هیچ جای جاکارتا نگران غذا نباشید؛ در همهی خیابانهای اصلی، تعداد زیادی رستوران و اغذیهفروشیهای بینالمللی و محلی به چشم میخورد. به غیر از برندهای غربی مثل مک دونالد و پیتزا هات و استارباکس، رستورانهای ایتالیایی، مکزیکی، فرانسوی و حتی عربی زیادی هم در شهر وجود دارد. غذای محلی جاکارتاییها پر از ادویه و چاشنی است و عموماً در کنار برنج یا نودل سرو میشود.
جاکارتا معدن تفریحات دریایی هم هست. سواحل عمومی در شمال شهر هستند و تورهای قایقسواری، اسکی روی آب، غواصی، گردش با کشتی و کایتسواری در ساحلها برپاست. هیجان بازیهای آبی در سایهی نخلهای بلند و باریک در جاکارتا طرفدار زیاد دارد. اگر در یکی از هتلهای کناره دریا اقامت داشته باشید، میتوانید از ساحل اختصاصی هتل استفاده کنید و غذا و نوشیدنی هم در ساحل برایتان سرو خواهد شد. هر کاری در جاکارتا بستگی به سلیقهی شخصیتان دارد؛ میتوانید یک سفر ماجراجویانه و هیجانی را انتخاب کنید یا آرامش طبیعت را.
اگر در ماه ژوئن به جاکارتا سفر کردید، هفتهی مد اسلامی را از دست ندهید. طراحان معروفی از سرتاسر دنیا در این فستیوال مد شرکت میکنند و جشنواره، تاثیر زیادی روی صنعت پوشاک در جهان دارد.
در آیین نامه راهنمایی و رانندگی ذیل ماده ۱۰۱ و در تعریف رنگهای چراغ راهنمایی آمده است؛
الف- چراغ سبز برای حرکت
ب- چراغ زرد برای احتیاط
پ- چراغ قرمز برای ایست
در سرتاسر ایران حتی یک عدد چراغ راهنمایی با رنگ زرد دیده نمی شود و تمام چراغهای راهنمایی و چراغهای احتیاطی که دیده می شوند با رنگ نارنجی یا همان پرتقالی بوده است.
رنگ نارنجی با رنگ زرد متفاوت است و در تمام زبانهای دنیا اسامی متفاوتی برای این دو رنگ وجود دارد. اما چرا با وجود این که در قانون نسبت به کلمه «زرد» تصریح شده است، تمامی چراغهای راهنمایی به رنگ «نارنجی» هستند، موضوعی است که باید به آن پرداخت ....
ضربالمثلهای توجیهکننده بیدقتی
در زبان فارسی ضربالمثلهایی وجود دارد که بیدقتی را تئوریزه کرده است. به عنوان نمونه «چه علیخواجه، چه خواجهعلی» این ضربالمثل میگوید علیخواجه با خواجهعلی فرقی ندارد و اصلاً اگر فرق هم داشته باشد مهم نیست و هر دو با هم برابرند. آیا واقعاً همین طور است؟ یعنی مثلاً اگر کسی اسمش علیمحمد است، او را محمدعلی صدا کنیم یا بنویسیم باز هم یکسان است؟ باز از همین نوع است ضرب المثل «چه حسنکچل، چه کچلحسن».
«آب که از سر گذشت چه یک وجب، چه صد وجب» این ضربالمثل نیز با بیانی ناامیدکننده میخواهد بگوید وقتی مصیبت به سراغ آدم بیاید چه تفاوتی دارد که کم باشد یا زیاد. در حالی که در همین مثال وقتی آب از سر بگذرد اگر یک وجب باشد شما با اندکی دست و پا زدن و احیاناً قدری پادوچرخه زدن میتوانید خودتان را نجات دهید و اگر آبی که از سر شما میگذرد صد وجب باشد، جنازهی شما هم پیدا نخواهد شد. پس حتی اگر از سر یک فرد غرق شده هم آب یک وجب گذشته باشد یا صد وجب در کمکهای اولیه و پیدا کردن جنازه با هم فرق دارند.
تازه اگر یک نفر هم مثل من پیدا شود و به این بیدقتیها اعتراض کند، میگویند: «ای آقا! این قدر مته به خشخاش نگذارید، لطفاً»
هزار پا یا چهل و دو پا؟
وقتی به کشورهای دیگر سفر میکنید یا با زبانها و تمدنهای دیگر آشنا میشوید بیش از پیش به بیدقتی ایرانیها پی میبرید. در زبان عربی به هزار پا میگویند ام أربعة و أربعین یعنی مادر چهل و چهار، چون چهل و دو پا و دو شاخک دارد. همین عربهایی که ما آنها را با انواع القاب و عناوین تحقیر میکنیم، در هنگام انتخاب نام این حیوان خیلی از ما دقیقتر عمل کردهاند. موضوع فقط به اینجا ختم نمیشود. عربزبان به آن چیزی که ما میگوییم هفتتیر، میگوید مسدّس یعنی ششتایی. چون به واقع هفتتیر ۶ عدد تیر دارد. حالا معلوم نیست اولین نفری که این اسم هفتتیر را انتخاب کرده، از شدت هیجان برای شمارش تعداد تیرها هول شده است یا طبق قاعدهی یک کلاغ چهل کلاغ یکی هم از طرف خودش اضافه کرده است، معلوم نیست. اما این همه ایرانی و فارسی زبان که بعد از آن نفر اول هفتتیر را دیدهاند و از آن استفاده کردهاند آیا نباید با خودشان میگفتند این که ۶ تیر بیشتر ندارد پس تیر هفتم کجاست؟
پراید GTXi یا GLXi؟
تمامی خودروهای پراید صبا صندوقدار که از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۹ تولید شدهاند در سند خودرو و کارت شناسایی آنها عبارت پراید جیتیایکسآی و روی در راننده بالاتر از زه عبارت GLXi نقش بسته است و هیچ کس هم به این موضوع اعتراضی ندارد. این اشتباه مربوط به یک روز و یک ماه نیست. پنج سال در یک کشور عبارت حک شده بر روی پرفروشترین خودروی آن یعنی پراید صندوقدار با سند آن مطابقت نداشته است. چرا هیچ یک از مراکز شمارهگذاری خودرو و مؤسسه استاندارد و حتی مشتریان به این مسأله واکنش نشان ندادهاند؟
قرار ملاقاتهای ایرانی
میخواهیم قرار ملاقات بگذاریم، میگوید: «در اصلی دانشگاه، ساعت ۵ تا ۵:۳۰» یعنی بالاخره ساعت ۵ یا ساعت ۵:۳۰؟ آن وقت شما انتظار دارید کسی که در قرار ملاقاتش منها و مثبت نیم ساعت تلورانس دارد، در تولیدات و کیفیت زندگی و رفاقت و صداقتش چقدر تلورانس داشته باشد؟
نتیجه این بیدقتیها چیست؟
نتیجهی این بیدقتیها این میشود که «گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری». وقتی مجریان قانون بین رنگ زرد و نارنجی تفاوت قائل نشوند، بین خیلی چیزهای دیگر هم تفاوت قائل نمیشوند و دیگر اجرای مو به موی قانون و عبارت «مُرّ قانون» بیمعنا خواهد بود.
نتیجهی این بیدقتیها این است که شما به ندرت کوچه و خیابانی را در ایران میتوانید پیدا کنید که تمام خانهها و مغازههای آن دقیقاً در یک راستا ساخته شده باشد. این قدر عقبنشینی و جلورفتگی در خیابانهای و کوچهها وجود دارد که نظم دیداری شهر را به هم ریخته است. همین مسأله در خصوص عدم رعایت «خط آسمان» در بناهای شهری نیز مصداق دارد.
نتیجه این بیدقتیها این است که شما به راحتی میتوانید شعر فریدون حلمی را به جای مولانا غالب کنید. نتیجه این بیدقتیها این میشود که فردی مثل مهدی خزعلی، صدای یک خانم جلسهای را با دعای جوشن کبیر هایده، عوضی میگیرد و برای وی طلب استغفار میکند.
نتیجه این بیدقتیها این است که به راحتی لوازم آشپزخانه چینی را میتوان با نام DESSINI محصول ایتالیا به ایرانی جماعت غالب کرد و یک نفر هم نمیپرسد که چرا دامنه این سایت ایتالیایی در چین ثبت شده است و چرا این سایت زبان ایتالیایی ندارد و حتی یک شماره تلفن در تمام بخشهای سایت برای پشتیبانی خدمات یا سفارش خرید قید نشده است؟
نتیجه این بیدقتیها اتلاف هزاران ساعت وقت مسافران در تأخیر پروازهای داخلی و خارجی شرکتهای هواپیمایی ایرانی است. نتیجه این بیدقتیها این است که اکثر جلسات در سازمانهای دولتی سر وقت شروع نمیشود. نتیجه این بیدقتیها این است که پنجاه سال میتوان خرمای بم را به اسم «رطب مضافتی بم» فروخت و یک نفر هم اعتراض نمیکند که این خرماست نه رطب. رطب آن میوهی تازه و شیرهداری است که رنگش بین قهوهای و زرد است.
نتیجهی این بیدقتیها را شما به وضوح میتوانید در محصولات ایرانی ببینید. اگر از محصولات پلاستیکی ایرانی استفاده کرده باشید، لبههای تیز پلاستیک روی محل خط تزریق قالب پلاستیک هنوز باقی است. حال آن که این لبهها در نهایت باید با ابزار تسطیح شود تا باعث ایجاد خراش روی پوست بدن نشود. محصولات دو شرکت بزرگ خودروساز کشور یعنی ایرانخودرو و سایپا که دیگر گل سرسبد این بیدقتیها در هنگام مونتاژ است.
جمعبندی
مردمی که تفاوت رنگ نارنجی و زرد برایشان ملموس نیست و حتی اگر به بقّال و سوپری بگویید که «لطفاً یک نوشابه بدهید!» میپرسد: «زرد میخوای یا مشکی؟»، مردمی که برایشان مهم نیست رطب میخرند یا خرما، دسینی محصول چین است یا ایتالیا، پراید GTXi درست است یا GLXi، هزارپا ۴۲ پا دارد یا هزار تا، هفتتیر شش تیر دارد یا هفتتا، دههی فجر یازده روز است یا ده روز، هفتهی وحدت شش روز است یا یک هفته و … انتظار دارید که در تعامل با حاکمیّت سرشان کلاه نرود؟ انتظار دارید که اگر به آنها وعدهی مردمسالاری داده شد و آنها هم به مردمسالاری رأی دادند، فردا صبح مردمسالاری را درب منزل تحویل بگیرند؟
من به ازای هر بیدقتی در جامعهی ایرانی، یک سوراخ در دیگی میبینم که قرار است آش توسعه و پیشرفت برای این مردم در آن پخته شود. تا این سوراخها و منافذ مسدود نشود، این دیگی که بر آتش نهادهایم دیگ نیست بلکه آبکشی است که هیچ آشی از آن بیرون نخواهد آمد و آتش را نیز خاموش خواهد کرد. این بار کج به منزل نمیرسد.
از شایعترین علل قابل توجه تیرگی زیر چشمها میتوان به انواع آلرژیها اشاره کرد.
زیر چشمانم همیشه تیره است شما نمیدانید علت این تیرگی چیست و همیشه گود رفته است اما مدتی است این گودی تیره شده و روی چهرهام تاثیر خیلی بدی گذاشته است. آیا میشود کاری کرد؟سوالاتی که بیشتر از روی ناامیدی مطرح میشود و پاسخ چندان امیدوارکنندهای ندارد.
کمی راجع به این بیماری بیشتر بدانیم.
بیماری تیرگی زیر چشم یک بیماری ایدیوپاتیک است. به این معنا که علت بیشتر آنها ناشناخته است البته بسیاری از مبتلایان سابقه خانوادگی مثبتی دارند اما از شایعترین علل قابل توجه تیرگی زیر چشمها میتوان به انواع آلرژیها اشاره کرد.
آلرژی انواع گوناگونی دارد و از یک حساسیت ساده به بوی گل، گوجهفرنگی و یا گردنآویز شروع میشود و به آلرژی به پنیسیلین، دود سیگار و هوای آلوده و یا حتی به چهره رئیس اداره ختم میشود. بدیهی است درمان آن، استفاده از یک آنتیهیستامین نیست و تنها باید از ماده حساسیتزا دوری جست.
دومین علت شایع کبودی زیر چشم اختلالات خواب است. خیلیها عقیده دارند که یک خواب ۳ تا ۴ ساعته طی شبانهروز جوابگوی نیاز آنها به خواب است اما در واقع اینطور نیست و این افراد بهخاطر داشتن نیروی جوانی، از ذخیره انرژی خود برای سر حال بودن استفاده میکنند، غافل از اینکه این ذخیره انرژی تمامشدنی نیست. کبودی زیر چشمها میتواند اولین علامت تمام شدن این ذخیره محدود باشد .
تیرگی دور چشم، علل و راه حل
در جهان دلایل مختلفی برای تیرگی دور چشم و حلقههای سیاه اطراف چشم سراغ دارند. برخی از آنها خستگی، کار زیاد، تنظیم نبودن ساعت خواب و تغذیه نامناسب را دلیل بروز این مسئله میدانند و گروهی خونرسانی نامناسب به ناحیه چشم، استرس و ناراحتیهای کلیوی را عامل بروز این تیرگیها معرفی میکنند و متناسب با علت بهوجود آمدن این تیرگی، نسخههایی را جهت درمان ارائه میکنند.
صبح که از خواب بیدار میشوید صورتتان را با آب خنک بشویید. این باعث میشود رگهای خونی زیر چشمان شما به یک باره بر اثر سردی آب منقبض و پس از چند دقیقه به صورت واکنشی متورم شود. افزایش خونرسانی درمان اصلی کبودی زیر چشم است.
امروزه روش جدیدی به نام "مزوتراپی" با بهرهگیری از جدیدترین و مؤثرترین داروهای موجود توانسته است در درمان کبودی و پف زیر چشم گام موثر بردارد. از بین این داروها میتوان به ویتامین k، رتینول، ویتامین C، داروهای بازکننده عروق خونی مثل آرتی شوک، انواع اسیدهای میوهای مثل گلیکولیک اسید و مواد مغذی برای سلولهای پوستی شامل اسیدهای چرب و اسیدهای آمینه ضروری برای فعالیت سلولهای پوستی اشاره کرد.
البته این مواد پیش از این در انواع کرمها و لوسیونهای دور چشم بهکار رفته و امتحان خود را پس دادهاند اما از آنجایی که جذب این مواد از روی پوست با محدودیتهایی رو به رو است، تزریق زیر پوستی آنها به روش مزوتراپی درمان را بسیار مطمئنتر کرده است.
یکی دیگر از داروهای پرمصرف در تیرگی زیر چشم، مواد پرکننده و آبرسان است که قادر است خشکی و گودافتادگی پوست زیر چشمها را به شکل قابل قبولی ترمیم کند.
علاوه بر مزوتراپی، قطع یا حداقل کاهش مصرف سیگار، کاهش مصرف نمک و مصرف سبزیها و میوههای حاوی مواد آنتیاکسیدان مثل اسفناج نیز توصیه میشود.
استفاده از پدهای گرم و سرد بهصورت متوالی برای تحریک عروق خونی زیر چشم نیز روش مناسبی است، به شرط اینکه پدها خیلی داغ یا سرد نباشند.
نسخههای طبیعی
تاثیر چای کیسهای را دستکم نگیرید
یکی از روشهای خانگی برای بهبود کبودی و سیاهی دور چشم، استفاده از چای کیسهای مرطوب و سرد شده است. پس از استفاده از چای کیسهای به محض آنکه کیسه چای حرارت خود را از دست داد، آن را روی چشمتان بگذارید. بهتر است از 2چای کیسهای بهطور همزمان استفاده کنید و اجازه دهید تا بهمدت 20دقیقه روی چشمها و ناحیه زیر چشم باقی بماند. برگ چای بهدلیل داشتن مادهای به نام «تانین» موجب بهبود سیاهی و تیرگی دور چشم شده و همینطور از بروز پف و تورم در این ناحیه نیز پیشگیری میکند. میتوانید چای کیسهای را در یخچال بگذارید و حداکثر ظرف مدت 24 ساعت آن را مصرف کنید.
بادام و لیموترش کمک میکنند
یکی از بهترین روشها برای از بینبردن تیرگی دور چشم، بهبود جریان گردش خون در این ناحیه است. برای این منظور کافی است ناحیه اطراف چشم و عضلات آن را با کمک روغن بادام تلخ که با اندکی آب لیموترش تازه ترکیب شده، خوب ماساژ دهید. ماساژ این ناحیه هر شب پیش از خواب با کمک این روغن علاوه بر آنکه به بهبود گردش خون در عضلات اطراف چشم کمک میکند موجب بهبود تیرگیها و سیاهی اطراف چشم شده و آن را تعدیل میکند.
مواظب چشمهایتان باشید
یکی دیگر از روشهایی که به تسکین و بهبود سیاهی دور چشم ناشی از خستگی و کار زیاد کمک میکند، استفاده از ماسک خیار و گلاب است. برای تهیه این ماسک کافی است؛ یک خیار را با پوست یا بدون پوست رنده کنید و آن را درون 3 تا 4 قاشق غذاخوری گلاب خالص خیس کنید. سپس این ترکیب را روی پلکها، اطراف چشم و گودی چشم بگذارید و اجازه دهید بهمدت 15دقیقه به همین صورت بماند. نکته مهم آن است که خیار را بهخوبی بشویید و مراقب باشید که پلکها را بهخوبی ببندید تا آب این ماسک وارد چشمهایتان نشود. سپس این ماسک را با دستمال مرطوب از روی چشمها برداشته و صورتتان را با آب نسبتا خنک بشویید.
گلاب درمانگر
یکی از سادهترین و کاربردیترین نسخههای خانگی برای از بینبردن پف زیر چشم استفاده از یک دستمال نخی تمیز و آغشته کردن آن به گلاب است. این دستمال را روی صورتتان بیندازید، بهگونهای که چشمها و ناحیه زیر آن را بهخوبی پوشش دهد. هر چند دقیقه یکبار درصورت نیاز با کمک اسپری، مقداری گلاب روی دستمال بپاشید. تکرار این روش بهمدت یک هفته به شما کمک میکند که برای مدتها از شر پف زیر چشمتان راحت شوید. علاوه بر این در طول هفته از مصرف بیش از اندازه نمک نیز پرهیز کنید زیرا نمک موجب حفظ مایعات در بافتهای بدن شده و در نهایت منجر به بروز پف در نواحی مختلف از جمله زیر چشم میشود.
نعنا هم میتواند مفید باشد
استفاده از کمپرس عصاره برگهای نعنا تاثیر زیادی در بهبود تیرگی اطراف چشم دارد. به اعتقاد بسیاری از درمانگران شیوههای طبیعی درمانی تهیه عصاره برگهای نعنا که از جوشاندن برگهای این گیاه دارویی بهدست میآید موجب بهبود این تیرگی میشود. بهترین روش برای تهیه این عصاره آن است که 2 تا 3 قاشق از برگهای نعنا را درون 2لیوان آب بریزید و آن را روی حرارت کم قرار دهید تا بجوشد. سپس عصاره بهدست آمده را صاف کرده و اجازه دهید سرد شود. در این مرحله دستمالی تمیز و نخی را به عصاره نعنا آغشته کرده و آن را روی چشمها بیندازید و درصورتی که امکان آن را دارید، بگذارید تمام شب روی صورتتان باقی بماند.
موز و انار بخورید
برای از بین بردن تیرگی و سیاهی اطراف چشم علاوه بر رعایت نسخههای خانگی ذکر شده باید به توصیههای زیر نیز توجه کنید.
در طول شبانه روز 8 ساعت را به خواب شبانه و استراحت اختصاص دهید. بیخوابی یکی از عوامل مهم در بروز تیرگی اطراف چشم است.
مصرف سبزیها بهویژه سبزیهای سبز رنگ مثل اسفناج، جعفری و کاهو را در برنامه غذایی روزانه خود بگنجانید.
نوشیدن آب در طول روز را فراموش نکنید. دریافت میزان کافی آب علاوه بر حفظ رطوبت بدن به تسکین تیرگی دور چشم کمک میکند. میوههایی مانند انار و موز از جمله بهترین خوراکیها برای بهبود کبودی دور چشم محسوب میشوند.